معاون سیاسی، اجتماعی فرماندار سرپل ذهاب گفت: بعد ازظهر دیروز شنبه جوانی ۲۵ساله با یک اسلحه کلت پلاستیکی به یکی از طلافروشیهای سرپلذهاب وارد و با ارعاب صاحب مغازه قصد سرقت از این طلافروشی را داشت.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۷۹ مطلب
معاون سیاسی، اجتماعی فرماندار سرپل ذهاب گفت: بعد ازظهر دیروز شنبه جوانی ۲۵ساله با یک اسلحه کلت پلاستیکی به یکی از طلافروشیهای سرپلذهاب وارد و با ارعاب صاحب مغازه قصد سرقت از این طلافروشی را داشت.
با آتش گرفتن در طلافروشی ناگهان عابران از ترس به اطراف فرار کردند و مرد ناشناس اسلحه کلتش را بیرون آورد و به سمت شیشه طلافروشی شلیک کرد. با شلیک اولین گلوله، شیشه ویترین طلافروشی در مقابل چشمان حیرت زده عابران و کسبه شکسته شد و همزمان آژیر خطر طلافروشی به صدا درآمد.
حوالی ساعت۱۶ روز پنجم تیرماه ۱۴۰۱ فردی پس از پرتاب یک شی آتش زا به داخل مغازه طلا فروشی در یکی از خیابانهای شهرستان قرچک و بدنبال آن تیر اندازی به سمت ویترین مغازه قصد سرقت از طلافروشی را داشته که بلافاصله با حضور افسر پلیس مستقر در خیابان عرصه را برخود تنگ دیده و با برداشتن مقداری طلا از داخل ویترین اقدام به فرار با خودروی شخصی خود میکند.
متهم به قتل که آمپول بیهوشی را به مقتول تزریق کرده بود در بازجوییها گفت: من هرگز تصورش را نمیکردم که با تزریق آمپول جان مرد طلافروش را بگیرم و حالا بهشدت پشیمانم.
مردم خودشان نباید خانه را تبدیل به بانک کنند و طلا و ارز و سکه را در خانهشان جمع و نگهداری کنند.
ابتدا میخواستم از بانک سرقت کنم. اما وقتی وارد بانک شدم و دوربینهای بانک را دیدم، ترسیدم. برای همین نقشهام را عوض کردم و برای سرقت به طلافروشی رفتم.
اوایل آبان امسال مرد میانسال صرافی با حضور در پلیس آگاهی تهران از مرد سارقی به اتهام سرقت دلارهایش شکایت کرد و گفت: مردی به عنوان مشتری به من زنگ زد و خود را مدیر یک شرکت بازرگانی معرفی و برای معاملهای معادل ۶۰۰میلیون تومان، دلار خواست.
آزیتا ترکاشوند، بازیگر سینما و تلویزیون خطاب به سارق جواهراتش گفت: آقای دزد عاقبت بخیر نخواهی شد!
فرمانده انتظامی استان البرز اظهار کرد: متهمان در ابتدا منکر دخالت در انجام سرقت مسلحانه طلافروشی بودند، اما پس از مواجهه با مستندات غیرقابل انکار پلیس به ناچار لب به اعتراف گشوده و به انجام سرقت طلافروشی کرج اقرار کردند.
متهم به قتل زن مسن گفت: میخواستم گردنبند او را از گردنش بکنم که مقاومت کرد. با او درگیر شدم و در این حین مقتول شروع به سروصدا کرد، برای اینکه کسی صدایش را نشنود و همسایهها سراغم نیایند دستم را روی دهانش گذاشتم، اما بعد از چند لحظه متوجه شدم زن مسن بیحال شده است.