ترنج

در مورد

سرقت

در فرارو بیشتر بخوانید

۱۹۹۴ مطلب

  • ناصر؛ متهم دستگیر شده در تحقیقات گفت: من دونده خوبی هستم و همیشه دلم می‌خواست در مسابقات دوومیدانی شرکت کنم، اما شرایط زندگی‌ام اجازه نداد. من از خانواده‌ای بی‌پول و فقیر ساکن جنوب شهر بودم که حتی توان ادامه تحصیل هم نداشتم چه برسد به ورزش و قهرمانی. اما ذوق و استعداد دونده بودن همیشه همراهم بود و مدتی قبل تصمیم گرفتم از آن استعداد استفاده کنم.

  • قدمت این کتیبه سنگی به سال ١٢۵١ قمری بر می‌گردد و در دوره محمدشاه قاجار و فضلعلی حاکم مازندران بر سر در غربی مسجد جامع بابل نصب شده بود.

  • مدتی قبل دختر جوانی با پلیس تماس گرفت و از سرقت پول و طلاهایش خبر داد و گفت: همراه خانواده‌ام به مسافرت رفته بودیم و زمانی که برگشتیم، متوجه سرقت از خانه شدیم. تصور می‌کنم شخصی که سرقت‌ها را انجام داده آشنا باشد، چون چند روز قبل از اینکه به مسافرت برویم جشن تولدم بود و دوست و فامیل را به خانه‌مان دعوت کردیم.

  • از آنجا که سارقان دوربین‌های مداربسته صرافی را از کار انداخته بودند تصویری به دست نیامد، اما کارآگاهان جنایی در بازبینی دوربین‌های اطراف محل سرقت، موفق شدند تصاویری از سارقان بدست آورند. تصاویر نشان می‌داد مردان نقابدار وارد مغازه صرافی شده و ۱۰ دقیقه بعد، پس از سرقت با ساک‌های پر از ارز، سوار بر موتورسیکلت از محل متواری شده‌اند.

  • وقتی خبر مرگ مرد ۳۰ ساله به بازپرس محمد وهابی اعلام شد تحقیقات پلیسی آغاز و در نخستین گام کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت به بازبینی دوربین‌های مداربسته مقابل بیمارستان پرداخته و شماره پلاک خودروی پراید را بدست آوردند. اما در استعلامات صورت گرفته مشخص شد خودرو متعلق به خود مقتول است.

  • ۱۸ شهریور سال گذشته مرد طلافروشی در شرق تهران با پلیس تماس گرفت و از سرقت یک رشته زنجیر و پلاک طلا از مغازه‌اش خبر داد: ساعت حدود ۸ شب بود که دو زن وارد مغازه‌ام شدند و به بهانه خرید هدیه تولد، از من خواستند طلا‌های مغازه را به آن‌ها نشان دهم. دقایقی در مغازه بودند و بعد هم بدون خرید طلا مغازه را ترک کردند. اما بعد از رفتن آن‌ها متوجه سرقت شدم.

  • این مرد درباره جزئیات ماجرا گفت: «دو زن به مغازه طلافروشی من آمدند. آن‌ها گفتند که قصد خرید یک هدیه تولد را دارند. برای همین طلا‌های مختلف را نشان‌شان دادم. آن‌ها مرتب طلا‌های مختلف را می‌دیدند و با هم مشورت می‌کردند. مدتی در مغازه من ماندند. تااینکه درنهایت گفتند، به چند مغازه دیگر هم سر بزنند و دوباره برمی‌گردند. آن‌ها رفتند و من تازه متوجه شدم که یک زنجیر طلای ۵۰ میلیون تومانی را سرقت کرده‌اند. آن‌ها جوری این سرقت را انجام دادند که من اصلا متوجه نشدم. در صورتی که من همیشه حواسم هست.»

  • سارق خشن گفت: موتورسیکلت را که سابقه سرقت دارد از یکی از دوستانم به امانت گرفته بودم و تاکنون فقط ۶ فقره گوشی قاپی انجام داده ایم و گوشی‌های سرقتی را نیز به فردی که یک دست او قطع شده و به «یک دست» معروف است تحویل می‌دادیم که او هم مبالغی بین ۷۰۰ هزار تا ۱.۵ میلیون تومان به ما می‌پرداخت.

  • اواخر تیر امسال مرد میانسالی هراسان با پلیس تماس گرفت و گفت: همراه مادر و همسر و سه فرزندم در خانه نشسته بودیم که ناگهان متوجه شدیم کسی در حال باز کردن در ورودی خانه با کلید است قبل از اینکه به طرف در بروم ناگهان در باز شد و سه مرد نقابدار وارد خانه شدند. آن‌ها با تهدید چاقو و سلاحی که به دست داشتند، دست و پای من و اعضای خانواده‌ام را بستند و اموال با ارزشی که داخل خانه بود را با خود بردند.

  • به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت تحقیقات از مردان فروشنده طلای کیفی دوباره انجام شد و در این مرحله از تحقیقات آن‌ها که با مدارک پلیسی مواجه شده بودند، به سناریوی دروغین سرقت اعتراف کردند.