بهترین مانگاهای عاشقانه

در ادامه با بهترین مانگاهای عاشقانه آشنا شوید.
فرارو- افزایش هرروزه علاقهمندان به مانگا در ایران، نشاندهنده نیاز به افزایش آگاهسازی در این زمینه است. مانگاها بهخصوص بین نوجوانان ایرانی از طرفداران زیادی برخوردار هستند. این مسئله، نیاز به معرفی آثار مهم و خوب این حوزه را نشان میدهد.
به گزارش فرارو، در بین انواع مانگاها، مانگاهای عاشقانه از طرفداران بیشماری برخوردار هستند. این نوع از مانگا زیرمجموعهها و داستانهای زیادی را در بر میگیرد. تنوع روایت در مانگاهای عاشقانه بسیار زیاد است و به همین دلیل در انتخاب یک مانگای عاشقانه خوب، تقریبا دست خوانندگان این نوع از داستان باز است.
اوجوجوجو
نویسنده و تصویرگر اوجوجوجو، کول کیو شینجا است. داستان این مانگا درباره دو شخصیت اصلی، هارو جیگکومگوری و کاوایاناگی تسورزوره است؛ افرادی که به دلایلی از اطرافیان خود طرد شدهاند. این دو از طریق دوست مشترکشان، آکانه تندو، با یکدیگر آشنا میشوند.
رابطه آنها با یک دوستی ساده آغاز میشود و با گذر زمان، هر دو با شخصیت و روحیات یکدیگر بیشتر آشنا میشوند. این شناخت تدریجی باعث میشود که دوستی آنها کمکم به رابطهای عاطفی تبدیل شود و هر دو به یکدیگر علاقهمند شوند.
هیولای کوچک من
هیولا کوچک من، ساخته روبیکو، یک مانگای شوجو جذاب است که به رابطه غیرمنتظره بین شیزوکو میزوتانی، دختری اهل مطالعه و عملگرا و هارو یوشیدا، پسری دردسرساز و از نظر احساسی آزاد و مهار نشده، میپردازد.
این مانگا با شخصیتهای جذاب و داستانی که طنز را با لحظات عاطفی ترکیب میکند، جوهر احساسات جوانی و پیچیدگیهای شادی را هنگام تجربه عشق به تصویر میکشد.
تورادورا
تورادورا یک مانگای کمدی عاشقانه دلگرمکننده اثر یویوکو تاکمیا است. این مانگا رابطه نامحتمل بین ریوجی تاکاسو و تایگا آیساکا را دنبال میکند. با وجود اینکه ریوجی و تایگا از نظر شخصیتی با هم متفاوت هستند، با گذشت زمان، به همدیگر کمک میکنند. آنها درمییابند که پیوندی عمیق و غیرمنتظره میانشان شکل گرفته است که فراتر از تصور اولیهشان درباره یکدیگر است.
تورادورا با ترکیبی از شوخطبعی، لحظات صمیمانه و رشد شخصیتهای پیچیده، جوهر احساسات جوانی و دشواریهای تجربه عشق و دوستی در دوران نوجوانی را به تصویر میکشد.
دروغ تو در آوریل
دروغ تو در آوریل یک مانگای جذاب از نائوشی آراکاوا است که زندگی کوسی آریما، کودک اعجوبه پیانیست سابق، را دنبال میکند. پس از یک اتفاق دردناک، او توانایی شنیدن صدای موسیقی خود را از دست میدهد. زندگی او زمانی تغییر میکند که با کائوری میازونو، ویولونیستی آزاد و با استعداد، آشنا میشود و او را در بازکشف اشتیاقش به موسیقی و زندگی یاری میدهد.
با گذر زمان و در جریان تعامل با احساسات و آرزوهایشان، مانگا به زیبایی مضامین عشق، از دست دادن و قدرت تحولآفرین بیان هنری را در هم میآمیزد. دروغ تو در آوریل با داستانی احساسی و کاوش عمیق در روح انسان، تأثیر ماندگار رستگاری شخصی، دنبال کردن رویاها و ارتباطات عمیق را به تصویر میکشد.
بگو دوستت دارم
نویسندگی و تصویرسازی این مانگا را کانائه هازوکی به عهده داشته است. این اثر یک مانگای تاثیرگذار است که حول زندگی می تاچیبانا، یک دانش آموز دبیرستانی منزوی است که ترجیح می دهد از همسالان خود دور بماند. وقتی با یاماتو کوروساوا محبوب و دوست داشتنی روبرو می شود، دیدگاه او نسبت به روابط و زندگی تغییر می کند. یاماتو به تدریج موانع عاطفی او را می شکند و به او کمک می کند تا از پیچیدگی های دوستی و عشق عبور کند.
مدرسه شبانهروزی ژولیت
مانگای مدرسه شبانهروزی ژولیت، یک مانگای شونن است که توسط یوسوکه کاندا نوشته و تصویرگری شده. این مانگا در میان طرفداران شناختهشده و محبوب است و داستانی مشابه رومئو و ژولیت کلاسیک غربی دارد. بزرگترین تفاوت این دو داستان در این است که هر دو شخصیت اصلی دانشآموز دبیرستانی هستند؛ موضوعی که در طول روایت باعث ایجاد تفاوتها و جذابیتهای منحصر به فرد برای مخاطب میشود.
داستان هنگامی آغاز میشود که رومیو اینوزوکا، رهبر گروه سگهای سیاه، به ژولیت پرشیا، رهبر گروه گربههای سفید، علاقهمند میشود و عشق خود را به او اعتراف میکند. در ابتدای داستان، عشق رومیو یکطرفه است، اما به مرور ژولیت نیز احساس خود نسبت به رومیو را کشف کرده و عاشق او میشود و...
مبصر ما پیشخدمت است
این مانگا یک مانگای شوجو اثر هیرو فوجیوارا است. این اثر داستان میساکی آیوزاوا را روایت میکند؛ دختری که رئیس مقتدر و سختگیر شورای دانشآموزی در یک دبیرستان است و رفتارهایی پسرانه از خود نشان میدهد. با این حال، در پس پرده، او بهطور مخفیانه در یک کافه به عنوان پیشخدمت مشغول به کار است. داستان هنگامی آغاز میشود که تاکومی اوسوی، محبوبترین پسر مدرسه، به راز میساکی پی میبرد.
با وجود آنکه میساکی تلاش میکند نشان دهد که اهمیتی به اوسوی نمیدهد، گذر زمان باعث نزدیکتر شدن آنها میشود و این نزدیکی به شکلگیری احساساتی میانشان منجر میشود. نیمه اول مانگا غالبا طنزآمیز و سرگرمکننده است، اما با پیشرفت داستان، روایت جنبهای جدیتر و درامگونه پیدا میکند.