نگاهی به فیلم «مادی گرایان» (Materialists)؛ روایتی نو از تقابل عشق و ثروت

«مادی گرایان»، فیلمی درباره عشق است. فیلمی که روایتی جدید از تقابل ثروت و عشق نشان میدهد، به همین دلیل داستان کلیشهای «مادی گرایان» برای مخاطب جذاب است.
فرارو- فیلم سینمایی «مادیگرایان» در ماه ژوئن (خرداد) منتشر شد. فیلمی که با استقبال تماشاگران رو بهرو شد و به فروشی بالای 50 میلیون دلار رسید.
به گزارش فرارو، این فیلم از کتابهای «جین آستین» و فیلمهای عاشقانه اوایل دهه 2000 میلادی الهام میگیرد. «سلین سونگ» در فیلم «مادی گرایان» به یکی از پرسشهای قدیمی میپردازد که انسان باید برای عشق یا منافع مادی ازدواج کند. این فیلم در نهایت یک پاسخ کلیشهای به این سوال میدهد.
نگاهی واقعگرایانه به عشق در جامعه امروزی
«مادی گرایان»، داستان دختری به نام «لوسی» با بازی «داکوتا جانسون» را روایت میکند. زنی که شغل او دلالی در ازدواج است، با این حال نگاهی بدبینانه و ساده لوحانه به عشق دارد. او درباره قرارهای عاشقانه مثل یک بازار صحبت میکند و معتقد است مردان و زنان باید چیزی ارزشمند برای برنده شدن داشته باشند. «لوسی» در شغل خود، به راحتی ارزش هر مرد و زنی را بر اساس پیشینه، تحصیلات و سن تحلیل میکند تا شریک مناسبی برایشان پیدا کند. در عین حال معتقد است عشق موضوعی آسان است.
دیدگاههای «لوسی» درباره عشق و ازدواج در رابطه او با دو مرد به خوبی نمایان میشود. کاراکتر اول «هری» با بازی «پدرو پاسکال» که از هر نظر ایدهآل است. او جذاب، پولدار و بی نقص است که نمیتوان هیچ ایرادی دربارهاش گرفت. او برای هر زنی از جمله «لوسی»، گزینهای عالی به نظر میرسد. در مقابل «جان» با بازی «کریس ایوانز» قرار دارد، نامزد سابق «لوسی» که به خاطر مشکلات مالی از هم جدا شدهاند. در نگاه اول به نظر میرسد، انتخاب «لوسی» کاملا مشخص است اما اتفاقی تکان دهنده و تلخ برای یکی از مشتریانش باورهای او را دگرگون میکند. همین بحران «لوسی» را وادار میکند تا درباره اعتقادات و خواستههایش فکر کند.
داستان «مادی گرایان» در جامعه نخبهگرایانه نیویورک روایت میشود. جایی که افراد به دنبال یک شریک زندگی هستند که همه چیز تمام باشد. در واقع این فضا، بستری را فراهم کرده تا عشق و ازدواج از زوایایی مختلف مانند طبقه اجتماعی و میزان ثروت روایت شود. همچنین «مادی گرایان»به طور غیر مستقیم به آزار زنان در یک رابطه میپردازد. چرا که داستان نشان میدهد، عشق به ویژه برای زنان ممکن است با خطرات جدی همراه باشد. در واقع فیلم به این واقعیت تلخ اشاره میکند که برای گروهی ممکن است عشق و ازدواج، در دنیای مدرن امروزی به ابزاری برای رسیدن به جایگاه بالاتر تبدیل شده باشد.
نوآوری در داستانی کلیشهای
زیبایی ژانر عاشقانه در این است که بی نهایت راه برای پرداختن به کلیشهها و الگوهای تکراری وجود دارد و هر داستان میتواند زاویه دید متفاوتی داشته باشد. «سلین سونگ»، کارگردان «مادی گرایان» دقیقا همین کار را در این فیلم انجام داده است. هر چند عناصر داستان ممکن است برای مخاطب آشنا باشد اما شیوه پرداخت و نمایش او نوآورانه است. در واقع آنچه نگاه این کارگردان را خاص میکند، تواناییش در ایجاد تعادل میان «ایدهآلیسم» و «رئالیسم» است، به ویژه زمانی که دیدگاههای «لوسی» در مورد عشق و ازدواج تغییر میکند. در این فیلم، داکوتا جانسون در بهترین حالت خود ظاهر میشود و به درستی احساسات پنهان یک زن را نشان میدهد. «پدرو پاسکال» نیز در نقش مردی ایدهآل، جذاب و بی نقص ایفای نقش میکند. در مقابل «جان» با بازی «کریس ایوانز» هیچ شباهتی به مردی درمانده و شکست خورده ندارد. نوع بازی و رفتار او بیشتر شبیه کسانی است که انگار یک پروژه عکاسی مد را تمام کردهاند.
زمانی که یک اثر در بستر کلیشهها ساخته میشود، مخاطب به راحتی میتواند پایان آن را حدس بزند. در «مادی گرایان» نیز پایان مشخص است. در تقابل کلیشهای عشق در برابر پول، در بیشتر اوقات برنده نهایی عشق است. با این حال «مادی گرایان»، مسیر رسیدن به پایان کلیشهای را به شکلی جذاب به مخاطب نشان میدهد.