فیلم سینمایی «لاکپشت» با بازی فرهاد اصلانی / ضربههای هولناک در بزنگاههای طلایی

فیلم «لاکپشت» فقط یک درام شخصی از زندگی دکتر نیست، بلکه تصویری از جامعهای است که آدمها مدام در آن با استرس، اضطراب و ترس از قضاوت روبرو هستند.
فرارو- فیلم سینمایی «لاکپشت» اولین بار در بخش ویژه چهلوسومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد، اخیرا نیز اکران عمومی آن در سینماهای کشور آغاز شده است.
به گزارش فرارو، این فیلم به کارگردانی بهمن کامیار در ژانر درام روانشناسی داستان زندگی زوجی را روایت میکند که درگیر یک سوءظن ترسناک میشوند.
به نظر میرسد که نام این فیلم برگرفته از اثری به همین نام ساخته علی شاه حاتمی با بازی جمشید هاشمپور و کتایون ریاحی باشد، اما این شباهت فقط در اسم اثر وجود دارد و داستانها هیچ شباهتی به هم ندارند.
داستان در نگاه اول ساده به نظر میرسد، دکتر پیروز ارجمند روانپزشکی که خود زخم خورده آسیبهای گذشته نامعلوم است، حالا برگشت شایان، یکی از اعضای خانواده همه چیز را به هم میریزد و باعث به وجود آمدن اتفاقاتی میشود که زندگی دکتر را به نابودی میکشاند.
فروریختن مرز میان خیال و واقعیت
فیلم فضاسازی خوبی دارد و مخاطب را تا انتها در تعلیق نگه میدارد، در واقع همین تعلیق موتور محرکه «لاکپشت» برای ادامه داستان است، هر پردهای که مخاطب میبیند طرح جدیدی از توهم را نشان میدهد. همچنین فیلم با روایت جذاب لحظات، ضربههای هولناک را در بزنگاههای طلایی فرود میآورد و تمام داستان را به لرزه در میآورد.
همچنین «لاکپشت» از آن دسته فیلمهایی که تمام ماجرا بر روی دوش بازیگرانش استوار شده، چرا که قصه بیش از آنکه روی کنشهای بیرونی تکیه کند در لایههای درونی کاراکترها قابل مشاهده است. فرهاد اصلانی نقش فردی را دارد که در ظاهر آدمی قوی و خونسرد، اما از درون در حال فروپاشی و نابودی است. نازنین بیاتی نیز بُعد احساسی داستان را به دوش میکشد و عاملی برای همراهی مخاطب با قصه میشود. در عین حال فیلم به خوبی نشان میدهد که وقتی ذهن انباشته از توهم شود، چگونه واقعیت و خیال به هم میریزد و ممکن همه چیز نابود شود.
«لاک پشت» با ضربهای کوبنده داستان را به اتمام میرساند، اما مخاطب به راحتی متوجه میشود که برخی از خطوط داستانی کامل نشده، مانند سرانجام رابطه دکتر و همسرش یا نمایش گذشته پنهان پیروز ارجمند که بیننده چیزی از پایان آنها مشاهده نمیکند. چیزی که داستان را از یک اثر صرفا روایی به تراژدی عمیق و هولناک تبدیل میکرد.
در نهایت «لاکپشت» همچنان فیلمی تماشایی که با اجراهای درست و فضا سازی درخشان مخاطب را در تعلیق نگه میدارد، با این حال میتوانست با پرداخت عمیقتر به دنیای کاراکترها اثری به مراتب قویتر باشد.