از شنبه سبز تا چهارشنبه خونین؛ بورس ۸۸ هزار واحد سقوط کرد

شاخص کل بورس با افت ۸۸ هزار واحدی به پایینترین سطح ماههای اخیر رسید، بیش از ۸۰ درصد نمادها قرمز شدند و پنج هزار میلیارد تومان صف فروش روی تابلو ماند
هفته سوم مرداد برای فعالان بازار سرمایه، شبیه فیلمی بود که با یک صحنه امیدوارکننده آغاز شد، اما هر چه جلوتر رفت، لحنش تیرهتر و پایانش سنگینتر شد.
به گزارش ایرنا، شنبه خبرهای تازه از عرصه سیاست، "انتخاب علی لاریجانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی و دعوت FATF از ایران برای مذاکره پس از شش سال" مثل جرقهای بود در آسمان ابری بورس. شاخص کل ۱۶ هزار واحد جهش کرد و معاملهگران نفس راحتی کشیدند و امیدوار به روزهای پیش رو پای معاملات حاضر شدند.
اما این نفس تازه، کوتاهتر از آن بود که بشود به آن دل بست. یکشنبه، هنوز ظهر نشده، رنگ سبز نقشه بازار آرام آرام به قرمز بدل شد. رشد ۴ هزار واحدی صبحگاهی جایش را به افت ۹ هزار واحدی داد.
دوشنبه این روند شدت گرفت؛ بیش از ۲۱ هزار واحد ریزش، خروج ۱۷۱ میلیارد تومان پول حقیقی از بانکها و ۳۱ میلیارد از خودروسازان و ارزش بورستهران که به ۷.۶ هزار همت برگشت.
سهشنبه بازار حتی مجال مکث هم نگرفت. افت ۳۰ هزار واحدی شاخص کل، آن را به ۲ میلیون و ۵۱۰ هزار واحد رساند و شاخص کل پس از مدت ها سکوی ۲ میلیون و ۶۰۰ هزار واحد را از دست داد؛ ارزش معاملات خرد به ۶۷ همت محدود شد و تعداد نمادهای منفی به گونهای بود که سبزپوشها تقریباً به چشم نمیآمدند.
چهارشنبه سیاه، تیر خلاص بر بازار سرمایه
چهارشنبه، تیر خلاص. بزرگترین ریزش هفته با ۴۳ هزار واحد سقوط، سطح روانی ۲.۵ میلیون واحد را شکست و شاخص کل روی ۲ میلیون و ۴۶۶ هزار واحد ایستاد، شاخص هموزن هم عقب نشست و به ۷۶۲ هزار واحد رسید. نمادهای بزرگی چون فارس و فملی نقش اصلی این سرخپوشی را داشتند. تنها استثناء مثبت، شپارس بود که توانست ۳ درصد رشد کند؛ اما این جزیره سبز، میان دریای قرمز، گم شده بود.
آنچه این هفته رخ داد، فقط یک نوسان روزانه نبود؛ نشانهای بود از فرسودگی بدنه بازار. از ابتدای تابستان تا امروز، بیشتر روزهای کاری با ریزش همراه بوده است و هر بار ریزش، امیدها و آرزوهای فعالان بازار را به باد می داد.
بازار سرمایه که بهار امسال حتی تا حوالی ۳ میلیون واحد اوج گرفت، حالا به کمتر از ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار واحد رسیده است. ارزش کل بازار در تیرماه یک پله پایین آمد و از کانال ۱۳ هزار همت به ۱۲.۵ هزار همت برگشت. متوسط ارزش معاملات روزانه هم تقریباً نصف شد و از ۲۷۳ همت در خرداد به ۱۴۲ همت در تیر سقوط کرد ولی به همین رقم قانع نشد و در ۲۲ مرداد، به ۷۶ همت قناعت کرد.
کارشناسان میگویند دخالت مقطعی حقوقیها و بانکها مثل یک قرص مسکن عمل کرده است؛ شاید درد را چند ساعت آرام کند، اما بیماری را درمان نمیکند. بخشی از این بیماری، ناشی از ضعف بنیادی در تولید و بنگاههای بزرگ است، جایی که ناترازی انرژی، کشیده شدن مشکلات زیرساختی به شرکتهای بورسی، و فشارهای سیاسی و روانی، همه دست به دست هم دادهاند.
سناریوی امروز بازار شبیه تابستانهای گذشته نیست. اگر در سالهای پیش امید به یک خبر یا محرک قیمتی، میتوانست چند هفته بازار را سبز نگه دارد، حالا واکنشها کوتاه، مقطعی و بیجان شده. معاملهگرانی که تا چند ماه پیش در رکوردشکنی شاخص به آینده امیدوار بودند، امروز با احتیاط و نگاه به خروج سرمایه، قدم در تالار شیشهای میگذارند.
این هفته نشان داد بازار بورس ایران بیش از هر زمان دیگر، به یک راهکار ترکیبی نیاز دارد؛ درمان عمیق ساختاری، کاهش ریسکهای سیستماتیک، اطمینانبخشی به سرمایهگذاران و استفاده واقعی از سرمایههای حقوقیها نه فقط برای دستکاری کوتاهمدت شاخص. وگرنه، این چرخه از شنبههای سبز کوتاه و چهارشنبههای خونین، همچنان تکرار خواهد شد.
بورس؛ بازنده مطلق سرمایهگذاری
هفتهای که گذشت، تالار شیشهای بار دیگر مزه سقوط را چشید. شاخص کل با افت ۸۸ هزار واحدی به ۲ میلیون و ۴۶۶ هزار رسید و شاخص هموزن هم ۲۰ هزار واحد پایینتر نشست. بیش از ۸۰ درصد نمادها قرمز شدند و پنج هزار میلیارد تومان صف فروش تا پایان معاملات روی تابلو ماند؛ تصویری که فرهنگ حسینی تحلیلگر بازارهای مالی آن را نشانه آشکار خروج نقدینگی و ناامیدی سهامداران میداند.
وی با اشاره به مقایسهای تکاندهنده می گوید: در پنج سال اخیر دلار چهار برابر شده، اما شاخص کل کمتر از ۳۰ درصد رشد کرده و بورس عملاً بازنده مطلق سرمایهگذاری است.
به گفته حسینی، ارزش بازار به ۹۰ میلیارد دلار سقوط کرده؛ کمترین رقم در یک دهه، با وجود حضور شرکتهای تازه وارد که سودی برای سهامداران نداشتند.
این کارشناس بازار سرمایه بخش مهمی از بحران را ناشی از تصمیمات غیرتخصصی بیرون از سازمان بورس میداند؛ از نحوه بازگشایی نمادها گرفته تا اعمال دامنه نوسان و فشار فروش بدون ایجاد سازوکارهای کنترل ریسک. این دخالتها، بازار را به سمت بیاعتمادی بیشتر سوق داده است.
از نگاه وی سیاست نرخ بهره بالا هم سهم خود را در این رکود ایفا کرده است. وقتی تورم بالای ۴۰ درصد ریشه در کسری بودجه و ناترازی بانکها دارد، بالا بردن بهره نهتنها آن را مهار نمیکند، بلکه سرمایهگذاری تولیدی را نیز نابود میکند. همزمان، ناترازی انرژی در صنایع بزرگ و فروش ارز با نرخ پایینتر از بازار آزاد، سودآوری شرکتها را تحت فشار گذاشته است.
حسینی برای خروج از این وضعیت نسخهای چندمرحلهای پیشنهاد میدهد؛ از کاهش نرخ بهره و لغو رانت ارزی تا حمایت عملی حقوقیها، آزادسازی سهام خزانه و برنامهای جدی برای رفع ناترازیها.
بدون این اصلاحات، وی هشدار میدهد که بورس همچنان در مسیر فرسایشی فعلی باقی خواهد ماند.
این هفته، بورس نشان داد که هنوز نه از زخم سالهای گذشته التیام یافته و نه نسخهای واقعی برای درمان در دست دارد.
چند خبر سیاسی توانستند برای ساعاتی رنگ سبز به تابلو بیاورند، اما زیر پوست بازار، همان ترسها و بیاعتمادیهای قدیمی جریان داشت.