فرمانده انتظامی استان آذربایجان شرقی، گفت: متهم دستگیر شده، خانمی از آشنایان مالباخته بود که در تحقیقات انجام شده و مواجهه با دلایل و مدارک پیشرو به جرم سرقت طلا اعتراف کرد.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۷۹ مطلب
فرمانده انتظامی استان آذربایجان شرقی، گفت: متهم دستگیر شده، خانمی از آشنایان مالباخته بود که در تحقیقات انجام شده و مواجهه با دلایل و مدارک پیشرو به جرم سرقت طلا اعتراف کرد.
در ویدئو زیر ، نحوه سرقت چند خانم از طلا فروشی را مشاهده می نمایید .
زن نظافتچی در اعترافاتش میگوید: یک روز با خانم صاحبخانه کار داشتم و وارد اتاق شدم که اتفاقی طلاها را دیدم. با آن همه طلا ناگهان وسوسه شدم و با همدستی یکی از آشنایان تصمیم گرفتیم طلاها را سرقت کنیم. مالباخته وقتی فهمید خدمتکار خانهاش دزد طلاهایش است شوکه شد. او در عین ناباوری گفت: هیچ وقت فکر نمیکردم این زن دزد باشد. او دو سه سال درخانه من رفت و آمد داشت و کاملاً به او اعتماد داشتم.
زن ۴۰ ساله که به عنوان مستخدم برای زوجی پزشک کار میکرد راز سرقت بزرگ از خانه آنها را فاش کرد.
چند سارق با بیل شیشه یک طلا فروشی ایرانی در کانادا را شکسته و طلاهای مغازه را به سرقت میبرند.
احمد پیشنهاد سرقت داد، اما من نپذیرفتم. آنقدر اصرار کرد و در گوشم خواند که اغفال شدم و تصمیم گرفتم برای ساختن زندگی مشترکمان وارد این بازی خطرناک شوم. احمد به من اطمینان داد که هرگز ماجرا لو نخواهد رفت. حتی میگفت بعد از سرقت بلافاصله، مقدمات سفرمان را فراهم میکند تا از ایران برویم. او تبحر خاصی در حرف زدن داشت و موجب شد تا من فریب بخورم. چون تصور میکردم عاشقم است و من هم دلباخته او شده بودم.
دوربین مداربسته، لحظه سرقت طلا توسط دختر جوانی را ضبط کرد.
سرهنگ کارآگاه ولیپور گودرزی خاطرنشان کرد: با صدور قرار قانونی از سوی مرجع قضائی، دختر گمشده به همراه طلاهایش به آغوش گرم خانواده خود بازگردانده شد و متهم برای کشف جرائم احتمالی در اختیار کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی قرار گرفت.
فرمانده انتظامی خوزستان از دستگیری باند سارقان منازل که پنج کیلو طلا سرقت کرده بودند در شهرستان خرمشهر خبر داد.
زن جوان گفت: وقتی چشمانم را باز کردم در بیمارستان بودم و آنجا بود که فهمیدم ۱۵ روز در کما بوده و در یک قدمی مرگ پیش رفتهام. آنطور که متوجه شدم همسایهها که از غیبت من نگران شده بودند وقتی دیدند در خانهام نیمه باز است به کمکم آمدند و مرا به بیمارستان انتقال دادند، اما خبری از آذر، زن همسایه نبود. وقتی از بیمارستان مرخص شدم، فهمیدم آذر مرا با آبمیوه مسمومو بیهوش کرده و ۸ النگوی طلایی که در دستم بوده را قیچی و سرقت کرده است.