«نگاهی رنگ پریده به تپهها» با استفاده از زیبایی بصری و بازی قابل قبول بازیگران تلاش کرده تا اثری عمیق در پرداختن به مسائل باشد، با این حال فیلمی است بدون انسجام در روایت قصه که بیش از حد به کتاب وفادار مانده است.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۴۸۰ مطلب
«نگاهی رنگ پریده به تپهها» با استفاده از زیبایی بصری و بازی قابل قبول بازیگران تلاش کرده تا اثری عمیق در پرداختن به مسائل باشد، با این حال فیلمی است بدون انسجام در روایت قصه که بیش از حد به کتاب وفادار مانده است.
«ماشین خردکن»، تلاش کرده با استفاده از جذابیتهای «دواین جانسون»، اثری صادقانه و بدون اغراق از زندگی یک قهرمان ناکام را نشان دهد، با این حال خودش تبدیل به فیلمی شکستخورده شده است.
«شیطان کش؛ قلعه بینهایت» در داستان خود نشان میدهد که انسانها با وجود ضعفها به راحتی تسلیم نمیشوند، در حالی که شیاطین با یک ضربه از بین میروند.
«پیاده روی طولانی»، داستان افرادی را روایت میکند که در یک دولت فاشیستی برای زندهماندن چارهای جز برنده شدن ندارند.
«استیو» از مولفههای کلیشهای که در آثار مشابه به آنها پرداخته شده استفاده میکند تا مخاطب را با خود همراه کند، با این حال در نهایت یک تصویر ساختگی نمایش میدهد، تصویری که باورپذیر نیست.
«اسکارلت جوهانسون» در فیلم «النور بزرگ» تلاش میکند دنیایی از اندوه و پیری در جامعه مدرن امروزی نشان دهد، تصویری از تنهایی که ممکن است برای همه رخ دهد.
فیلم سینمایی «صدای هند رجب»، دنیایی را به تصویر میکشد که کودکان در آن بدون دلیل کشته میشوند تا دیگران به قدرت برسند، در عین حال راهی برای نجات آنها وجود ندارد.
فیلم «پدر، مادر، خواهر، برادر» داستان افرادی را روایت میکند که هر کدام رازی را دارند، آنها حالا فرصتی را پیدا کردهاند تا درباره این رازها با یکدیگر گفتگو کنند.
فیلم «بوگونیا»، دنیایی را به تصویر میکشد که همه چیز به مرور در حال فروپاشی است. نابودی که توسط شرکتهای بزرگ و دولتها انجام میشود و هیچ کس نمیتواند در مقابل از بین رفتن حیات روی زمین ایستادگی کند.
در کمدی «رزها»، همه چیز در حال نابودی است، ساختمانها و شغلها از بین میروند و در مرکز این ویرانی ازدواجی قرار دارد که روزی آوازه خوشبختیاش همه جا پیچیده بود، اما حالا تبدیل به یک رابطه سمی شده است.