حافظ شیرازی، شاعری که پژواک عاشقیاش مرزهای جغرافیایی را در هم شکست

بیستم مهرماه، روز بزرگداشت شاعری ایرانی است که نه تنها همه ما ایرانیها به نوعی وامدار او هستیم؛ بلکه جهان امروز نیز تا حد زیادی تشنه افکار و اندیشههای اصیل و ناب اوست.
فرارو- محمد حسن خلیلی؛ بار دیگر تقویم عمر اندک اندک ورق خورد و تاریخ به بیستم مهرماه رسید؛ روزی که اگر نگاهی به تقویم بیاندازیم، متوجه خواهیم شد روز بزرگداشت شاعری است که شرح عشق و دلداگی و همچنین حکمت، معرفت و زیبایی شناختی او مرزهای جغرافیایی را درهم شکسته است.
به گزارش فرارو، تقریبا تمام ما ایرانیها با حافظ شیرازی آشنایی داریم و کمتر ایرانی را شاید بتوان یافت که در خانهاش نسخهای از کتاب دیوان حافظ شیرازی یافت نشود و یا امروزه که به لطف گوشیهای هوشمند و اینترنت، با صرف زمانی اندکی به هزاران جلد کتاب دسترسی داریم، برنامهای از دیوان حافظ و یا فال حافظ را در گوشی خود نداشته باشد و یا دست کم برای یک بار هم که شده، تفألی به «لسان الغیب» نزده باشد.
آری «لسان الغیب» یا «زبان غیب»، لقبی است که به حافظ دادهاند؛ چرا که به گفته علامه دهخدا در لغت نامه، گفته میشود تفألهایی که با دیوان این شاعر پارسی زبان زده میشود، با واقعیت مطابق درمیآید.
اما به مناسبت سالروز بزرگداشت چنین شاعری که مایه فخر همه ما ایرانیان به حساب میآید، قصد داریم در ابتدا خلاصهای از این شاعری پارسی ارائه داده و سپس به پژواک سخن او در جهان امروز بپردازیم؛ جهانی که به دلیل فقدان نگاه عاشقانه و عارفانه و حس نوع دوستی بزرگانی همچون حافظ گرفتار انواع جنگها و کشتارها شده و آن چنان در باتلاق قساوت و بیرحمی گرفتار شده که بار دیگر دلهای تشنه مردمان سرتاسر جهان برای رهایی از این مصائب، به دنبال سخنان معجزهوار و مرهم گونه حافظ میگردند تا بلکه علل این همه پلیدی را دریابند. طُرفه آنکه این شاعر پارسی در اشارهای ضمنی به سخنی از پیامبر، علت اختلافها و جنگهایی که میان اقوام و آیینهای مختلف رخ میهد را یک چیز میبیند؛ ندیدن حقیقت و شاید حق پنداری خویشتن:
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
خواجه شمس الدین
«خواجه شمس الدین محمد شیرازی» با تخلص حافظ و مشهور به «لسان الغیب» و «ترجمان الاسرار» از بزرگترین شاعران ایرانی است. طبق آنچه مشهور است، حافظ در حدود سال ۷۲۶ هجری قمری در شهر شیراز چشم به جهان گشود. علوم و فنون را در محفل درس استادان زمان خود فراگرفت و در علوم ادبی عصر به پایهای بلندمرتبه رسید. او در علوم فقهی و الهی تأمل بسیار کرد و قرآن را با چهارده روایت مختلف از بر داشت؛ هرچند این شاعر عاشق پیشه، آنچه را که سبب نجات و فریادرس بشر میداند نه علوم ظاهری و حتی دینی، بلکه عشق میداند و معرفی میکند:
عشقت رِسَد به فریاد، ار خود به سانِ حافظ
قرآن ز بَر بخوانی، در چاردَه روایت
نکتهای که در اینجا بایستی ذکر کنیم، این است که چهارده روایت قرآن که حافظ به تمامی آنها اشراف داشت و در شعر خود نیز ذکر میکند، اشاره به قرائتهای مختلفی است که «قاریان هفت گانه» یا «قُراء سبعه» در قرون ابتدایی اسلام از قرآن داشته اند؛ به طوری که هریک از این هفت قرائت با دو روایت متفاوت نقل شده است و در مجموع چهارده قرائت مختلف از قرآن به وجود آمده است.
حال که پیشینهای از حافظ و نگاه عاشقانه- عارفانه او ذکر کردیم، سراغ شماری چند از رسانههای خارجی رفته تا ببینیم جهان امروز تا چه اندازه به نگاه حافظ تشنه و نیازمند است و اصحاب رسانه در غرب و اندیشمندان غربی چه نگاه و دیدگاهی نسبت به شاعر پارسی گوی سرزمین ما دارند:
گاردین: اخلاق، زیبایی شناختی و فلسفه همگی در اشعار حافظ در هم تنیده است
در همین ارتباط، سال گذشته میلادی در تاریخ ۲۲ سپتامبر ۲۰۲۴ (برابر با اول مهرماه ۱۴۰۳) نشریه گاردین بریتانیا مقالهای را به قلم «علی حمود» منتشر کرد و نوشت: کلمات شعرای بزرگ ایرانی، قدرتی عرفانی را با خود حمل میکنند و میتوانند دگرگونیهای جدی ایجاد کنند.
این نشریه سپس درگزارش خود مینویسد: اخلاق، زیباییشناسی و فلسفه همگی در اشعار حافظ در هم تنیده شده و کلمات او به ما کمک میکنند تا حقایق گمشده را بار دیگر کشف کنیم.
نویسنده مقاله گاردین در میانه گزارش خود در خصوص روح موجود در اشعار حافظ نیز این چنین مینویسد: «در میان انبوه شاعران پارسی، شاید هیچ کدام به مانند حافظ گرامی داشته نشده و مورد احترام قرار نگرفته باشند که این هم دلیل خوبی دارد: خواندن اشعار حافظ، لحظاتی تکهتکه را القا میکند که فرد میان جسم و روح در نوسان است. ویلر تکستون (شرقشناس آمریکایی) مینویسد: حافظ ترکیبی نادر از عشق انسانی و عرفانی را آن چنان متعادل، متناسب و مدبرانه و ماهرانه سروده که جدا کردن یکی از دیگری امکانپذیر نیست.»
بیبیسی: حافظ یکی از هفت شگفتی ادبی جهان است
اما از گاردین و ویلر تکستون، شرقشناس آمریکایی که بگذریم، پژواک نگاه و دیدگاه حافظ در دیگر رسانههای غربی در دنیای امروز نیز بازتاب داشته است. سرویس جهانی بیبیسی که رسانه رسمی دولت بریتانیا به حساب میآید، در مقالهای به تاریخ ۹ ژانویه ۲۰۱۷ (۲۰ دی ۱۳۹۵) با عنوان «شاعری عرفانی که به شما کمک میکند به زندگی بهتری رهنمون شوید» به قلم «دنیل لادینسکی» (Daniel Ladinsky) مینویسد: کارهای حافظ، شاعر قرن چهاردهمی پارسی، نه تنها بسیار زیبا بوده؛ بلکه بسیار کاربردی نیز هستند. »
این رسانه سپس در ادامه مینویسد: شمس الدین محمد حافظ، یکی از محبوبترین شاعران پارسی است که بسیاری از فرهنگها، او را یکی از هفت شگفتی ادبی جهان میدانند. «رالف والدو امرسون» (Ralph Waldo Emerson) فیلسوف، شاعر و مدرس آمریکایی و «یوهان ولفگانگ فون گوته» شاعر و ادیب آلمانی هر دو با این نظر موافقت دارند؛ تا جایی که امرسون در خصوص حافظ میگوید: «او از هیچ چیز نمیترسد، او خیلی دور را میبیند. او همه جا را میبیند و او تنها کسی است که من دوست دارم او را ببینم یا چنین باشم. امرسون همچنین در خصوص حافظ میگوید: او شاعری برای شاعران است.»
بیبیسی سپس به دیدگاه گوته، شاعر آلمانی در خصوص حافظ میپردازد که میگوید: حافظ هیچ همتایی ندارد.
حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت
آری، حسن کلام حافظ همانطوری که به عنوان نمونه برشمردیم، تا عمق فرهنگهای دیگر نفوذ کرده و در کلام شرقشناسان و اندیشمندانی نظیر ویلر تکستون، گوته و امرسون بازتاب یافته و این است قدرت کلام حافظ که امروز جهان تشنه نگاه اوست. از این رو شایسته است که در سالروز بزرگداشت چنین بزرگ مردی، بار دیگر خودمان نیز تلاش کنیم نگاه و اندیشه حافظ را در جای جای زندگی خود ساری و جاری کنیم.
حسن ختام با تفألی به دیوان حضرت حافظ
در پایان به طریق مأموف نویسنده این سطور به خود حضرت حافظ که به حق لسان الغیب است، متوسل شد تا بلکه به مناسبت بزرگداشت وی، هم از شیرینی کلام حضرت حافظ استفاده کرده و هم از باب نصیحت و حکمت، چند بیتی از دیوان حضرت ایشان خوانده باشیم که چنین آمد:
دوش از مسجد سویِ میخانه آمد پیرِ ما
چیست یارانِ طریقت بعد از این تدبیرِ ما؟
ما مریدان روی سویِ قبله چون آریم چون؟
روی سویِ خانه خَمّار دارد پیرِ ما
در خراباتِ طریقت ما به هم منزل شویم
کاینچنین رفته است در عهدِ ازل تقدیرِ ما
عقل اگر داند که دل در بندِ زلفش چون خوش است
عاقلان دیوانه گردند از پیِ زنجیرِ ما
رویِ خوبت آیتی از لطف بر ما کشف کرد
زان زمان جز لطف و خوبی نیست در تفسیرِ ما
با دلِ سنگینت آیا هیچ درگیرد شبی
آهِ آتشناک و سوزِ سینه شبگیرِ ما؟
تیرِ آهِ ما ز گردون بگذرد حافظ خموش
رحم کن بر جانِ خود پرهیز کن از تیرِ ما