ترنج

در مورد

قتل

در فرارو بیشتر بخوانید

۵۵۳۵ مطلب

  • یک زن که به شوهرش خیانت کرد و با مرد دیگری زندگی می‌کرد دست به قتل دختر ۷ ساله خود زد.

  • سارق یک دستگاه خودروی سواری سمند که حین سرقت باعث به قتل رسیدن مالک آن شده بود در عملیات کارآگاهان بازداشت شد.

  • فردی که بر سر طلب ۲۰ میلیون تومانی، دوستش را به قتل رسانده بود دستگیر شد.

  • سردار علی ولیپور گودرزی گفت: قاتل در بازجویی‌های اولیه صراحتاً به ارتکاب قتل معترف شد و اقرار داشت؛ با مقتول بر سر ۲۰ میلیون تومان وجه اختلاف داشتیم و وی هر زمان حرف از پرداخت بدهی می‌شد با من درگیر و مرا مورد ضرب و شتم قرار می‌داد، تا اینکه یک روز من را به یک مهمانی دعوت کرد و هنگامی که از مهمانی خارج شدیم بحث بدهی اتفاق افتاد و با یکدیگر درگیر و من وی را با یک ضربه چاقو به ران پایش مجروح کردم و از صحنه متواری شدم.

  • زنی که همسر معتادش را به قتل رسانده بود دستگیر شد.

  • یک پزشکی آمریکایی، همسر خود را با خوراندن سم به او به قتل رساند.

  • مأموران در ادامه به تحقیق از سروش، مرد جوانی که وحید را به بیمارستان منتقل کرده بود، پرداختند. سروش در تحقیقات مدعی شد: وحید دوست صمیمی من است. ما با پسر جوانی به نام کامبیز کری‌خوانی داشتیم. روز حادثه کامبیز به همراه یکی از دوستانش سد راه من و وحید شد. درگیری بالا گرفت و آنها به طرف ما تیراندازی کردند و وحید زخمی شد. او را سوار بر خودروام کرده و به بیمارستان بردم.

  • متهم جواب داد: «اشک‌های مادرم. مادرم در طول ۵۰ روزی که از پدرم خبری نداشت از صبح تا شب گوشه‌ای کز کرده بود و اشک می‌ریخت. دیگر نتوانستم اشک و ناراحتی‌اش را تحمل کنم و خودم را معرفی کردم. باور کنید فقط می‌خواستم به خاطر زجر‌هایی که مادرم کشیده بود پدرم را تنبیه کنم، اما قتل رخ داد، الان هم خواهر و برادرهایم فقط به خاطر فرزندانم رضایت داده‌اند، اما من شرمنده مادرم و آن‌ها هستم. من خیلی عذاب وجدان دارم به‌خصوص وقتی فهمیدم پدرم قبل از اینکه به ویلا برود و تنها زندگی کند مخفیانه همه اموالش و…

  • مرکز اطلاع رسانی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ خبر آدم‌ربایی یک زن و قتل ۲ مرد را تکذیب کرد.

  • چاقویی را که از قبل در جیبم گذاشته بودم بیرون آوردم و یک ضربه به کتفش زدم و بعد یک میله آهنی برداشتم و به سرش کوبیدم که او روی زمین افتاد با اینکه حرکتی نمی‌کرد، اما می‌ترسیدم از جایش بلند شود و من را بکشد به همین خاطر پارچه‌ای را دور گردنش انداختم و خفه‌اش کردم و از کارگاه خارج شدم و به خانه رفتم.