برای ساخت اضافهبنای غیرقانونی ساختمان متروپل، شهرداری آبادان را هم شریک خود میکنند. بگذریم از اینکه چه ارقامی از این امور به ظاهر خیریه به جیب اشخاص و مسوولان میرود.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۱۵۶۷ مطلب
برای ساخت اضافهبنای غیرقانونی ساختمان متروپل، شهرداری آبادان را هم شریک خود میکنند. بگذریم از اینکه چه ارقامی از این امور به ظاهر خیریه به جیب اشخاص و مسوولان میرود.
به احتمال فراوان، ناظران و حتی سازندگان ساختمان کمابیش میدانستهاند که این سازه خطرناک است. پس چرا همه آنان چشمهای خود را بر ماجرا بستند و حتی سازنده و مالک نیز قربانی ساخته خود شد؟
شبهه فوت یا زنده بودن عبدالباقی بهطور مستقیم مربوط به بیاعتباری نهاد رسانههای رسمی است. همچنانکه یکی از علل بروز این حادثه دلخراش و تاسفبار نیز به همین عامل مربوط میشود که در ادامه خواهیم دید.
روشن نیست که منظور از تصمیمهای سخت چیست، ولی اگر منظورشان توافق برجام باشد که در این صورت نه تنها سخت نیست که تصمیم خلاف آن بسیار سخت است، به ویژه آنکه تا حالا فکر میکردیم که رقم مسدود شده اموال ایران کمتر از نیمی از رقم ۱۲۰ میلیارد دلاری است.
چهکار کردهاید که پس از ۴۳ سال تسلط مطلق و بیچون و چرا بر همه نهادهای رسانهای و آموزشی و... مردم چنین شدهاند که تحت تاثیر «فضای رسانهای بیدر و پیکر سیاه را سفید، خوب را بد، باسواد را بیسواد و تلخ را شیرین میبینند»
کسانی که انتساب روحانی بودن را میپذیرند، بالطبع نتایج ناخواسته آن را نیز باید بپذیرند، در واقع چارهای از پذیرش ندارند. این مشکل فقط منحصر به آنان نیز نیست، هر گروهی که چنین انتسابی را بپذیرد تبعات مثبت و منفی آن نیز همراهش است.
همسر یک طلبه نوشت: اگر بنزین گران شود، روغن نایاب و جوجههای یک روزه را در دارقوزآباد زنده زنده دفن کنند... شوهرم در بقالی باید به ده نفر پاسخ بگوید. چرا؟ چون رییسجمهور هملباس اوست.
پاسخهای شخص قالیباف نوعی جدل و حاشیهروی بود و هیچ چیزی را روشن نکرد. یکی دیگر نوشته بود که رفتن خانواده هاشمی به سد لتیان در روز عاشورا چه فرقی با ترکیه رفتن خانواده قالیباف وسط ماه رمضون داره؟
در نظامهای جدید حکمرانی، برای صاحبان قدرت این پیشفرض پذیرفته شده است که مردم و جامعه حق دارند نسبت به رفتارهای حتی شخصی آنان حساس باشند. ولی به نظر میرسد که در ایران معکوس است.
رسانههای تبلیغاتی یا بوقواره بیش از هر چیز دشمن رسانههایی هستند که کارکرد بوق ندارند، زیرا وجود رسانه واقعی را به منزله شاهدی بر بیاعتباری خود میدانند. خطر ذهنیت تبلیغاتزده مسوولان در ایران بیش از هر چیز دیگر برای خودشان زیان دارد.