پرتره غلامرضا تختی؛ نکتههایی کمترشنیدهشده از مرگ جهانپهلوان ایران

مرگ غلامرضا تختی یکی از بحثبرانگیزترین وقایع تاریخ معاصر ایران است. آیا تختی واقعا به قتل رسیده بود؟
فرارو- غلامرضا تختی یکی از مهمترین و موفقترین ورزشکاران تاریخ ایران است. علاوه بر این نام او در فرهنگ مردم ایران با پهلوانی و جوانمردی گره خورده است. زندگی پرفراز و نشیب تختی، تا همین امروز هم برای بسیاری کنجکاویبرانگیز و در عین حال مبهم است.
به گزارش فرارو، مرگ غلامرضا تختی باعث بهوجودآمدن حواشی بسیار زیادی شد. پهلوانی که در اوج جوانی و محبوبیت بود، به ناگاه به زندگی خودش پایان داد. مرگ تختی، گمانهزنیهای بسیاری را به وجود آورد. تعداد زیادی از این گمانهزنیها تا همین امروز هم به نتیجه مشخصی نرسیدهاند. با این حال نکتههای کمترشنیدهشدهای در مورد زندگی و مرگ تختی وجود دارد. این نکتهها میتوانند سرنخهای مهمی برای گرهکشایی از ابهامات در مورد او باشند.
زندگی غلامرضا تختی
غلامرضا تختی در 5 شهریور 1309 در محله خانیآباد تهران متولد شد. پدر او «رجب خان» و مادر او «صغری خانم» هر دو از اهالی سنتی تهران بودند. پدر بزرگ تختی، حاج قلی، از کسبه شناختهشده تهران بود. حاج قلی، در دکانش روی تخت بلندی مینشست و به همین دلیل به «حاج قلی تختی» معروف شده بود. همین لقب بعدها به عنوان نام فامیلی خاندان تختی انتخاب شد. پدر تختی در اطراف راهآهن تهران یخچال طبیعی داشت. او، بعد از طرح تکمیل راهآهن تهران، به دلیل حضور زمینهایش در طرح، مجبور شد آنها را به دولت بفروشد.
تختی از همان روزهای نوجوانی به ورزشهای زورخانهای رو آورد، اما بعد از مدتی ناکامی در این ورزش، کشتی را آغاز کرد. در جوانی با عضویت در تیم کشتی پولاد، مدتی زیر نظر حبیبالله بلور تمرین کرد. با عضویت در این باشگاه، حضور تختی در میادین ورزشی شمایل حرفهایتری به خود گرفت؛ از همین جا بود که با کسب عنوان قهرمانی کشور به عضویت تیم ملی کشتی درآمد و راهی مسابقات جهانی هلسینکی شد. او در این مسابقات درخشید و توانست با مدال نقره مسابقات جهانی به ایران بازگردد.
تختی با کسب دو نقره و یک طلای المپیک، برای سالها پرافتخارترین ورزشکار ایرانی در مسابقات المپیک بود. او همچنین دو طلا و نقره جهانی و یک طلای مسابقات آسیایی را در کارنامهاش دارد.
ازدواج
غلامرضا تختی در آبانماه سال 1345 با شهلا توکلی ازدواج کرد. حاصل اتزدواج تختی پسری به نام بابک است. ازدواج، زندگی تختی به کلی تغییر داد. رفتهرفته مشکلات خانوادگی تختی با همسرش بالا گرفت و این مسئله روح او را بیشتر از همیشه آزرده کرد.
سیاست
تختی از اعضای اصلی حزب زحمتکشان ایران و جریانی موسوم به نیروی سوم بود. او همچنین از طرفداران دکتر محمد مصدق، نخست وزیر ایران بود. در ادامه تختی به احزاب سوسیالیست ایران نیز پیوست و مدتهای در این احزاب فعالیت کرد.
نکتههای کمترشنیدهشده از زندگی شخصی تختی
فراز و نشیب های زندگی، تختی را به پرتگاه خودکشی رساند. او نهایتا در تاریخ 17 دی 1346 در هتل آتلانتیک تهران به زندگی خودش پایان داد. مرگ او، حواشی بسیاری زیادی به وجود آورد. خودکشی مردی که با روحیه اجتماعی بالایی که داشت شناخته میشد، کشور را در بهت فرو برد.
به محض انتشار خبر مرگ تختی، گمانهزنیها در مورد او و دلایل احتمالی مرگش بالا گرفت. عدهای خبر خودکشی تختی را تکذیب کردند و مرگ او را مرتبط با حکومت پهلوی دانستند. عدهای دیگر مشکلات خانوادگی تختی را دلیل برای خودکشیاش قلمداد کرده و بسیاری نیز بیکاری و طرد تختی از میادین کشتی را دلیلی برای خودکشی به شمار آوردند.
روزنامه کیهان در 18 دی 1346، دلیل خودکشی تختی را مشکلات خانوادگی دانست؛ علاوه بر این، ناکامیهای تختی در میادین ورزشی در اواخر عمرش را نیز از عوامل تشدیدکننده احتمال خودکشی تختی قلمداد کرد.
محمد بلوری از روزنامهنگاران مطرح دهه چهل، بعدها در مصاحبهای گفت: « برایم باورکردنی نبود که یک قهرمان ملی تا این حد از زندگی ناامید شود که خودکشی کند. در آن زمان شایعه شده بود که ساواک تختی را کشته است و اگر ما اعلام میکردیم که او خودکشی کرده است، متهم به همکاری با ساواک برای کتمان حقیقت ماجرا میشدیم اما واقعیت ماجرا این بود که دست نوشته وصیت وی و قرصهای کنار جنازهاش، همگی تأیید بر خودکشی کردن تختی داشت.»
سالها بعد و در سال 1397، بابک تختی، فرزند غلامرضا تختی نیز مرگ پدرش را خود کشی دانست. بابک تختی ضمن اینکه جلال آل احمد را مقصر شایعات بهوجودآمده در مورد پدرش معرفی کرد، در این باره توضیح داد: « تختی را نکشتند. من تصور میکنم تختی رفته بود هتل به این امید که شاید یکی سراغش بیاید و نجاتش بدهد. وگرنه میتوانست برود باغ خودش. تختی آگاهانه دست به این انتخاب زد. نمیتوانست پیشبینی کند که ۱۱ سال بعد انقلاب خواهد شد و آقای ساعد (مدیر هتل) دچار گرفتاری میشود وگرنه در هتل این کار را نمیکرد.»
محمد عرب از دوستان نزدیک تختی نیز، علت مرگ او را خودکشی دانست و مرگ او را ناشی از استعمال همزمان قرص آسپرین و تریاک قلمداد کرد.
جمشید مشایخی نیز که از دوستان نزدیک غلامرضا تختی بود، در مصاحبهای در سال 1397، دلیل مرگ تختی را خودکشی به دلیل مشکلات خانوادگی دانست. همچنین خسرو معتضدی نیز با با تایید خودکشی تختی، جلال آل احمد را بابت دامنزدن به شایعه قتل تختی مورد ملامت قرار داد.