ترنج موبایل
کد خبر: ۱۵۲۵۷۰

خطای استراتژیک اصلاح‌طلبان

عملکرد رسانه‌های اصلاح‌طلب در طول هفته گذشته نشان می‌دهد برای آنها جلیلی مطلوب‌تر است. این دقیقا مشابه اتفاقی است که در سال ۸۴ رخ داد و اصلاح‌طلبان با تخریب پرحجم قالیباف، میدان را در اختیار احمدی‌نژاد قرار دادند و نتیجه آن شد که در ۸ سال گذشته شاهد آن بودیم.

تبلیغات
تبلیغات

یادداشت وارده؛

ایمان هدایتی- غبار فضای سیاسی کشور، هرچند دیرهنگام، اما در حال فرونشستن است و چند اتفاق بسیار محتمل در یکی دو روز باقی مانده به وقوع خواهد پیوست.

نخست، اعلام گزینه نهایی ائتلاف اصلاح‌طلبان است که با وجود انتقادهای به حق اصلاح‌طلبان، حسن روحانی با توجه به موقعیت بهتر در نظرسنجی‌ها به عنوان گزینه نهایی معرفی می‌شود.

خبر بررسی مجدد صلاحیت وی را هم می‌توان بازی رسانه‌های اصولگرا برای ایجاد تردید در انتخاب نهایی او دانست. با این انتخاب و با فرض اینکه محمدرضا عارف با وساطت آقای خاتمی کنار رفته است، می‌توان اجماع حداکثری اصلاح‌طلبان را پشت حسن روحانی تصور کرد. روحانی با فرض این شرایط، می‌تواند خود را تا جایگاه دوم نظرسنجی‌ها در روزهای پایانی برساند.

از دیگر سو، اصولگرایان دو راه در مقابل خواهند داشت. راه نخست، ائتلاف است که با توجه به تجربه تلخ ائتلاف 2+1 احتمال آن بین حدادعادل، ولایتی و قالیباف ضعیف می‌شود.

از بین سایر کاندیداها نیز در روزهای گذشته احتمال ائتلاف حداد، جلیلی و قالیباف مطرح شده که باز هم احتمال آن را باید ضعیف دانست. هرچند کنار رفتن حداد به نفع یکی از این دو، با توجه به جایگاه او در نظرسنجی‌ها محتمل‌تر است. با این وجود، گروه های افراط گرای پایداری و انصار حزب‌الله، به عنوان حامیان اصلی جلیلی، به هیچ وجه حاضر نیستند نامزدشان در حمایت از قالیباف کنار بکشد.

این گروه‌ها قالیباف را گزینه مطلوب خود نمی‌دانند، از همین رو، می کوشند تا جلیلی را تا انتها در میدان نگاه دارند. کنار کشیدن قالیباف هم که به هیچ وجه محتمل نیست. او از 2 ماه قبل بر صدر جدول نظرسنجی‌ها جا خوش کرده و طبیعی است اگر حاضر به کناره‌گیری نشود. تکلیف علی‌اکبر ولایتی را نیز می‌توان روشن کرد. او اگر حاضر به کناره‌گیری بود در همان ائتلاف می‌ماند و با امتیازگیری به نفع قالیباف کنار می‌رفت. پس عزم او بر ماندن است. همین‌طور است شرایط محسن رضایی که نشان داده به ائتلاف و اجماع و همگرایی چندان اعتقادی ندارد.

در چنین شرایطی، استراتژی اصلاح‌طلبان چگونه تعریف شده است؟

این جریان تصور می‌کند روحانی و قالیباف به دور دوم انتخابات صعود می‌کنند و طبیعی است که او را رقیب خود می‌دانند. با مفروض گرفتن این شرایط است که در روزهای گذشته حملات گسترده آنها به سمت قالیباف نشانه رفته و از همین جا خطای استراتژیک آنها رقم می‌خورد.

اصلاح‌طلبان معتقدند شکست دادن جلیلی، ولایتی و رضایی در دور دوم به مراتب راحت‌تر از قالیباف است، پس بهتر آن است که او هدف قرار دهند. در صورتی که بازی اینجا تمام نمی‌شود.

بدیهی است پایگاه رأی جلیلی در میان سایر کاندیداهای اصولگرا از ثبات بیشتری برخوردار است و تحت هیچ شرایط آرای او به سمت رضایی یا ولایتی سوق پیدا نمی‌کند. پس با حمله به قالیباف، جایگاه جلیلی بیشتر تثبیت‌ می‌شود و آرای ریزش کرده قالیباف در میان اصولگرایان به سمت جلیلی و آرای اصلاح‌طلبانه او به سمت روحانی می‌رود.

اینجاست که منافع و آرمان‌های اصلاح‌طلبی به خطر می‌افتد؛ در صورت شکست احتمالی روحانی، با فرض اینکه لشکر اصولگرایان در دور دوم تمام قد برابر او خواهد ایستاد، ریاست جمهوری کدامیک از این دو برای اصلاح‌طلبان مطلوب‌تر است؛ جلیلی یا قالیباف؟!

پاسخ روشن است. اما عملکرد رسانه‌های اصلاح‌طلب در طول هفته گذشته نشان می‌دهد برای آنها جلیلی مطلوب‌تر است. این دقیقا مشابه اتفاقی است که در سال 84 رخ داد و اصلاح‌طلبان با تخریب پرحجم قالیباف، میدان را در اختیار احمدی‌نژاد قرار دادند و نتیجه آن شد که در 8 سال گذشته شاهد آن بودیم.

قالیباف هرچند از جبهه اصولگرایی ظهور کرده، اما نشان داده به عقلانیت و اعتدال پایبندتر از سایر اصولگرایان است و با توجه به صدرنشینی مستمر او بر جدول نظرسنجی‌های نهادهای معتبر، بهتر است تا دیر نشده اصلاح‌طلبان خطای استراتژیک خود را جبران کنند.

به هر تقدیر، شکست هم قسمتی از بازی است، ولی بهتر است همه چیز باهم از دست نرود!

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات

نظرات بینندگان

(۴۲ نظر)
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات