انتقاد شریعتمداری از موسوی اردبیلی
حسین شریعتمداری در شماره امروز کیهان نوشت:
سران فتنه كه باور نمي كردند پاره كردن تصوير مبارك حضرت امام(ره) از سوي اراذل و اوباش در استخدام خود تا اين اندازه مردم را به خشم آورده و مجازات بي درنگ آنها را خواستار شوند با دستپاچگي چند نفر را به سراغ آيت الله موسوي اردبيلي و شيخ يوسف صانعي فرستاده و تلاش كرده اند ضمن تظاهر به پيروي از امام(ره) پاره كردن عكس آن بزرگوار را تا آنجا كه امكان دارد انكار كرده و چنانچه اين انكار ناممكن بود در وابستگي اراذل اهانت كننده به جريان سبز اموي ابراز ترديد كنند!
از شيخ يوسف صانعي كه انتظاري نيست!! اما حضرت آيت الله موسوي اردبيلي از شخصيت هاي برجسته انقلاب هستند و با توجه به مراتب علمي ايشان و ارادتي كه به حضرت امام(ره) داشته و دارند نمي توان باور كرد آنچه به نقل از اين مرجع ديني در رسانه هاي وابسته به سران فتنه آمده است، صحت داشته باشد، مخصوصاً آن كه رسانه هاي ياد شده در تحريف سخن بزرگان- چه با تغيير كلام و چه حذف بخش هايي از آن- يد طولايي دارند ولي ، از آنجا كه اين سخنان به حضرت آيت الله موسوي اردبيلي نسبت داده شده و در رسانه ها آمده است، با عرض پوزش از محضر اين عالم برجسته ديني، اشاره به نكاتي درباره اظهارات ايشان كه بيشتر به سؤال -از محضر بزرگان شبيه است- ضروري به نظر مي رسد؛
1- آيت الله موسوي اردبيلي فرموده اند «مي گويند چرا درباره مسائل داخلي سكوت كرده ايد؟ حال آن كه در مسائل داخلي هم حرف زديم، اما صدايمان به جايي نرسيد». در اين باره جاي پرسش است كه مگر سران فتنه و ابواب جمعي آنان- از جمله چند نفري كه در جلسه ياد شده خدمت ايشان رسيده بودند- طي چندماه اخير، به گونه اي آشكار و بي پرده با آموزه هاي اسلامي و انقلابي امام راحل(ره) مقابله نكرده اند؟
آيا شعار هواداران اين جريان به نفع اسرائيل در روز قدس و به نفع آمريكا در روز 13 آبان، ائتلاف با نهضت آزادي كه حضرت امام(ره) آن را غيرقانوني و آمريكايي مي دانستند، فالوده خوردن با منتظري كه مطرود امام راحل(ره) بود ائتلاف اعلام شده و انكار نشده با منافقين، بهايي ها، سلطنت طلب ها و ده ها نمونه ديگر از اين دست و نهايتاً پاره كردن تصوير مبارك حضرت امام(ره) جزو مسائل داخلي نظام نبود؟
اگر بود- كه بود و هست- چرا اظهارنظري در توبيخ و محكوم كردن اين اقدامات زشت و پلشت از حضرت آيت الله شنيده نشد؟ آيا انتظار نبود جنابعالي به سران فتنه نهيب بزنيد كه اگر با اسرائيل و آمريكا همراه نيستيد چرا هوادارانتان را به خاطر حمايت از آمريكا و اسرائيل محكوم نمي كنيد؟
و مخصوصاً آن كه اعلام موضع در اين موارد از جمله رسالت خطير علماي اعلام و مراجع ديني است و به عنوان يك پرسش- صرفا جهت آگاهي و اطلاع- آيا حضرتعالي در اين زمينه ها موضعي اتخاذ فرموده و اعتراضي داشته ايد كه به فرموده خودتان «صدايتان به جايي نرسيده است»؟ نگارنده به اقتضاي حرفه خويش در جريان اخبار و رويدادهاي كشور قرار دارد ولي متاسفانه تاكنون اظهارنظري در نفي اين موارد از حضرتعالي به ياد ندارد و صد البته كمترين ترديدي درباره ارادت آن بزرگوار به اسلام و انقلاب و حضرت امام(ره) نيز در دورترين افق ذهن نگارنده نيست.
2- حضرت آيت الله موسوي اردبيلي فرموده اند «اگر شعار نه غزه نه لبنان، جانم فداي ايران، سرداده مي شود، دانشجويان و مردم با غزه مخالف نيستند، بلكه با من مخالف هستند كه از آن- يعني غزه- طرفداري مي كنم و در واقع مي خواهند حربه را از طرف مقابل بگيرند»!
در اين باره با عرض پوزش بايد گفت؛
الف: اطلاعات رسيده به حضرت آيت الله غلط و مغشوش است چرا كه شعار ضد انقلابي مورد اشاره را مردم و دانشجويان سر نداده اند، بلكه اين شعار توسط مشتي اندك از عوامل شناخته شده ضد انقلاب نظير منافقين و سلطنت طلب ها و مرفهين بي درد يعني هواداران سبز اموي در روز قدس سر داده شد و مردم و دانشجويان همان جمعيت ميليوني پيرو امام(ره) و رهبري بودند كه با شعارهاي ضد آمريكايي و ضد اسرائيلي خود در آن روز تحليل هاي آمريكا و اسرائيل و دنباله هاي داخلي آنها را- به قول حضرت امام(ره)- زير پاي خويش لگدمال كردند.
بنابراين انتساب اين شعار به مردم و دانشجويان، اهانت به ملت بزرگ ايران و دانشجويان فدايي امام و رهبري است. آيا حضرت آيت الله خداي نخواسته توده هاي مردم و دانشجويان ايراني را طرفدار اسرائيل مي دانند؟! نستجير بالله... به يقين ساحت حضرت آيت الله از اين جفاي بزرگ دور است.
ب: استدلال آيت الله موسوي اردبيلي كه فرموده اند چون افرادي با حاميان غزه مخالفند و از مخالفان اسرائيل ناراضي هستند، براي مقابله با آنان به نفع اسرائيل و عليه غزه شعار داده اند!! با عرض پوزش، دور از انتظار بوده و اين اظهارنظر از شخصي مانند ايشان بسيار بعيد به نظر مي رسد.
آيا حضرت آيت الله معتقدند مخالفت سران فتنه و هواداران آنها با كساني كه عليه اسرائيل شعار مي دهند مي تواند دليل قانع كننده اي براي حمايت آنان از اسرائيل باشد؟! مخصوصاً در روز قدس كه ابتكار امام راحل(ره) است و هويت ضد اسرائيلي دارد؟! با اين حساب اگر شخصي به هر علت با مومنان و خداپرستان مخالف بود، مطابق استدلال آيت الله موسوي اردبيلي، حق دارد- العياذ بالله- به خدا و پيامبر(ص) اهانت كند؟! حضرت آيت الله! لطفاً براي بنده عوامي مانند نگارنده توضيح بفرمائيد كه اين چه استدلالي است؟ آنهم از سوي يك مرجع تقليد و عالم ديني؟!
3- درباره اظهارات آيت الله موسوي اردبيلي اگرچه پرسش هاي ديگري نيز هست كه توضيح ايشان را مي طلبد ولي به همين اندازه بسنده مي شود و تنها به يك انتظار اشاره مي كنيم و آن، اين كه، كاش حضرت آيت الله از كسي كه به نمايندگي از سران فتنه نزد ايشان آمده بود مي پرسيدند؛ مگر نامه حضرت امام(ره) درباره عدم صلاحيت نهضت آزادي و آمريكايي بودن اين گروه خطاب به همين آقا نبود؟
اگر بود- كه بود- ائتلاف آنان با نهضت آزادي چگونه قابل توجيه است؟ و آيا مگر حضرت امام(ره) نفرموده بودند كه هرگاه بيگانگان و دشمنان اسلام از شما حمايت كردند نسبت به كار خود ترديد كرده و آن را رها كنيد؟ بنابراين، چرا آقايان در مقابل حمايت مشترك آمريكا، اسرائيل، منافقين، سلطنت طلب ها، بهائيان و... كمترين واكنشي از خود نشان نداده و هنوز هم نمي دهند.
اين آقا به حضرتعالي گفته است رژيم صهيونيستي از مسائل بعد از انتخابات بيشترين بهره را برده است. اين سخن مصداق واقعي همان كلمه حقي است كه از آن اراده باطل شده است، و بايد از او مي پرسيديد، چه كساني به دستور صريح جرج سوروس، جين شارپ و توصيه قبلي و اعلام شده آمريكا و اسرائيل، ادعاي تقلب در انتخابات را پيش كشيدند و به جاي تن دادن به قانون براي بررسي ماجرا، دست به آشوب و بلوا زدند.
كاش مي پرسيديد نظرش درباره اين اظهارنظر نتانياهو چيست كه چند روز قبل در كابينه اسرائيل از سران فتنه با عنوان «بزرگترين سرمايه اسرائيل» ياد كرده بود؟! و بالاخره، كاش حضرت آيت الله موسوي اردبيلي مراقب برخي از رفت و آمدها به بيت شريف خود باشند و تنها به سوابق افراد بسنده نفرمايند چرا كه به قول امام راحل(ره) ميزان حال فعلي افراد است و حال فعلي افراد به آساني از مواضع و عملكرد آنها قابل تشخيص است.