ترنج

در مورد

جنگ اوکراین

در فرارو بیشتر بخوانید

۱۳۱۶ مطلب

  • در کمتر از صد روز از دور دوم ریاست‌جمهوری‌اش، دونالد ترامپ سیاست خارجی ایالات متحده را از رهبری نظام بین‌الملل به سوی انزوا، بی‌ثباتی و فروپاشی قدرت نرم و سخت سوق داده است. با قطع بودجه نهاد‌های بین‌المللی، تضعیف ناتو، خاموش کردن صدای رسانه‌ای آمریکا و بی‌اعتنایی به دیپلماسی، ترامپ عملاً پایان «پکس آمریکانا» را رقم زده و آمریکا را از معمار نظم جهانی به عامل هرج‌ومرج بدل کرده است.

  • امانوئل مکرون اعلام کرد مذاکرات «مثبت و سازنده‌ای» میان مقامات اروپایی، آمریکایی و اوکراینی برای پایان درگیری‌ها در اوکراین برگزار شده است. در حالی که فرانسه و بریتانیا برای تشکیل نیروی اطمینان و تضمین امنیت اوکراین تلاش می‌کنند، روسیه با استقرار نیرو‌های خارجی مخالف است. توافق ۳۰روزه برای توقف حملات هنوز به کاهش خشونت‌ها منجر نشده و حملات موشکی اخیر تنش‌ها را تشدید کرده است. همزمان، زلنسکی رویکرد آمریکا را مورد انتقاد قرار داده و خواستار رویکردی عدالت‌محور در مذاکرات شده است.

  • رئیس‌جمهور روسیه هم‌زمان با عید پاک، به نیرو‌های مسلح این کشور دستور آتش‌بس در جنگ اوکراین داد.

  • بلومبرگ مدعی شد که آمریکا جزئیات طرح صلح خود را برای پایان دادن به جنگ اوکراین در اختیار متحدانش قرار داده است.

  • جهان به شکلی فزاینده در حال فاصله‌گیری از نظم آمریکامحور است. این در حالی است که ایالات متحده از نقش سنتی خود فاصله گرفته است. این تغییر، تردیدهایی را درباره آینده نظام بین‌المللی، تأثیر بر سیاست‌های جهانی و احتمال ظهور بی‌ثباتی گسترده ایجاد کرده است. اکنون کشورهای مختلف به دنبال استقلال بیشتر از آمریکا و یافتن راهکارهایی برای شکل‌دهی نظمی جدید و متعادل‌تر هستند.

  • بازگشت ترامپ به کاخ سفید ضربه‌ای جدی به اتحاد فراآتلانتیک وارد کرده و اعتماد اروپا به آمریکا را در زمینه امنیت، حمایت از اوکراین و نظم جهانی متزلزل ساخته است. هم‌زمان، چرخش ترامپ به‌سوی روسیه و کاهش تمرکز اروپا بر خاورمیانه، نظم سنتی غرب را با بحران روبه‌رو کرده است. اروپا ناگزیر است در یک نظم جهانی چندقطبی، رویکردی مستقل‌تر و واقع‌گرایانه‌تر اتخاذ کند.

  • نظم جهانی مفهومی پویا، متکی بر توازن قدرت، مشروعیت هنجاری و ثبات نهادی است که در برابر بحران‌ها، جنگ‌ها و تحولات تکنولوژیک آسیب‌پذیر می‌ماند. اکنون در سایه بازگشت ترامپ، بی‌ثباتی ژئوپلیتیک و چرخش سیاست‌های چین و روسیه، جهان ممکن است در آستانه نقطه‌عطفی جدید باشد. اگر سال ۲۰۲۵ به لحظه‌ای تعیین‌کننده بدل شود، ریشه آن در سیاست‌های پرهزینه و خودزنی‌های آمریکا خواهد بود.

  • در شرایطی که آمریکا، به‌ویژه در دوران ترامپ، به‌تدریج از تعهدات امنیتی خود در قبال اروپا عقب‌نشینی کرده و به روسیه نزدیک‌تر شده، قاره سبز با تهدیدی راهبردی و خلأ دفاعی روبه‌روست. وابستگی تاریخی اروپا به واشنگتن، آن را در برابر تحولات جدید آسیب‌پذیر کرده است. اکنون، زمان آن فرا رسیده که اروپا استقلال دفاعی و تفکر راهبردی خود را بازسازی کند و مسئولیت امنیت، آزادی و آینده‌اش را به دست گیرد.

  • پس از فروپاشی شوروی، غرب تلاش کرد روسیه را در نظم جهانی ادغام کند، اما پوتین با رویکردی تهاجمی و جاه‌طلبانه به‌دنبال احیای امپراتوری تزاری برآمد. او با سرکوب داخلی، دخالت در کشور‌های همسایه و حمله به اوکراین، علیه نظم لیبرال جهانی ایستاد. در این میان، عقب‌نشینی آمریکا در دوره ترامپ و مواضع همدلانه با کرملین، نه‌تنها وحدت غرب را تضعیف کرد، بلکه مشروعیت جهانی دموکراسی را به چالش کشید.

  • رهبران اروپایی با چالش انتخاب میان ایستادگی در برابر روسیه یا مصالحه مواجه‌اند. در حالی که بسیاری از کشور‌های غیرغربی تحریم‌های غرب را نمی‌پذیرند، اروپا باید یک بازنگری استراتژیک انجام دهد، از وابستگی صرف به آمریکا عبور کند و به بازیگری مستقل تبدیل شود. اگر رهبران اروپا به شفافیت با مردم خود روی آورند و اجازه دهند آنها مسیر دشوار، اما منطقی‌تر را انتخاب کنند، می‌توانند به بازگشت به انرژی روسیه، تعامل مستقیم با چین و تقویت جایگاه جهانی خود بپردازند.

تبلیغات