اهميت سفر سلطان قابوس
حسن روحاني در فاصله كمتر از يك ماه از ورود به پاستور امروز ميزبان سلطان قابوس خواهد بود. سلطنت نشين عمان در طول 34 سال گذشته با وجود تعهدات ناشي از عضويت در پيمان منطقهيي شوراي همكاري خليج فارس، از روابطي باثبات و توام با احترام متقابل با ايران، حتي در سختترين شرايط منطقه برخوردار بوده؛ امري كه درباره هيچيك از پنج عضو ديگر اين شورا مصداق نداشته و روابط ايران با اين كشورها با توجه به متغيرهاي منطقه، تحولات جهاني و همچنين رويكردهاي داخلي در ايران با فراز و نشيبهايي توام بوده است.
از زمان اعلام رسمي سفر سلطان قابوس گمانهزنيهايي از سوي محافل سياسي درباره اهداف اين سفر مطرح شده است. با توجه به ورود عمان در موضوعاتي مانند ملوانان انگليس متهم به نقض حريم آبهاي ايران، سه تن از اتباع امريكا (سارا شورد، شين بائر و جاشوا فتال) كه به جرم جاسوسي در مرزهاي شمال غربي كشور دستگير شده بودند و همچنين آزادي نصرتالله تاجيك ديپلمات ايراني، به طور طبيعي حدس و گمانهايي را درباره اين سفر دامن ميزند.
برخي محافل سياسي گمانههايي را درباره انتقال پيامي از سوي امريكا براي ايران توسط سلطان قابوس مطرح كردهاند. موضوعي كه در صورت صحت و در نخستين ماه جلوس حسن روحاني بر مسند رياستجمهوري و در آستانه برگزاري سالانه مجمع عمومي سازمان ملل متحد ميتواند از اهميت ويژهيي برخوردار باشد هر چند دفتر رييسجمهور هنوز هيچگونه اطلاعيه رسمي درباره حضور روحاني در نشست مجمع عمومي سازمان ملل متحد مطرح نكرده است اين در حالي است كه سلف روحاني در هشت سال متوالي در نشستهاي سالانه اين مجمع حضوري جنجالبرانگيز داشت. فارغ از اينكه هدف اصلي سفر سه روزه پادشاه عمان به ايران چيست، چند نكته در حاشيه اين سفر را ميتوان مطرح كرد.
1- با توجه به رويكرد سياست خارجي روحاني كه تعامل با جهان، محور اصلي آن است، سفر سلطان قابوس ميتواند علاوه بر بعد روابط دوجانبه با يكي از كشورهاي همسايه، فرصتي را براي انتقال پيام رويكرد جديد ايران به كشورهاي حوزه خليج فارس فراهم كند. هر چند با توجه به استقبال كشورهاي اين حوزه از پيروزي روحاني، ظاهرا مشكلي براي برقراري تماسهاي مستقيم و بيواسطه بين ايران و اين كشورها وجود ندارد ولي با توجه به جو سنگين حاكم بين تهران و رياض، حضور قابوس در تهران ميتواند نقطه شروعي در برون رفت از بحران روابط بين دو كشور تاثيرگذار منطقه ايران و عربستان ارزيابي شود.
2- چنانچه گفته شد روحاني هنوز درباره حضور در نيويورك نفيا و اثباتا مطلبي را مطرح نكرده است. به طور طبيعي نخستين حضور روحاني در بزرگترين مجمع جهاني بايد نمايانگر تحول در سياست خارجي ايران و تشريح رويكردهاي جديد كشور در موضوعات مهم جهان و رويدادهاي منطقهيي باشد. از اين ديدگاه سفر قابوس كه روابط مستحكمي با غرب و به ويژه امريكا و انگليس از يكسو و با ايران از سوي ديگر دارد و به طور طبيعي ميتواند كانالي مطمئن براي انتقال پيامهايي از اين دو كشور براي تهران باشد و با توجه به مشكلات كشورمان در جهان به عنوان يك ميانجي قابل اعتماد عمل كند، ميتواند بر دستگاه تصميمسازي تهران در اتخاذ رويكردهاي روحاني در حضور احتمالي در نيويورك تاثيرگذار باشد.
ممكن است همواره اين نكته مطرح شود كه براي ترميم زخمهاي روابط بهشدت تخريب شده كشور با جهان خارج، اعلام علني رويكردهاي جديد راهگشاست و نيازي به واسطه نيست ولي از ياد نبريم ابتكارهاي دستگاه سياست خارجي كشور كه مسووليت اصلي را در از بين بردن تنشها و برقراري روابطي مبتني بر احترام متقابل و با اولويت منافع ملي با جهان است مغايرتي با استفاده از ظرفيت كشورهايي كه صادقانه و با احساس مسووليت مايل به ايفاي نقشي در اين خصوص و گذاشتن مرهمي بر زخمهاي كهنه هستند، ندارد.