درحالیکه سیاوش منکر اطلاع از سرنوشت عباس بود، تلاش پلیس نیز به نتیجه نرسید و هیچ ردی از پسر گمشده به دست نیامد. تا اینکه متهم به قتل اعتراف کرد. با گذشت هشت سال از این ماجرا سیاوش در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۲۹۵ مطلب
درحالیکه سیاوش منکر اطلاع از سرنوشت عباس بود، تلاش پلیس نیز به نتیجه نرسید و هیچ ردی از پسر گمشده به دست نیامد. تا اینکه متهم به قتل اعتراف کرد. با گذشت هشت سال از این ماجرا سیاوش در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.
متهم در تحقیقات تکمیلی به پنج فقره سرقت منزل با همکاری دو نفر از همدستانش به نامهای وحید و کوروش اعتراف کرد و گفت: دزدیها را در چند ماه اخیر در محدوده محله نارمک و تهراننو انجام دادهاند.
تعداد بسیار زیادی کارت ویزیت در محل فعالیت این متهم کشف شد که خود را فردی محقق، سخنران در حوزههای انگیزشی امید به زندگی، ثروتاندوزی و کسب ثروت معرفی میکرد.
سهیل ادعای مهدورالدم بودن قربانی را مطرح کرد و گفت: به خاطر کارهایی که مقتول انجام داده و زندگی من را تباه کرده بود او را مستحق مرگ میدانستم. بعد از اینکه مدارکی در این خصوص به دادگاه ارائه شد و صحت این مدارک مورد بررسی قرار گرفت؛ این بار هیئت قضات شعبه ۲ دادگاه کیفری استان تهران وارد شور شدند و متهم را از قصاص تبرئه و به حبس و پرداخت دیه محکوم کردند.
متهم گفت: قسم میخورم که عمدی در کارم نبوده و اصلاً متوجه مجروح شدن مقتول نشدم، حتی اگر یک درصد به فکرم میرسید کارد میوه خوری میتواند عامل مرگ یک نفر باشد خودم او را به بیمارستان میرساندم.
رئیس پایگاه سوم پلیس امنیت عمومی از دستگیری سه آدم ربا که برای تسویه حساب مالی ۶ میلیارد تومانی، شریکشان را ربوده بودند، خبر داد.
سال قبل خواهر کوچکتر شیدا هم خودش را دار زده بود. ما با هم رفت و آمد داشتیم و گاهی به خانهشان میرفتم، پدر و مادرش خیلی سختگیر بودند. آنها ۴ دختر بودند که یکی خودکشی کرد و دیگری نیز به قتل رسیده است.
متهم ردیف اول گفت: من مرد شاکی را میشناختم و پولم را به او داده بودم تا با آن تجارت کند. آخرین بار وقتی پولم را از او خواستم، خانه مصدق را به جای طلبم به من صلح کرد و با هم صلحنامه نوشتیم. من اتهاماتم را قبول ندارم.
متهم به قتل گفت: مدت هاست که به ماده مخدر شیشه اعتیاد دارم. سه بار ازدواج کردم و هر سه بار هم به خاطر اعتیادم ناچار به جدایی شدم. ۱۲ سالی است که با یک روح سرگردان زندگی میکنم؛ روحهایی که به بهانههای مختلف مرا اذیت میکنند. شب حادثه وقتی با برادرم درگیر شدم ارواح سرگردان کنارم داخل حیاط بودند.
متهم گفت: باور کنید من قصد کشتن برادرزنم را نداشتم و نمیدانم چرا این اتفاق افتاد. ما هر دو مست بودیم و حال طبیعی نداشتیم. حالا هم شرمنده خانواده همسرم هستم و از آنها طلب بخشش دارم. من و فریبرز سالهای زیادی بود که با هم رفیق بودیم. بارها با هم دعوا کرده بودیم و پس از چند روز هم آشتی میکردیم. من او را دوست داشتم.