ترنج

در مورد

سرقت طلا

در فرارو بیشتر بخوانید

۷۹ مطلب

  • معاون سیاسی، اجتماعی فرماندار سرپل ذهاب گفت: بعد ازظهر دیروز شنبه جوانی ۲۵ساله با یک اسلحه کلت پلاستیکی به یکی از طلافروشی‌های سرپل‌ذهاب وارد و با ارعاب صاحب مغازه قصد سرقت از این طلافروشی را داشت.

  • با آتش گرفتن در طلافروشی ناگهان عابران از ترس به اطراف فرار کردند و مرد ناشناس اسلحه کلتش را بیرون آورد و به سمت شیشه طلافروشی شلیک کرد. با شلیک اولین گلوله، شیشه ویترین طلافروشی در مقابل چشمان حیرت زده عابران و کسبه شکسته شد و همزمان آژیر خطر طلافروشی به صدا درآمد.

  • حوالی ساعت۱۶ روز پنجم تیرماه ۱۴۰۱ فردی پس از پرتاب یک شی آتش زا به داخل مغازه طلا فروشی در یکی از خیابان‌های شهرستان قرچک و بدنبال آن تیر اندازی به سمت ویترین مغازه قصد سرقت از طلافروشی را داشته که بلافاصله با حضور افسر پلیس مستقر در خیابان عرصه را برخود تنگ دیده و با برداشتن مقداری طلا از داخل ویترین اقدام به فرار با خودروی شخصی خود می‌کند.

  • متهم به قتل که آمپول بیهوشی را به مقتول تزریق کرده بود در بازجویی‌ها گفت: من هرگز تصورش را نمی‌کردم که با تزریق آمپول جان مرد طلافروش را بگیرم و حالا به‌شدت پشیمانم.

  • مردم خودشان نباید خانه را تبدیل به بانک کنند و طلا و ارز و سکه را در خانه‌شان جمع و نگهداری کنند.

  • ابتدا می‌خواستم از بانک سرقت کنم. اما وقتی وارد بانک شدم و دوربین‌های بانک را دیدم، ترسیدم. برای همین نقشه‌ام را عوض کردم و برای سرقت به طلافروشی رفتم.

  • اوایل آبان امسال مرد میانسال صرافی با حضور در پلیس آگاهی تهران از مرد سارقی به اتهام سرقت دلارهایش شکایت کرد و گفت: مردی به عنوان مشتری به من زنگ زد و خود را مدیر یک شرکت بازرگانی معرفی و برای معامله‌ای معادل ۶۰۰‌میلیون تومان، دلار خواست.

  • آزیتا ترکاشوند، بازیگر سینما و تلویزیون خطاب به سارق جواهراتش گفت: آقای دزد عاقبت بخیر نخواهی شد!

  • فرمانده انتظامی استان البرز اظهار کرد: متهمان در ابتدا منکر دخالت در انجام سرقت مسلحانه طلافروشی بودند، اما پس از مواجهه با مستندات غیرقابل انکار پلیس به ناچار لب به اعتراف گشوده و به انجام سرقت طلافروشی کرج اقرار کردند.

  • متهم به قتل زن مسن گفت: می‌خواستم گردنبند او را از گردنش بکنم که مقاومت کرد. با او درگیر شدم و در این حین مقتول شروع به سر‌و‌صدا کرد، برای اینکه کسی صدایش را نشنود و همسایه‌ها سراغم نیایند دستم را روی دهانش گذاشتم، اما بعد از چند لحظه متوجه شدم زن مسن بی‌حال شده است.

تبلیغات