معمای یمنی؛ چالش بزرگ آمریکا و اسرائیل در غرب آسیا

«کوری اطلاعاتی دشمن، فضای ابتکار عمل را برای محور مقاومت گسترش میدهد. در ادبیات نظامی، یکی از مهمترین عناصر موفقیت، “میزان درک دشمن از نیت و توانمندی طرفِ مقابل” است. وقتی دشمن تصویر ناقصی از توان عملیاتی طرف مقابلش دارد، عملاً ظرفیت پیشدستی و غافلگیری افزایش مییابد.»
فرارو- روند تحولات در منطقه غرب آسیا سرعت قابل توجهی به خود گرفته است. از یک سو، کابینه نتانیاهو اعلام کرده که به دنبال اشغال کامل نوار غزه و نابودسازی حماس و برقراری حکومت موقت خود در این منطقه است. از سوی دیگر، رژیم اسرائیل و البته آمریکا، با جدیت پیگیر پروژه خلع سلاح گروه های مقاومت در لبنان، غزه و عراق هستند و در این رابطه، کلیه ظرفیت های سیاسی و اقتصادی و دیپلماتیک خود را پای کار آورده اند.
به گزارش فرارو؛ البته که تهدیدات علیه ایران نیز پابرجاست و بسیاری بر این باور هستند که به جای آتشبس در جنگ اخیر 12 روزه میان ایران و اسرائیل، باید از عنوان «توقف موقت درگیری ها» استفاده کرد. در عین حال، جریان مقاومت در غرب آسیا نیز با تمام قوا ایستاده و سعی دارد پروژه تحمیلی خلع سلاح علیه خود را خنثی سازد. به طور خاص، مقاومت فلسطین تاکید کرده که به هیچ توافق آتشبسی تن نخواهد داد مگر اینکه منجر به برقراری آتشبس دائم شود.
ورای همه این ها، ایران و محور مقاومت در منطقه سعی دارند در مقابل طرح های تحمیلی آمریکا و اسرائیل و البته اعراب متحد آن ها در منطقه، نسخه های بدل را تعریف کنند و در میدان جنگ استراتژی ها، عقب نمانند. با این همه، در بحبوحه تنش و درگیری ها میان جبهه مقاومت و محور آمریکا-اسرائیل، شاهد اوج گیری یک تهدید قابل توجه به ضرر محور مذکور هستیم. این تهدید نیز یمن و به طور خاص گروه انصارالله است. محافل اطلاعاتی و امنیتی غربی و البته صهیونیست بارها و بارها تاکید کرده اند که در رابطه با انصارالله، در یک کوری اطلاعاتی به سر می برند.
همین مساله سبب شده تا بانک اهداف آن ها در یمن علیه انصارالله محدود باشد و چندین دور حملات هوایی آنها به یمن و مواضع انصارالله، راه به جایی نبرد. گزارش ها حاکی از این هستند که آمریکا و اسرائیل با استفاده از داده های ماهواره ای، پرواز های جاسوسی و البته تقویت بخش یمنیِ سازمان های جاسوسی خود، سعی دارند هرطور که شده از کوری اطلاعاتی در معادله یمن خارج شوند. این مساله همانقدر که برای آمریکا و اسرائیل یک چالش بزرگ است، برای ایران و کلیت محور مقاومت در منطقه، یک فرصت بزرگ است. این معادله حداقل از 3 منظر، برای جریان مقاومت در منطقه، مساله ای مهم است.
1. افزایش فضای مانور جریان مقاومت
کوری اطلاعاتی دشمن، فضای ابتکار عمل را برای جبهه مقاومت گسترش میدهد. در ادبیات نظامی، یکی از مهمترین عناصر موفقیت، «میزان درک دشمن از نیت و توانمندی طرف مقابل» است. وقتی دشمن تصویر ناقصی از توان عملیاتی طرف مقابلش دارد، عملاً ظرفیت پیشدستی و غافلگیری افزایش مییابد. در مورد انصارالله، اسرائیل و آمریکا سالها این گروه را صرفاً یک بازیگر محلی در بحران داخلی یمن ارزیابی کردند.
اما این غفلت، باعث شد که انصارالله بتواند بهدور از تمرکز اطلاعاتی دشمن، زرادخانه موشکی خود را ارتقا دهد، فناوری پهپادی را بومیسازی کند و به شبکه دریایی هوشمندی در دریای سرخ دست یابد. هر حمله دقیق این گروه به کشتیها یا اهداف حیاتی، در واقع نهتنها ضربهای عملیاتی به دشمن است، بلکه بیاعتباری پیشبینیها و سناریوهای اطلاعاتی غرب را هم اثبات می کند. این ناتوانی دشمن در پیشبینی تحرکات مقاومت، به نیروهای این جبهه میدان گستردهتری برای ابتکار عمل، مانور تاکتیکی و بازدارندگی هوشمندانه داده است.
2. زیر سوال رفتن اعتبار نهادهای اطلاعاتی غربی
ضعف اطلاعاتی غرب موجب افزایش مشروعیت سیاسی و اجتماعی جبهه مقاومت میشود. رسانههای غربی و همپیمانان عرب آنها، سالها تلاش کردند تا مقاومت را با برچسبهایی مانند «گروه نیابتی»، «افراطی» یا «تروریست» از مشروعیت بیندازند. اما وقتی در میدان عمل، یک گروه مقاومت (مثل انصارالله) برخلاف پیشبینیهای اطلاعاتی غرب، حملات دقیق و موفقی انجام میدهد، هم پرسشهای بزرگی درباره اعتبار نهادهای امنیتی غرب ایجاد میشود و هم نگاه افکار عمومی منطقه به این گروهها تغییر میکند.
اکنون انصارالله بهعنوان گروهی دیده میشود که توانسته از دل محاصره و جنگ، به قدرتی منطقهای بدل شود. این خود، برای ملتهای منطقه الهامبخش است. چراکه نشان میدهد اراده و سازمانیافتگی میتواند حتی بر برتری تکنولوژیک دشمن چیره شود. این روند به شکلی خزنده، گفتمان جبهه مقاومت را در افکار عمومی منطقه گسترش داده و موجب افزایش همدلی مردمی با جریانهای ضدآمریکایی و ضدصهیونیستی شده است.
3. تقویت بازدارندگی روانی به نفع جریان مقاومت
کوری اطلاعاتی، توازن روانی و شناختی قدرت را به نفع جبهه مقاومت تغییر میدهد. در نبردهای نوین، جنگ روایتها و جنگ ادراکات نقشی اساسی دارد. وقتی آمریکا و اسرائیل بارها وعده «ریشهکنسازی حوثیها» یا «پایان تهدیدات یمن» را میدهند و در عمل شکست میخورند، عملاً تصویر اقتدار خود را در ذهن مردم منطقه و حتی افکار عمومی جهان تخریب میکنند. از سوی دیگر، این پیروزیهای پیشبینینشده، برای جبهه مقاومت حکم «پیشروی روانی» دارد.
به بیان دیگر، ضعف شناختی دشمن باعث میشود دستاوردهای مقاومت بزرگتر و برجستهتر دیده شود. این به معنای ایجاد نوعی بازدارندگی روانی و سیاسی جدید است که الزاماً با سلاح و تجهیزات به دست نمیآید، بلکه از طریق شکست دشمن در پیشبینی، تحلیل و روایتسازی ایجاد میشود. همین مساله است که اکنون سبب شده بسیاری از تحلیلگران غربی از پیروزی حوثیهای یمنی در جنگ روانی در دریای سرخ سخن بگویند.
بهطور کلی، کوری اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل، تنها یک ضعف نیست. بلکه فرصتی تاریخی برای بازآرایی نظم منطقهای به نفع جبهه مقاومت است. این شکاف اطلاعاتی به بازیگران مقاومت این امکان را داده تا نه تنها توان نظامی خود را افزایش دهند، بلکه جایگاه اجتماعی، روانی و سیاسی خود را نیز تثبیت کرده و ارتقا دهند. در جهانی که اطلاعات، روایت و ادراک بخشی از ساخت قدرت و ماهیت جنگ ترکیبی محسوب میشود، ناتوانی غرب در فهم صحیح تحولات یمن، مساله کوچکی نیست.