فرصت یک ماهه دیپلماسی

فعال شدن فرآیند مکانیسم ماشه، اگرچه میتواند فضای تنشآلود جدیدی ایجاد کند، اما به معنای پایان دیپلماسی نیست. ایران ممکن است با استفاده از ابزارهای دیپلماتیک و با تکیه بر شرکای بینالمللی خود، به دنبال ایجاد توازن جدیدی در معادلات منطقهای و بینالمللی باشد.
غلامرضا کریمی استاد روابط بینالملل دانشگاه خوارزمی در روزنامه اعتماد نوشت: حال که مکانیسم ماشه توسط تروییکای اروپایی فعال شده و فقط ۳۰ روز برای بازگشت تحریمهای بینالمللی علیه ایران براساس قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت زمان باقی مانده مهمترین دغدغه سیاسی و امنیتی این روزهای جهان به ویژه خاورمیانه و ایران، تبعات ناامنی پس از آن است که احتمالا با موجی از رقابت، درگیری و جنگ منطقهای و بینالمللی همراه میشود. شاید هیچ طرفی بیشتر از اسراییل، اشتیاق برای فعال شدن کامل مکانیسم ماشه ندارد اما انگار زمان به سرعت میگذرد و ابتکار عمل خاصی که گشایشگر وضعیت موجود باشد، اتخاذ نمیشود.
اگرچه تجربه نشان داده درحالی که محدودیتها و فشارهای زمانی افزایش مییابد، احتمال تصمیمگیری قاطعتر ازسوی جمهوری اسلامی مشهودتر میشود اما شرایط بعد از جنگ ۱۲ روزه با قبل خیلی تفاوت کرده است. اروپا با وجود فعالسازی مکانیسم ماشه، همچنان بر ضرورت یافتن یک راهحل دیپلماتیک تاکید میکند، اما خواستار امتیازات مشخصی از تهران ازجمله تعامل کامل با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، اجازه دسترسی به تاسیسات هستهای و ازسرگیری مذاکرات مستقیم با امریکاست. در مقابل ایران با رد این شروط، بر حقوق مشروع خود تحت برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ پافشاری کرده و هرگونه تمدید مهلت مکانیسم ماشه را رد میکند.
ایران نشان داده که نه خواستههای امریکا را میپذیرد و نه به دنبال تشدید بحران و زمینهسازی برای جنگ ویرانگر دیگری است و بر سیاست ابهام هستهای وعدم ارایه ابتکار عمل خاص برای خروج از این وضعیت، اصرار دارد. برخی معتقدند اگر ایران کمی رویه سنتی و محافظهکارانه خود در عرصه سیاست خارجی را تغییر میداد و اقدامی مشابه آنچه که پوتین در آلاسکا انجام داد را در قالب ابتکاری دیگر تکرار میکرد شاید شرایط تغییر میکرد.
در چنین شرایطی، به نظر میرسد ایران برای عبور از این بحران، احتمالا بر تقویت همکاریهای راهبردی با شرکای خود، به ویژه چین و روسیه، تمرکز خواهد کرد. چین که همواره مخالف فعالسازی مکانیسم ماشه بوده و آن را مانعی برای دیپلماسی میداند، میتواند نقش متعادلکنندهای در شورای امنیت ایفا کند. روسیه نیز اگرچه از نظر سیاسی از مواضع ایران حمایت میکند، اما به دلیل تمرکز بر منافع کلانتر خود از جمله جنگ اوکراین، توانایی محدودی برای جلوگیری از اقدامات غرب دارد.
با این حال، هماهنگی نزدیکتر با مسکو و پکن میتواند زمینهساز ایجاد یک جبهه متحد در مقابل فشارهای غرب شود. حال که مکانیسم ماشه فعال شده ایران با سرعت بیشتری به سوی همکاری راهبردی با چین برای خرید تجهیزات هوایی و پدافندی و لوازم جنگال و همچنین در حوزههای هوش مصنوعی، دادههای کلان و صنایع بزرگ مقیاس حرکت خواهد کرد و تعاملات راهبردی با روسیه هم بیش از گذشته تقویت خواهد شد و روابطش را با کشورهای منطقه به ویژه ترکیه و عربستان تقویت خواهد کرد. همچنین، ایران احتمالا به تقویت توان بازدارندگی نظامی و موشکی خود ادامه خواهد داد تا پیام روشنی درباره تبعات هرگونه اقدام تهاجمی به طرف مقابل ارسال کند.
این استراتژی که همراه با مانورهای نظامی اخیر نشان داده شده، میتواند هزینه هرگونه حمله احتمالی را برای دشمنان افزایش دهد و آنها را به احتیاط بیشتر وادارد. ازسوی دیگر، حفظ انسجام داخلی، تقویت همبستگی تکثرپذیر و فراگیر و کاهش شکافهای اجتماعی برای ایران حیاتی است، چراکه هرگونه تضعیف داخلی میتواند توان چانهزنی کشور در عرصه بینالمللی را کاهش دهد.
بنابراین، احتمالا شاهد اقداماتی برای افزایش اعتماد عمومی و تقویت پایههای داخلی حکومت خواهیم بود. فعال شدن فرآیند مکانیسم ماشه، اگرچه میتواند فضای تنشآلود جدیدی ایجاد کند، اما به معنای پایان دیپلماسی نیست. ایران ممکن است با استفاده از ابزارهای دیپلماتیک و با تکیه بر شرکای بینالمللی خود، به دنبال ایجاد توازن جدیدی در معادلات منطقهای و بینالمللی باشد.
سناریوی محتمل دیگر، تعلیق یا تمدید غیررسمی مهلتها در پرتو مذاکرات پشت پرده است که فرصت بیشتری برای همه طرفها جهت کاهش تنش فراهم کند که تلاش روسیه برای پیشنهاد پیشنویس قطعنامه جدید جهت تمدید قطعنامه ۲۲۳۱ در این راستا ارزیابی میشود. در هر حال، تصمیمگیری نهایی ایران به میزان انعطافپذیری غرب، به ویژه اروپا، در تعدیل شروط خود و نیز توانایی تهران در مدیریت همزمان چالشهای داخلی و خارجی بستگی خواهد داشت.
البته چه مکانیسم ماشه به صورت کامل فعال شود که تبعات امنیتی و اقتصادی سنگینی برای آینده ایران خواهد داشت و چه تحت هر شرایطی فعال نشود، انجام مذاکرات مجدد برای لغو تحریمها، اجتنابناپذیر است، بنابراین تلاش همهجانبه ایران برای جلوگیری از بازگشت تحریمهای بینالمللی حتی با پذیرش تعلیق موقت غنیسازی اورانیوم در چارچوب یک توافق متوازن و برد-برد میتواند منافع ملی ایران را در بلندمدت تامین کند.
علیرغم شکلگیری انسجام ملی در پی جنگ تحمیلی اسراییل علیه ایران، واقعیت تلخ این است که ناهماهنگی درونی در ایران به دلیل اختلافات جناحی و سیاسی و قدرتمندی رویکردها و دیدگاههای متعارض با منافع ملی، چنان گسترده و عمیق و دچار ذهنیتهای متصلب گذشته شده است که حتی با تغییر افراد در سطح مناصب بالای امنیتی، امکان برداشتن گامهای بلند و سریع برای گفتوگو و توافقسازی را بسیار محدود میکند در پرتو همین شرایط پیچیده است که فشارهای بازیگران اصلی نظام بینالملل برای گرفتن امتیازات حداکثری از ایران تشدید میشود.
شاید در مقام مقایسه، حجم اختلافات بین ایران و امریکا، بیشتر از حجم اختلافات بین روسیه و امریکا-اروپا نباشد چنانچه تعداد تحریمهای اعمال شده توسط کشورهای غربی علیه روسیه، دو برابر تعداد تحریمهای اعمال شده علیه ایران است اما وقتی اراده لازم در سطح کلان برای مذاکرات سیاسی بین روسیه و دشمنانش شکل میگیرد مذاکرات محقق میشود ولی شرایط در ایران بسیار پیچیدهتر از موارد مشابه برای روسیه فعلی و چین دهه ۱۹۷۰ است بهطوریکه اگر هم ایران در این شرایط بخواهد مذاکرات و توافقهایی با طرفهای غربی انجام دهد علاوه بر بازیگران موثر داخلی، بازیگران پرقدرتی نظیر اسراییل و لابیهای صهیونیستی در غرب هستند که مسیر توافقسازی با ایران را ناکام میگذارند.
دیپلماسی و توافق ایران با امریکا و اروپا، حتی در صورت فعال شدن کامل مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای بینالمللی و بالاتر از آن حتی وقوع جنگ مجدد، راهحل نهایی بحران فعلی است. برخلاف مورد کرهشمالی که با گذشت نزدیک به دو دهه هنوز دیپلماسی در مورد آن بهکار گرفته نشده است اما مساله ایران به دلیل جایگاه ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی و همچنین تنهایی استراتژیک ایران، درنهایت باید از طریق دیپلماسی حل و فصل شود.
در واقع با اطمینان بالا میتوان گفت تحت هر شرایطی بحران هستهای ایران نهایتا با دیپلماسی حل و فصل خواهد شد ولی امکان دارد با تشدید بحران، موضع ایران ضعیفتر و قدرت چانهزنیاش در مذاکرات آینده کمتر شود. وقوع این گزاره بیارتباط با بحرانهای موجود داخلی و نارضایتی مردم از شرایط اقتصادی و تشدید فشارهای ناشی از تحریمهای بینالمللی نیست. بدون تردید هزینه روش دیپلماسی از سایر مسیرها کمتر خواهد بود و میتواند برای حل مشکلات فعلی کشور راهگشا باشد.
نباید با تاخیر در تصمیمگیری یا تداوم شرایط ابهام در وضعیت، قدرت مانور و چانهزنی کشور را کاهش داد یا احتمالا پس از خارج شدن شرایط از کنترل، به سمت دیپلماسی گرایش پیدا کرد، چراکه ممکن است در آن صورت انسجام داخلی تضعیف شود و فشار گروههای سیاسی داخلی، شرایط را برای مذاکره و دیپلماسی سختتر کند، بنابراین به لحاظ تجربههای گذشته بر همه مسوولان کشور فرض است که در هر فرصتی تلاش کنند تا دیپلماسی به حاشیه رانده نشود.