ترنج

در مورد

تجاوز

در فرارو بیشتر بخوانید

۷۰۴ مطلب

  • بدین ترتیب این متهم از زندان به شعبه یکم دادگاه کیفری استان البرز به ریاست قاضی رنجبر و با حضور قاضی قیومی مستشار دادگاه منتقل شد وپای میز محاکمه ایستاد.

  • این مرد بعد از قهر همسرش از خانه در چندین پیامک از او عذرخواهی کرده و نوشته بود: خواهش می‌کنم شکایت نکنید. این کار آبروی همه ما را می‌برد. از دخترم عذرخواهی کن. من پدر بدی بودم نباید اذیتش می‌کردم و از کاری که کرده‌ام پشیمان هستم.

  • این روزنامه به نقل از ولید الهذلول، برادر لجین نوشت، سعود القحطانی، مشاور سابق ولیعهد عربستان بارها از بازداشتگاه مذکور دیدن کرده بود تا خود بر شکنجه خواهرش نظارت داشته باشد. القحطانی در یکی از این بازدیدها به لجین گفته بود: تو را می‌کشم، قطعه قطعه‌ات کرده و بعد در چاه مستراح خواهم انداخت. القحطانی گفته بود، قبل از کشتن لجین به او تجاوز خواهد کرد.

  • مدیرکل آموزش و پرورش گلستان با رد هرگونه تجاوز به دختر دانش‌آموز رامیانی از سوی معلم تاکید کرد: دانش‌آموز به خانواده خود اعلام کرده که معلم بدنش را لمس کرده است.

  • متهم در اعترافاتش گفت: زنگ خانه‌ها را می‌زدم اگر بچه‌ای جواب می‌داد، از او می‌پرسیدم، بزرگ‌ترش در خانه هست یا نه و اگر نبود، بچه را فریب می‌دادم و مجبور می‌کردم در را باز کند. بعد برای سرقت می‌رفتم و فقط دست و پای بچه‌ها را می‌بستم. مدارک به‌دست‌آمده از امیر نشان داد او همه واقعیت را نمی‌گوید و بخشی از جرائم خود را درباره کودکان و دو زن جوان پنهان می‌کند. پس از آن تحقیقات درباره این مجرم حرفه‌ای ادامه یافت و معلوم شد او پیش از این ۱۵ بار به اتهام ارتکاب جرائم مختلف دستگیر و زندانی شده است.

  • مرد جوان با تهدید وارد خانه شد و قصد داشت که دختر جوان را مورد آزار و اذیت قرار دهد که در همان لحظه خانواده فرنام وارد شده و به‌دنبال صدای فریاد دختر جوان؛ او را نجات دادند.

  • حکم اعدام این نویسنده ۵۷ ساله پیش‌تر به‌خاطر نقص در تحقیقات از سوی دیوانعالی کشور برای رفع نواقص و محاکمه مجدد متهم به دادگاه بازگردانده شد که قاضی مقیسه پس از تحقیقات تکمیلی حکم قبلی را دوباره برای وی صادر کرد.

  • مرد افغانستانی که هم ولایتی خودش را به خاطر تعرض به دخترش کشته و جسدش را مثله کرده بود ۶ سال پس از این جنایت سرانجام صبح دیروز در شعبه یکم دادگاه کیفری استان البرز محاکمه شد.

  • چندروزی که در خانه وی کار می‌کردم، متوجه شدم او تنها زندگی می‌کند و مقدار قابل توجهی پول و طلاجات در خانه دارد. از همان زمان بود که فکر سرقت پول و طلاجات به سرم افتاد تا اینکه در شب سرقت، از طریق دیوار، خودم را به داخل حیاط رساندم و نقشه‌ام را اجرا کردم».

  • دلم می‌خواست برای روز چهارشنبه سوری ترقه داشته باشم، اما پول نداشتم. به همین دلیل به سراغ چند دستفروشی که در بساط شان ترقه داشتند رفتم....