یک عکس یک روایت: سفر تاریخی خاویر پرز دکوئیار به ایران؛ شهریور ۱۳۶۶

در روزگاری که جهان گرفتار بحرانهای پیدرپی بود، مردی آرام از دل آمریکای لاتین با صدای صلح برخاست؛ خاویر پرز دکوئیار، دبیرکلی که بیهیاهو و بیدلبستگی به قدرت، بار سنگین میانجیگری در جنگ ایران و عراق را بر دوش کشید. او نه تنها در میانه آتش، پیامآور امید بود، بلکه با متانتی کمنظیر، حقیقت را به زبان آورد و نامش را در تاریخ دیپلماسی جهانی ماندگار کرد.
فرارو- در دل قرنی پرآشوب، مردی از سرزمین خورشید و دریا، از دل آمریکای لاتین برخاست؛ خاویر فلیپه ریکاردو پرز دکوئیار دلا گوئرا در شهر لیما، پایتخت پرو به دنیا آمد. نواده مهاجران اسپانیایی قرن هفدهم، از همان کودکی دل در گرو میهن داشت؛ در ده سالگی سودای شهرداری لیما را در سر میپروراند اما تقدیر مسیر او را به آستانه سازمانی کشاند که سرنوشت ملتها در آن رقم میخورد: سازمان ملل متحد.
به گزارش فرارو، دکوئیار مردی بود آرام و مصمم، بیاعتنا به زرق و برق تشریفات، بیدلبستگی به آوازه و نام اما دلبسته وظیفه بود. شخصیتی ژرفاندیش و صریحالکلام که گفتگوهای کوتاه اما سرنوشتساز را بر خطابههای طولانی ترجیح میداد. به پشتوانه همین منش و متانت چندین بحران جهانی را به ساحل آرامش رساند.
در دهه 60 شمسی، طوفانی از باروت و خون در خاورمیانه میوزید؛ جنگی نابرابر میان رژیم بعث عراق و جمهوری اسلامی ایران. دکوئیار خود در خاطراتش از این جنگ بهعنوان یکی از تلخترین وقایع دوران مسئولیتش یاد میکند: «هر روز اخبار دردناک تلفات و ویرانی به من میرسید و احساس وظیفهای سنگین بر دوشم بود اما حقیقت آن است که همهچیز در ید قدرت دبیرکل سازمان ملل نبود...».
پس از تلاشهای بیوقفه برای پایان دادن به این جنگ، ایران سرانجام در ۲۶ تیرماه ۱۳۶۷ با هدف جلوگیری از تداوم خونریزی و برای تحقق عدالت و صلح پایدار، قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت را پذیرفت اما پیش از آن، در روز ۲۰ شهریور ۱۳۶۶، خاویر پرز دکوئیار پا به خاک ایران گذاشت؛ سفری سرنوشتساز در میانه شعلههای جنگ و امید به صلح.
در تهران آیتالله سید علی خامنهای، رئیسجمهور وقت میزبان دبیرکل سازمان ملل بود. در این دیدار تاریخی خواستار تشکیل هیئتی بیطرف برای شناسایی آغازگر جنگ شدند. این درخواست منجر به تهیه «طرح اجرایی دبیرکل» در ۲۳ مهر همان سال شد اما سرسختی رژیم بعث طرح را به بنبست کشاند.
بالاخره در دسامبر ۱۹۹۱، پرز دکوئیار در گزارشی رسمی به شورای امنیت، عراق را آغازگر جنگ معرفی کرد. او در مصاحبهای پس از اعلام آتشبس گفت: «اگر نوبل صلح به سازمان ملل تعلق گیرد، شادمان خواهم شد اما این پیروزی نه برای من بلکه برای طرفین جنگ و شورای امنیت بود».
وقتی از او پرسیدند که آیا در طول مذاکرات، هرگز احساس یأس کرده، پاسخ داد: «نه یک بار بلکه بارها اما ناامیدیام را پنهان کردم. چون امید باید همیشه در چهره صلحطلبان بدرخشد».
او پس از پایان دوره دوم دبیرکلی با وجود درخواستهای بسیار برای سومینبار نامزد نشد. در خاطراتش نوشت: «نه از خستگی که از آیهای در انجیل برگرفتم: برای هر چیزی فصلی است. و فصل دبیرکلی من، پایان یافته بود». اینگونه بود سرنوشت مردی که با صبری بینظیر، در برابر دیوارهای سیاست ایستاد.