عباس عبدی نوشت: شرکت یا عدم شرکت مردم در انتخابات چه ربطی به شورای نگهبان دارد؟ نه کسی منتظر دعوت آنان است و نه کسی نگاهش به مطلوبهای آنان است. ولی روشن است که رویکرد رسمی این شورا در تایید یا رد صلاحیتها یکی از عوامل تعیینکننده در میزان مشارکت مردم است.
عباس عبدی درباره بازداشت الهه محمدی و نیلوفر حامدی نوشت: تقریباً همه بازداشتشدگان حوادث سال گذشته، محاکمه و محکوم یا تبرئه و آزاد شدهاند، حتی شدیدترین احکام نیز به سرعت اجرا شد، ولی این دو نفر نهتنها مدت زیادی طول کشید تا دادگاهی شوند، بلکه فاصله زیادی هم میان دو دادگاه افتاد و ماهها نیز از آخرین دادگاه آنها میگذرد و برخلاف قانون حکم آنان صادر و ابلاغ نشده است.
عباس عبدی در یادداشتی در جواب مطالب کیهان نوشت: بنده برخلاف شما تعهد میدهم که در اصلاح قیمتها از دولت حمایت کنم، به شرطی که مابهالتفاوت آن به جیب مردم و همه مردم برود و نه به جیب دولت برای جبران کسری بودجه. نه مردم را تحریک خواهم کرد و نه اعتراضی میکنم، آنگونه که شما در آبان ۱۳۹۸ چنان کردید.
عباس عبدی نوشت: هویت امری تزریقی از طریق آموزش نیست، بلکه امری اکتسابی در عرصه جامعه است. هر نظام تربیتی و آموزشی که از دل جامعه و مطابق با ارزشهایش بیرون نیاید در بهترین حالت فقط کارکرد علمآموزی خواهد داشت. اتفاقا دلیل اصلی در دور شدن نسل جدید از معیارهای رسمی هویت؛ نظام آموزش عمومی ماست که متاسفانه در حال بدتر شدن هم هست.
عباس عبدی نوشت: حداکثر چیزی که دلشان را به آن خنک کردهاند، استناد به آمار و ارقام برخی مناسک است به همین علت هر چه توان مالی و تبلیغی و اعتباری دارند را خرج اینگونه مناسک میکنند، غافل از اینکه مناسک بر فرض هم که نمادی از دینداری باشد، شکل و صورت است.
شاید جناب حدادعادل توجه ندارند که وضعیت توصیفشده مطلوب ایشان را واتیکان پیشتر در بیش از ۱۰ قرن طی کرد که پایانش شکست و تباهی بود و موجب وهن مسیحیت شد. در آن مقطع کلیسا تاجبخش بود و امپراتور مقدس روم را بر تخت مینشاند و موقوفات وسیع را در انحصار داشت، برای علم و دانشمندان علوم طبیعی هم باید و نباید تعیین میکرد، ولی همزمان نطفه نهضت ضد دین را در جامعه خود میکاشت و در نهایت کلیسا را به اینجا رساند که عطای قدرت را به لقای آن ببخشد و به همین دلیل است که امروز صدها هزار نفر با علاقه پای سخنان…
عباس عبدی نوشت: قانون حجاب را باید قضات به اجرا بگذارند. آیا توافق مجریان از حیث تطبیق آن بر وجدان عمومی قضات کسب شده است؟ لطفا با وجدان قضات بازی نکنید.