ترنج

در مورد

اعتیاد

در فرارو بیشتر بخوانید

۶۴۶ مطلب

  • شب قبل از حادثه به‌خاطر تولد نوه‌ام به خانه دخترم در الهیه رفته بودیم. من و پسرم در قزوین زندگی می‌کنیم. با اصرار دخترم به آنجا رفتیم و پسرم هم، چون در تهران کار داشت، آمده بود. شب همه‌چیز خیلی خوب بود تا اینکه صبح روز حادثه دامادم در خانه مواد کشید. سر این موضوع با دخترم جروبحث کردند و یک‌دفعه دامادم به دخترم حمله کرد، دست‌هایش را روی گلوی او گذاشت و فشار داد. خیلی محکم فشار داد، زانویش را هم روی قفسه سینه دخترم گذاشته بود...

  • الیاس» با وسوسه‌های شیطانی مرا مجبور می‌کرد تا برای فرار از خماری در حمل و انتقال مواد مخدر به او کمک کنم و در صورتی که دستگیر شدیم، من جرم مواد را به گردن بگیرم تا او با گرفتن وکیل مقدمات آزادی مرا فراهم کند.

  • سایکوز یعنی بیماری که ارتباطش با واقعیت قطع می‌شود و چیز‌هایی را می‌بیند و می‌شنود که دیگران نمی‌بینند و به چیز‌هایی اعتقاد دارد که عملا امکان‌پذیر نیست، به‌هرحال ممکن است این سایکوز گذرا باشد؛ مثلا فرد برای ۲۴ ساعت به آن مبتلا شود، اما فرض کنید اگر فردی از ۲۴ ساعت تا یک ماه دچار سایکوز باشد، ما به آن سایکوز یا جنون گذرا می‌گوییم که خوش‌خیم است.

  • دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر با اشاره به این که سالانه ۴۵۰ هزار نفر در جهان در اثر مصرف یا سوءمصرف مواد مخدر می‌میرند، گفت: در کشور ما نزدیک به ۴ هزار نفر سالانه در اثر مصرف یا سوءمصرف مواد می‌میرند.

  • در یک برنامه تلویزیونی در شهریار شاهد صداقت جالب و اعتقاد عجیب درباره کرونا نگرفتن معتادان در گفتگو با یک معتاد هستیم!

  • ما برای تأمین زیرساخت اعلام آمادگی کردیم، اما این موضوع هم ملاحظات حقوقی دارد و هم حساسیت‌های فرهنگی. تشخیص اختلال هویت جنسیتی در افراد موضوعی پیچیده است و، چون تجربه اول ما است، احتمالا با خطا و اشتباه فراوان نیز روبه‌رو شویم. اما از آنجا که خودمان هم با مورد‌های ترنس به‌کرات مواجه شده‌ایم، به این فکر افتادیم که برای آن‌ها در شب‌های سرد زمستان سرپناهی ایجاد کنیم

  • دخترم همواره با رویا‌های خودش زندگی می‌کرد و همه تلاشش را به کار می‌گرفت تا زنی سرشناس باشد اما متاسفانه مسیر اشتباهی را رفت و به زنی معتاد تبدیل شد

  • فرمانده انتظامی استان تصریح کرد: تیم‌های عملیات ویژه پلیس آگاهی استان پس از هماهنگی‌های لازم قضائی در یک عملیات ضربتی و غافلگیرانه وارد عمل شدند و ضمن دستگیری ۲ فرد آدم ربا، گروگان ۲۸ ساله را پس از ۱۸ روز اسارت، آزاد کردند.

  • همسرم به فرزندانم نیز رحم نمی‌کرد به طوری که یک بار با شنیدن صدای جیغ پسرم وحشت زده از اتاق به آشپزخانه رفتم و دیدم او پسرم را به دلیل این که روی فرش ادرار کرده بود با میله داغ می‌سوزاند! خلاصه سال گذشته بعد از فوت مادرشوهرم اوضاع زندگی من وحشتناک‌تر شد چرا که همسرم مواد مخدر صنعتی بیشتری مصرف می‌کرد و در حالت توهم چاقو را زیر گلوی پسرم می‌گذاشت و یک بار هم پای چپم را با چوپ شکست...

  • «ما یه روز به جایی می‌رسیم که دیگه زدن و نزدن فرقی نداره. انگار یه جورایی با زندگی بی‌حساب میشی. اولین سوزن رو که دادی زیر پوست، همون لحظه باختی. مهم نیست دیگه چقدر. قمارباز رو دیدی؟ وقتی می‌بازه، دیگه سر عدد و رقم باختش با وجدانش چونه نمی‌زنه. اون روزی که ننه بابام زنده بودن، یه جو شرم اینو داشتم که تو محلی که بابام پیش‌نماز مسجدش بود، رد ندم. اونا که مردن، دیگه هیچی مهم نبود. سال‌هاست دیگه هیچی مهم نیست جز کلنجار سر این که چطور یه روز بیشتر نفس بکشم.»

تبلیغات