ترنج موبایل
کد خبر: ۹۳۰۲۴۳

مکانی فراتر از سخنرانی‌/ درباره جایگاه کنونی دانشگاه و آنچه باید باشد

مکانی فراتر از سخنرانی‌/ درباره جایگاه کنونی دانشگاه و آنچه باید باشد

فضای دانشگاه باید مکانی امن و حمایت‌گر باشد تا استرس مزمن، اضطراب، افسردگی و تنهایی آن‌ها از بین رود. اگر دانشجویان بیمار باشند، دانشگاه نمی‌تواند سالم باشد. سلامت روان دانشجویان، زیرساخت اصلی برای رشد و پیشرفت دانشگاه و به طبع آن رشد و پیشرفت ایران خواهد بود.

محمدجواد نصراصفهانی در هم‌میهن نوشت: در دنیای امروز، دانشگاه تنها یک مرکز آموزشی-پژوهشی نیست، بلکه مرکزی برای تربیت فکر آزاد، نقد سازنده و تحول اجتماعی است. دانشگاه فکر را بیدار می‌کند، انسان را شکل می‌دهد و زندگی اجتماعی را تغییر می‌دهد. در واقع، دانشگاه در قرن بیست و یک محیطی است که در آن اندیشه‌ها آزادانه مبادله می‌شوند، حقیقت جستجو می‌شود و نسل جدید با ارزش‌هایی همچون انسانیت، دموکراسی و انصاف آشنا می‌شود. 

اگر دانشگاه تنها خود را محدود به آموزش و پژوهش نماید، تبدیل به یک کارخانه تولید نیروی کار خواهد شد. در این صورت، دانشگاه شاید بتواند جامعه را پیش ببرد، اما نمی‌تواند جامعه را معنا ببخشد و آن را تعالی دهد. در حالیکه دانشگاه باید مرکزی فکری، انسانی و پویا باشد تا نقش اصلی خود یعنی تربیت انسان‌هایی آگاه، منتقد و مسئولیت‌پذیر را به بهترین نحو ایفاء نماید. 

دانشگاه با آموزش تفکر انتقادی، به ایجاد پرسش‌های اساسی درباره جهان، انسان، اخلاق و معنا کمک می‌نماید و در این مسیر دانشجویان را با چگونگی استدلال و بحث برای نحوه دستیابی به حقیقت آشنا می‌نماید. در این دیدگاه دانشجو فقط یک شماره دانشجویی یا یک معدل نمرات نیست، بلکه انسانی سرشار از احساسات، ارزش‌ها، رویاهای شخصی، استعدادها و مشکلات تلقی می‌شود. 

بر این اساس، در یک چنین محیطی دانشجو نه‌تنها خود را محدود به حفظ مطالب درسی نمی‌کند، بلکه سؤال می‌پرسد، به جواب‌ها شک می‌کند، استدلال می‌کند و دیدگاه‌های خود را بیان می‌کند. در این شرایط است که دانشگاه از یک موسسه آموزشی ساده به یک آزمایشگاه فکر تبدیل خواهد شد؛ آزمایشگاهی که در آن نوآوری، بحث، اعتراض، خلاقیت و دغدغه اجتماعی پایه و اساس است. 

متاسفانه در سال‌های اخیر، فضای دانشجویی و فرهنگی دانشگاه، به جای اینکه زمینه‌ای برای نقد، خلاقیت و مشارکت باشد، تبدیل به فضایی ساکت شده است. تنه این درخت تنومند با قدمتی بیش از یک قرن، زیر بار دخالت‌های سلیقه‌ای-سیاسی خمیده شده است؛ چیزی که با خاستگاه دانشگاه در تضاد کامل است. در این میان فعالیت‌های دانشجویی به‌جای نقّادی و پیگیری مطالبات، بیشتر جنبه تشریفاتی یا تبلیغاتی بی‌روح پیدا کرده است. در این شرایط استقلال جنبش دانشجویی و تنوع فکری در دانشگاه زیر سؤال رفته است. 

بیشتر مراسم ملی و مذهبی بدون مشارکت و برنامه‌ریزی دانشجویان برگزار می‌شود. اندک دانشجویان شرکت‌کننده فقط به عنوان تماشاگر حضور دارند. گویا هدف از برگزاری این مراسم فقط انجام یک چک لیستِ فرهنگی و انجام یک تکلیف اداری است. نتیجه این رویکرد، منجر به برگزاری سخنرانی‌هایی یک‌طرفه و با موضوعات کلیشه‌ای شده است که نه‌تنها به واقعیت‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه توجهی ندارد بلکه به واقعیت‌های زندگی دانشجوی فعلی اعم از استرس ناشی از مشکلات اقتصادی، نگرانی از آینده شغلی و… نیز پاسخ نمی‌دهد. این تشریفاتِ بدون روح به دانشجو اینگونه القاء می‌کند که تو فقط یک عدد هستی، فقط حضور داشته باش. 

دانشجو در این فضا احساس می‌کند مهم نیست. در صورتی‌که نیاز دانشجویان در شرایط فعلی کشور، گوش دادن به سخنان عمیق و رشددهنده برای آشنایی با فضای نقد و تبادل اندیشه، برای دستیابی به رشد فکری-عاطفی است. انتظار دانشجو این است که از نظر دانشگاه، او مهم باشد و صدایش شنیده شود. زیرا دانشگاه در نظر دانشجویان پیش از ورود به آن، محیطی بوده که او می‌تواند در آن فکر کند، انتقاد کند، بیان کند، و در نتیجه رشد کند. 

در چنین شرایطی، اکثریت دانشجویان از شرکت در گفت‌وگوهای نقّادانه یا فعالیت‌های فوق برنامه خودداری می‌کنند. این خودداری ریشه در بی‌علاقگی یا بی‌تفاوتی آن‌ها ندارد، بلکه دانشجویان دارای احساس تعلق، همدردی و مسئولیت اجتماعی قوی هستند. در واقع این اتخاذ پاره‌ای از سیاست‌های سلیقه‌ای سبب شده که دانشجویان خسته شوند نه خستگی فیزیکی، آن‌ها دچار خستگی روحی-روانی هستند. آن‌ها تحت فشارهای شدیدی همچون فشار تحصیلی و اقتصادی ناشی از هزینه‌های بالای زندگی، مشکلات مالی و استرس بیکاری، انزوا و فشار روانی قرار دارند. 

این شرایط، فضای دانشگاه را از یک محیط متفکر و منتقد، به فضایی تبدیل کرده که در آن خودسانسوری و سکوت غالب است. این فرهنگ خودسانسوری و سکوت باعث شده است دانشجویان حتی در مورد موضوعات علمی و غیرسیاسی هم محتاط شوند. این وضعیت تنها مشارکت دانشجویان در فعالیت‌های فوق برنامه را محدود نکرده است، بلکه به تدریج خلاقیت و روحیه انتقادی آن‌ها را نیز تضعیف کرده است. این شرایط نه‌تنها برای دانشجویان، بلکه برای کل جامعه نگران‌کننده است. 

به منظور رفع این نگرانی‌ها بهتر است: 

۱- سلامت روان دانشجو در اولویت دانشگاه‌ها قرار بگیرد. پیشگیری بهتر از درمان است. ایجاد فرهنگ حمایت از سلامت روان دانشجویان در محیط دانشگاه از ابتدای ورود دانشجو به دانشگاه ضروری است. برای نیل به این مهم، نیاز به رویکردی چندبُعدی است که هم جنبه‌های فردی، هم ساختاری و هم اجتماعی را در نظر بگیرد. دانشجو باید نسبت به مسئولیت‌پذیری در برابر سلامت روان خود آگاه گردد. خدمات روانشناسی برای کاهش افسردگی، اضطراب و بی‌انگیزگی ناشی از بی‌اعتمادی به آینده به‌طور رایگان ولی در بهترین سطح از دانش روانشناسی ارائه شود. 

جلسات گفت‌وگو با افرادی که در شرایط سخت توانسته‌اند موفق شوند برگزار گردد تا دانشجویان با مشاهده مثال‌های واقعی، امید و انگیزه‌شان بهبود یابد. محتواهای الهام‌بخش همچون: ساخت فیلم و پادکست درباره داستان‌های موفقیت دانشجویانِ عادی، تولید گردد. فضاهای دوستانه همچون: کافه کتاب، کافه بازی، کافه علم، پارک تعامل برای تشویق دانشجویان به تعامل با یکدیگر، طراحی و اجرا شود. سیستم آموزش دانشگاه انسانی‌تر و کمتر فشاری شود. از کارفرمایان و فارغ‌التحصیلان موفق برای معرفی فرصت‌های شغلی و بهبود نگرش دانشجویان نسبت به آینده شغلی خود دعوت شود تا دانشجویان با مهارت‌هایی که بازار کار امروز نیاز دارد آشنا شوند. 

وقتی دانشجو احساس کند تحصیلش به او قدرت، مهارت و امید می‌دهد، انگیزه از درونش سرچشمه می‌گیرد و آینده را در دستان خود می‌بیند. کارگاه‌های کسب مهارت‌های ارتباطی، کار تیمی و مدیریت زمان برگزار شود. تعدادی از دروس علوم انسانی در زمینه حقوق شهروندی، دموکراسی، آزادی بیان و مسئولیت اجتماعی در چارت درسی دانشجویان دانشگاه‌های صنعتی گنجانده شود و از استادان بنام علوم انسانی برای تدریس آن‌ها دعوت شود. برای ارزیابی شرایط روحی-روانی دانشجویان و دانشگاه، جلسات مداوم و عمومی با دانشجویان برگزار شود، تا صدای آن‌ها بدون واسطه و قضاوت شنیده شود. دانشجو وقتی احساس کند دانشگاه همراهش است تا به آینده‌ای بهتر برسد، انگیزه از درونش سرچشمه می‌گیرد. 

۲- فضای فرهنگی دانشگاه به دانشجویان تعلق بگیرد. برنامه‌های فرهنگی دانشگاه، به‌جای برنامه‌ریزی از بالا به پایین و از سوی دفاتر اداری، از سوی دانشجویان پیشنهاد و اجرا گردد. این رویکرد، دانشگاه را به فضایی برای بلوغ انسانی، روحی و فکری دانشجو باز می‌گرداند. با توسعه فعالیت‌های گروهی، انزوای دانشجویان کاهش یافته و مشارکت دانشجویان افزایش می‌یابد. روحیه همدلی، مسئولیت‌پذیری اجتماعی، احترام به تنوع آرا و تفکر انتقادی در آن‌ها شکل خواهد گرفت. دانشگاه محیطی خواهد شد که آن‌ها را برای زندگیِ معنادار تربیت می‌کند نه‌فقط برای کسب شغل. 

با این تغییر نگرش، دانشگاه به دانشجویان به‌طور ملموس می‌آموزد که تحصیل فقط برای کسب شغل نیست، بلکه برای رشد فردی، ارتقاء فرهنگی و مسئولیت‌پذیری اجتماعی است. در واقع به‌جای اینکه به دانشجویان بیاموزد که چگونه کار کنند، می‌آموزد که چگونه انسان باشند. شاید ادغام معاونت فرهنگی در معاونت دانشجویی در دستیابی به این مهم بی‌تاثیر نباشد. 

۳- از مشارکت دانشجویان در اداره دانشگاه حمایت شود. تشکل‌های دانشجویی بتوانند تحت نظارت بی‌طرفانه دانشگاه، فعالیت کنند. تنوع فکری، فرهنگی و سیاسی دانشجویان پذیرفته شود. به‌جای نظارت‌های سختگیرانه بر دانشجویان، سیستم‌های مبتنی بر شفافیت، پاسخگویی و مسئولیت‌پذیری جایگزین شود. شرایط لازم برای دسترسی آزاد دانشجویان به اماکن برگزاری همایش، سخنرانی، تجمع دانشجویی و انتشار رسانه‌های دانشجویی ایجاد شود. گفت‌وگوی منظم بین مسئولان دانشگاه و نمایندگان تشکل‌های دانشجویی برگزار گردد و در مورد تصمیمات مهم برای آن‌ها شفاف‌سازی شود. 

تشکل‌ها نمی‌توانند همه چیز را تغییر دهند، اما می‌توانند در تلطیف فضای دانشگاه مؤثر باشند. این تشکل‌ها می‌توانند با کمک به سایر دانشجویان، امید را در دانشگاه افزایش دهند. عضویت در تشکل یعنی اینکه دانشجو هم می‌تواند کمک کند، کمک بگیرد، و فضای دانشگاه را بهتر کند. اگر این مهم از سوی مدیریت دانشگاه پذیرفته شود، تشکل‌های مستقل دانشجویی می‌توانند در فرآیند تغییر فرهنگ و افزایش فضای امن در دانشگاه، بازویی قوی برای مدیریت دانشگاه باشند. این رویکرد، هوشمندانه، امن و جذاب است. 

دانشجویان دهه‌های قبل، امروز به عنوان نسلی آگاه، متعهد و پرتلاش، نه‌تنها در علم و فناوری، بلکه در احترام به انسانیت و سلامت روان، الگویی ملی و زبانزد هستند. روزگاری است که در سایه فشارهای شدید اقتصادی، اجتماعی و تحصیلی، نسل فعلی با بحران‌هایی عمیق روبه‌رو شده است. در حالیکه این نسل با هدف کسب دانش، نوآوری و پیشرفت وارد دانشگاه شده است. دانشگاه باید بستری برای رشد آن‌ها باشد. 

فضای دانشگاه باید مکانی امن و حمایت‌گر باشد تا استرس مزمن، اضطراب، افسردگی و تنهایی آن‌ها از بین رود. اگر دانشجویان بیمار باشند، دانشگاه نمی‌تواند سالم باشد. سلامت روان دانشجویان، زیرساخت اصلی برای رشد و پیشرفت دانشگاه و به طبع آن رشد و پیشرفت ایران خواهد بود.

 

ارسال نظرات
خط داغ