پریسا صندوقدار یک رستوران، مدعی است که همکارش که قبلا با او دوست بوده است به وی تعرض کرده است
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۱۷۳ مطلب
پریسا صندوقدار یک رستوران، مدعی است که همکارش که قبلا با او دوست بوده است به وی تعرض کرده است
اول شوکه شده بودم، اصلاً باورم نمیشد چه اتفاقی برایم افتاده است. خیلی میترسیدم. بعد موضوع را به یکی از دوستانم گفتم. او به من پیشنهاد داد شکایت کنم. دوستم به من گفت سیاوش دیگر به سراغت نخواهد آمد. بعد از آن روز سیاوش دیگر به تلفنهای من جواب نداد تا اینکه تهدید کردم شکایت میکنم. خودش با من تماس گرفت و سعی کرد مرا آرام کند. وقتی دید موفق نمیشود تهدید کرد موضوع را به دکتر میگوید. با این حال من شکایت کردم.
شهرام بعد از چند روز دوباره با من تماس گرفت و با یادآوری فیلم ضبط شده و تهدید از من خواست به او پول بدهم.
سرهنگ جهانبخش صیادی اظهار داشت: در پی انتشار کلیپی از تعرض چند دختر بدحجاب به احدی از بانوان آمر به معروف در خیابان ساحلی بوشهر، پیگیری موضوع با هماهنگی قضائی در دستور کار پلیس قرار گرفت.
سمیه میرشمسی دستیار کارگردان سینما چندی پیش از رفتار نامناسب یکی از بازیگران مرد در پشت صحنه یک فیلم سینمایی با او خبر داد که این افشاگری منجر به جریانی جدی در فضای سینمایی کشور شده است.
با شکایت این دختر جوان پرونده برای رسیدگی به شعبه 9 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و سارا به پزشکی قانونی معرفی و وقت برای رسیدگی به پرونده داده شد. بعد از اینکه دختر جوان به پزشکی قانونی رفت و نتیجه آن به دادگاه ارسال شد، با تکمیل تحقیقات اولیه جلسه رسیدگی برگزار شد.
مردان شیطان صفتی که دختری را بی هوش کرده و مورد تعرض قرار داده بودند با دستور قضایی بازداشت شدند.
یزدانی درباره فرضیه تجاوز به دو کودک هم گفت: پزشک قانونی با انجام مراحل قانونی این قضیه را رد کرد ولی متهم به اتهام آدم ربایی در زندان به سر میبرد.
اگر کسی ایده یا همتی دارد که در هر زمینهای کاری انجام شود، مراجعه کند، انجمن استقبال میکند. ما تعدادی هستیم در حدی که به ذهنمان میرسد و در توانمان است که مسائل را دنبال میکنیم. همین الان هم دیر نشده است. هرچه تعداد افراد مشارکتکننده بیشتر باشد، قدرت پیگیری و به سرانجام رساندن این موضوعات بیشتر میشود
اول آنقدر وحشت کرده بودم که کاملا بدنم بیحرکت شده بود، اما بعد از چند ثانیه به خودم آمدم و تلاشم را برای نجات خودم آغاز کردم. در برابر مرد غریبه مقاومت کردم و من هم ضرباتی را به او زدم، اما درها قفل بود و کار زیادی از دستم بر نمیآمد.