راز رشد اقتصادی از زبان برندگان نوبل

جوئل موکر برنده نوبل اقتصادی ۲۰۲۵ معتقد است بدون عصر روشنگری انقلاب صنعتی نمیتوانست به اقتصاد پایدار تبدیل شود
جایزه نوبل اقتصادی سال ۲۰۲۵، برای توضیح رشد اقتصادی مبتنی بر نوآوری به جوئل موکر «به دلیل شناسایی پیشنیازهای فکری و فرهنگی رشد پایدار از طریق پیشرفت فناوری» و همینطور به طور مشترک به فیلیپ آگیون و پیتر هوویت «به دلیل نظریه رشد پایدار از طریق تخریب خلاق» اهدا شد.
به گزارش ایران، جوئل موکر بویژه به خاطر کارهای تحقیقاتی با موضوع و روش تاریخی شناخته شده است و کتابها و مقالات تأثیرگذاری در این حیطه دارد. من در این گزارش به ارائه یکی از مهمترین مقالات او خواهم پرداخت که در سال 2005 در ژورنال تاریخ اقتصادی به چاپ رسیده، اما پیش از ارائه بر اساس عادت همیشگی لازم است اصل حرف مقاله را در یک جمله بیان کنم و این یک جمله عبارت است از اینکه: «بدون عصر روشنگری، انقلاب صنعتی نمیتوانست خود را به رشد اقتصادی پایداری که از اوایل قرن نوزدهم آغاز شده بود، تبدیل کند.»
رشد اقتصادی مدرن، که از اوایل قرن نوزدهم در غرب آغاز شد، پدیدهای بیسابقه در تاریخ بشر است که منجر به افزایش پایدار تولید و رفاه در مقیاسی گسترده شد. این مقاله به بررسی خاستگاههای فکری این تحول عظیم میپردازد و بر نقش کلیدی تحولات فکری، بویژه در دوره روشنگری، در ایجاد زیرساختهای لازم برای رشد اقتصادی پایدار تمرکز دارد.
ظهور باور به سودمندی پیشرفت
در قرن هفدهم، برنامهای فکری با الهام از فرانسیس بیکن شکل گرفت که بر گسترش دانش مفید و کاربردی تأکید داشت. این دیدگاه به مثابه سرآغاز ظهور باور به سودمندی پیشرفت، که در قرن هجدهم توسط روشنگری صنعتی گسترش یافت، بر این ایده استوار بود که دانش باید نه تنها برای ارضای کنجکاوی فکری، بلکه برای بهبود فرآیندهای تولیدی، کشاورزی و صنایع دستی به کار گرفته شود.
روشنگری صنعتی، بخشی از جنبش گستردهتر روشنگری در قرن هجدهم، بر کاربرد دانش در حوزههای عملی مانند تولید و کشاورزی تمرکز داشت. این جنبش، با ترویج باور به امکانپذیری پیشرفت مادی از طریق دانش، نگرشهای فرهنگی را تغییر داد و نهادهایی را ایجاد کرد که تولید و انتشار دانش را تسهیل میکردند.
برخلاف رشد اقتصادی پیشین که اغلب به دلیل تجارت، نظم و قانون یا تخصیص منابع محدود بود، رشد پس از انقلاب صنعتی به دلیل پیشرفتهای مداوم فناورانه پایدار شد. روشنگری صنعتی با ایجاد شبکههایی از دانشمندان، مهندسان و صنعتگران، امکان تبادل ایدهها و تکنیکها را فراهم کرد و از این طریق، نوآوریهایی را که به رشد اقتصادی منجر شدند، تقویت کرد.
دانش مفید، بهعنوان مجموعه باورهای افراد در مورد محیط فیزیکی و پدیدههای طبیعی، نقش محوری در رشد اقتصادی ایفا کرد. این دانش شامل اطلاعات تجربی و عملی بود که میتوانست مستقیماً در فرآیندهای تولید به کار گرفته شود، مانند بهترین روشهای کشاورزی یا تکنیکهای ساخت ابزار.
برخلاف دانش نظری که ممکن بود صرفاً به دنبال درک متافیزیکی جهان باشد، دانش مفید با هدف حل مشکلات عملی و بهبود بهرهوری طراحی شده بود. این مقاله استدلال میکند که گسترش این نوع دانش، همراه با کاهش هزینههای دسترسی به آن، به جوامع غربی امکان داد تا از محدودیتهای رشد اقتصادی پیشین عبور کنند و به دورهای از پیشرفت مداوم وارد شوند.
یکی از مفاهیم کلیدی در این تحلیل، هزینههای دسترسی به دانش است که به هزینههای نهایی کسب دانش توسط افراد یا گروهها اشاره دارد. کاهش این هزینهها در قرن هجدهم، از طریق پیشرفتهای فنی و فرهنگی، امکان انتشار گستردهتر دانش مفید را فراهم کرد. این امر به تولیدکنندگان اجازه داد تا از تکنیکهای بهینه استفاده کنند، مخترعان از دانش موجود برای نوآوریهای جدید بهره ببرند و شکافهای موجود در فناوری شناسایی شوند.