این حزب جدید نماینده مطالبات کدام سو است؟
سازمانهای غیردولتی به لحاظ ساختار تشکیلاتی و اهداف انواع متعددی دارند. اما آن سازمانهایی که در این یادداشت به آنها میپردازم، تشکلهای صنفی و احزاب هستند. این دو نوع تشکل به لحاظ کارکردی، برخی مشابهتها با یکدیگر دارند که مهمتریناش در «نهاد واسط» بودن آنهاست.
مهرداد احمدی شیخانی در یادداشتی در روزنامه هم میهن نوشت: سازمانهای غیردولتی به لحاظ ساختار تشکیلاتی و اهداف انواع متعددی دارند. اما آن سازمانهایی که در این یادداشت به آنها میپردازم، تشکلهای صنفی و احزاب هستند.
این دو نوع تشکل به لحاظ کارکردی، برخی مشابهتها با یکدیگر دارند که مهمتریناش در «نهاد واسط» بودن آنهاست. به این معنا که این دو نوع از تشکل خواستههای پیروان و اعضای اتمیزه و پراکنده خود را تجمیع کرده، اولویتبندی میکنند و با تبدیل این خواستهای پراکنده به مطالبهای مشخص، آن مطالبات را با صاحبان قدرت طرح میکنند و از این رو هر دو تشکل مطالبهمحور هستند، از طرفی زبان حاکمیت را نیز برای اعضا و پیروان خود ترجمه میکنند و از همین لحاظ که بین جامعه و قدرت قرار میگیرند، نهاد واسط نامیده میشوند، اما نهاد واسطی که نماینده اعضا و هواداران خود است و نه نماینده صاحبان قدرت و البته توضیحی در این موضوع لازم است که در ادامه به آن اشاره میکنم.
اگر احزاب در کشور ما سابقهای قدیمی ندارند و عمرشان حداکثر به دوران مشروطه و پس از آن میرسد، نهادهای صنفی بسیار قدیمیترند و ایجادشان، هر چند غیررسمی، از زمانی که ستاندن مالیات از صنوف در این بلاد شکل گرفت وجود داشته که مشخصترینش به عهد سلجوقی بازمیگردد و حتی در دوران مغول هم اثرگذار بودهاند، هرچند «احمد اشرف» میگوید که منشأ اصناف به قرن سوم هجری و دوره شکوفایی تمدن اسلامی و رونق تجارت و شهرنشینی در بلاد اسلامی و از جمله فلات ایران بازمیگردد.
شکل کار هم به این صورت بوده که حکومت برای ستاندن مالیات از مشاغل مختلف، مبلغی را برای هر سال تعیین میکرده و در مقابل، شاغلان آن حرفه، بزرگان و مشایخ خود را برای گفتوگو در مورد مبلغ به دارالحکومه میفرستادند و نهایتاً بر مبلغی توافق میکردند. هرچند که این نه به معنی یک تشکیلات رسمی برای مشاغل بود، اما میتوان مستندات غیررسمی آن را یافت.
علاوه بر این، چنین نهادهای غیررسمی، روابط درون حرفه و رابطه با صاحبان کار و سفارشدهندگان را نیز معلوم میکردند. شاید قدیمیترین سند مکتوب در تنظیم روابط حرفه را بتوان در «فتوتنامه بنایان» یافت. این متن را اول بار برای نوشتن یادداشتی در زمان دانشجویی که معماری میخواندم، در نشریه دانشگاه ملی (شهید بهشتی) منتشر کردم.
هرچه وجود همین صنوف غیررسمی باعث جلوگیری از «بیگاری» شاغلان حرفه توسط صاحبان قدرت میشد و بدین ترتیب، صنعتگران هر یک از رستهها، بهمنظور حمایت از منافع خود متحد شده و هر کدام از آنان تشکیلات خاص خود را داشتند. در مقابل، گروههای حرفهای فاقد تشکل، عموماً بیشتر از همکاران خود که دارای تشکیلاتی در همین سطح هم بودند، مورد ظلم عمال حکومتی قرار میگرفتند.
پس از انقلاب مشروطه، «تشکل مطالبهمحور» دیگری به نام حزب نیز شکل گرفت که از آن جهت که خواستههای اتمیزه را تجمیع و با اولویتبندی، آنها را با حکومت مطرح میکرد، با نهادهای صنفی مشابهت یافت، ولی احزاب یک تفاوت عمده با نهادهای صنفی دارند. صنوف هیچ ادعایی نسبت به قدرت ندارند، ولی احزاب هدف اصلیشان کسب قدرت است، چراکه بر این باورند که آن مطالبهای که به نمایندگی از جامعه پی میگیرند، تنها در صورتی تحقق کامل مییابد که خود به قدرت برسند. هم از این رو، احزاب با ارائه اهداف و طرحِ برنامهها برای رسیدن به این اهداف، سعی دارند که در جوامع مدرن با کسب اعتماد مردم و از طریق صندوق رای قدرت را بهدست گیرند، تا بتوانند وعدههای خود را تحقق بخشند.
به این ترتیب میتوان گفت که نهاد صنفی، مطالبه اعضای خود را با حکومت و صاحبان قدرت طرح میکند و تا رسیدن به مقصود آن را پی میگیرد، اما ادعایی در تصرف قدرت ندارد، بلکه قدرت خود را در تجمیع و سازماندهی مطالبه و زبان اعضای صنف میبیند، درحالیکه حزب، هدفش کسب قدرت است و حتی آن مطالبهگری را هم با قصد کسب قدرت پی میگیرد؛ چون خود را برای به ثمر رساندن آن مطالبه، از دیگران کارآمدتر میداند. لذا حزبی که ادعا کند به دنبال کسب قدرت نیست، کمی تا قسمتی، سخنش ایجاد شبهه میکند.
یازدهم دیماه، قرار است که اولین کنگره «حزب عهد» برگزار شود. این حزب که از دل جمعی از روزنهگشایان و با حذف برخی دیگر از آن جمع 110 نفره بیانیه روزنهگشایی شکل گرفته، طی این مدت، ابتدا حساب خود را از اصلاحطلبان جدا کرده و خط مشی دیگری غیر از آنچه تاکنون از احزاب اصلاحطلب شاهد بودیم را احتمالاً قرار است عرضه کند و برای همین از طرف بخشی از اصولگرایان لقب اصلحطلبان معتدل در مقابل اصلاحطلبان رادیکال دریافت کرده است و به نوعی گویا از منظر این گرایش راست سیاسی کشورمان، هر کس که ادعای اصلاحطلبی کند و جزو این حزب نباشد، رادیکال است.
اما چرا حزب عهد در همین ابتدای کار چنین نشانهگذاری شده؟ شاید مهمترین دلیل آن در مواضع بنیانگذاران این حزب در همین یکسال و نیم اخیر باشد که ابتدا با حذف روزنهگشایان منتقد از جمع خود شروع کردند، بعد به توجیه تمامقد اقدامات دولت چهاردهم پرداختند، پس از آن به بیانیه میرحسین موسوی که از درون حصر ارسال شده بود حمله بردند و در نهایت طی بیانیهای به بیانیه «آشتی ملی» جبهه اصلاحات تاختند و مورد تشویق قرار گرفتند و حالا حتی «ترانه علیدوستی» را نیز بابت فیلم مستندش امان نمیدهند.
به نظر میرسد در همین ابتدای کار، حزب پالایش شده روزنهگشایان، «عهد» بسته است نهتنها مطالبهگری (که ستون خیمه هر نهاد واسطی است) کنار نهاده و از آن پرهیز کند، بلکه مشی خود را بر نفی هر نوع مطالبهگری، چه مطالبهگری متشکل و چه مطالبهگری فردی قرار دهد.
من نمیدانم چنین هدفگذاری احتمالی آن برای یک حزب، چه چیزی از حزب بودن برای آن باقی میگذارد، ولی به نظر میرسد که شاید هدف نه نهاد واسط برای برای مطالبه مردم که احتمالا برای مطالبات نهاد قدرت باشد، آن هم با قبا و نشان اصلاحطلبی معتدل.