غلام باستانی؛ پاداش عمر بازیگری حسن پورشیرازی در «پیر پسر»

نقش غلام باستانی برای حسن پورشیرازی، همان نقش موعودی است که نمیدانیم کی و کجا از راه میرسد. بازی در این نقش به مثابه پاداش یک عمر تلاش اوست که شاگرد استاد سمندریان بوده و سالها در نقشهای کوچک و بزرگ به هنرنمایی پرداخته است.
۶۷ سال سن دارد و به گفته خود از ۹ سالگی به حرفه بازیگری روی آورده است. اما هنوز وقتی از نقشهای مهم کارنامهاش میگوید، چشمانش برق میزند و صدایش میلرزد. نمیتوان او را نادیده گرفت؛ با این همه، نقشهای نابش سالهاست که نادیده گرفته شده است. از بازیهای بینظیرش در فیلم «میهمان مامان» و سریال «نرگس» تا بازی در نقشهایی چون عمر سعد فیلم «رستاخیز» و پیرمرد مرموز و سرسپرده «کشتزارهای سپید» که هیچوقت رنگ پرده نقرهای سینماهای ایران را ندیده است، همگی سیمای بازیگری را نمایان میکند که در عین قدرت، بدون کوچکترین حاشیهای، راه بیپایان هنرمند بودن را پیموده است.
به گزارش ایران، حسن پورشیرازی، این روزها با بازی در نقش غلام باستانی فیلم «پیر پسر» دوباره بر سر زبانها افتاده اما تمام طول این چند ماه را در سکوت سپری کرده است. انگار او از پس گذر از سالها، به دیده نشدن نقشهایش عادت کرده است. با این همه بالاخره او شامگاه روز دوشنبه دوم شهریور، در برنامهای که سینماتک خانه هنرمندان ایران، به بهانه اکران فیلم مستند پشت صحنه «پیر پسر» تدارک دیده بود، حاضر شد تا درباره بازی بینظیرش در نقش غلام باستانی صحبت کند و پاسخگوی تعدادی از پرسشهای مخاطبان این فیلم باشد.
در این مراسم افراد بسیاری حضور داشتند، اما انگار همه برای حسن پورشیرازی آمده بودند. حامد بهداد در بخش ابتدایی صحبتهای خود به تجلیل از او پرداخت و گفت که نقش غلام باستانی برای حسن پورشیرازی، همان نقش موعودی است که نمیدانیم کی و کجا از راه میرسد. بازی در این نقش به مثابه پاداش یک عمر تلاش اوست که شاگرد استاد سمندریان بوده و سالها در نقشهای کوچک و بزرگ به هنرنمایی پرداخته است.
او در ادامه نقش غلام باستانی را خوفناک و در عین حال عمیق معرفی کرد و گفت که وقتی حسن پورشیرازی را در این نقش میبینیم، خیره و مبهوت میشویم. انگار دریچههای سینه و قلب حسن پورشیرازی گشوده شده و این نقش در وجودش نشسته است. این نقش خاطرهای خواهد بود که مانند فیلمهای ۴۰ یا ۵۰ سال پیش تاریخ سینما، سالهای سال بین ما باقی میماند.
اکتای براهنی نیز در بخشی از این مراسم، خاطرهای را یادآوری کرد که در آن حسن پورشیرازی با پای تازه عمل کرده و آسیبدیده به انجام چندباره سکانسهای دشوار نقش غلام باستانی میپرداخت. او همچنین با پاسداشت منش و اخلاق حسن پورشیرازی، از این گفت که اکبر زنجانپور پس از تماشای فیلم «پیر پسر» بازی حسن پورشیرازی را انتهای بازیگری معرفی کرده است.
حسن پورشیرازی نیز در بخشی از این مراسم لب به سخن گشود و از نقشها و کارهایی گفت که هیچگاه دیده نشدهاند اما علاقهمند نیست که خودش درباره آنها صحبت کند. چون فکر میکند این کارها روزی کشف شده و درباره آنها قضاوت میشود.
او همچنین از همکاریهایش با بزرگان سینما و تئاتر ایران گفت و اینکه متأسفانه از همه این رخدادها بیشتر خاطرات تلخی برایش باقی مانده است.
پورشیرازی با یادآوری روزهای همکاری با بهرام بیضایی در نمایش «افرا» و خاطرات مشترک با داریوش مهرجویی، از روزهای غمباری گفت که سبب شد تا دیگر بیضایی در ایران نباشد و مهرجویی به قتل برسد.
او در بخش دیگری از صحبتهایش به صورت تلویحی در پاسخ به منتقدانی که فیلم «پیر پسر» را دارای خشونتی غیرقابلباور معرفی میکنند، گفت: «۱۶ سالم بود که رستم و سهراب ایرلندی را بر صحنه دیدم؛ بیپروا و بدون تعارف. رستم در آنجا پسرش را میکشد و بعد میگوید: «من تو را دوست دارم، ولی قدرت را بیشتر دوست دارم.»
من چنین رستمیدیدم و تحت تأثیر چنین نقشهایی علاقهمندم که تا آخر عمر روی صحنه باشم. در این چند ماه با مردمیمواجه شدم که فیلم را دیدهاند و غلام را شبیه یکی از آشناهای خود معرفی میکنند. در چنین شرایطی باید پرسید ما چقدر غلام داریم که از آنها بیخبریم.