داستان دلخوری مهدی اخوانثالث از نیما یوشیج / به راستی نیما اخوان را به ماموران لو داده بود؟

روایتها در مورد دلخوری مهدی اخوانثالث از نیما یوشیج بسیار متناقض و گاهی عجیب به نظر میرسند؛ عدهای نیما را مقصر زندانیشدن اخوان دانسته و عدهای خلاف این روایت را نقل میکنند.
فرارو- چندان باورپذیر به نظر نمیرسد که شاعری که در کتاب «بدعتها و بدایع نیما یوشیج» و «عطا و لقای نیما یوشیج» دست به ستایش نیما زده و خودش از جمله شاگردان نیما بوده است، در ادامه نیما را مورد لعن و نفرین قرار بدهد؛ پس داستان دلخوری مهدی اخوانثالث از نیما یوشیج چیست؟
به گزارش فرارو، مهدی اخوانثالث از اولین افرادی بود که قدم در مسیری گذاشت که نیما یوشیج آن را ساخته بود. اگر نیما یوشیج را بنیانگذار شعر نیمایی بدانیم، مهدی اخوانثالث کسی بود که این مسیر را هموار و تثبیت کرد. نقش مهدی اخوانثالث در تثبیت شعر نیمایی و ماندگاری این قالب شعری، به هیچ عنوان نقش کوچکی نیست.
داستان دلخوری مهدی اخوانثالث از نیما یوشیج
اخوان با حضور در حلقه نزدیکان نیما یوشیج، خیلی زود مسیری را که استادش نیما در پیش گرفته بود پذیرفت و شروع به نوشتن شعر در قالب نیمایی کرد. اشعار او که به جرئت از محکمترین اشعار ادبیات فارسی است، مسیر را برای بسیاری هموار و بسیاری را به شعر نیمایی علاقهمند کرد.
با وجود تمام اینها روایتهایی از دلخوریهای اخوان از نیما یوشیج وجود دارد که با یک پیگیری ساده میتوان پی برد که این روایتها نادرست نیستند.
داستان دلخوری اخوان از نیما یوشیج به ماجراهایی پس از کودتای 28 مرداد برمیگردد. اخوانثالث پس از اتفاقات 28 مرداد، دو بار زندانی شد. روایتها در مورد دلایل زندانیشدن اخوان زیاد است؛ اما در یکی از این روایتها، نیما یوشیج کسی است که باعث زندانیشدن اخوان بوده است.
در کتاب پیر پرنیاناندیش، که گفتگویی با هوشنگ ابتهاج است، اشارهای به موضوع دیده میشود. ابتهاج در پاسخ به این سوال که آیا نیما اخوان را لو داده است یا نه، میگوید:
«والله در پرده مونده خود اخوان اعتقاد داشت نیما ترسیده و اونو لو داده، ولی آخه اخوان کارهای نبود که نیما بخواد اونو لو بده. اگه نیما میخواست کسی رو لو بده باید یه آدم مهمی را لو میداد؛ مهم از لحاظ حزبی و تشکیلاتی میگم؛ یه خورده باورکردنی نیست. من حالا یادم نیست و درست نمیدونم که اخوان چند بار به زندان رفته. یه بار که یک امر خصوصی بود و داستانی دیگر بود که به شکایت کسی به زندان افتاد.»
از گفتههای ابتهاج میتوان به این نتیجه رسید که حداقل داستان دلخوری مهدی اخوانثالث از نیما یوشیج بیراه نیست.
سر نخ بعدی شعری با نام «برای دخترکم لاله و آقای مینا» است که اخوان در آن خطاب به دخترش گلایههایی را در مورد آقای مینا مطرح میکند. اما این آقای مینا کیست؟ «مینا» در واقع همان «نیما» است که اخوان پس از مرگ نیما برای آنکه کدورتی از استاد در دل نداشته باشد آن را تغییر داده است.
گفتهها در مورد اینکه نیما چه نقشی در زندانیشدن اخوان داشته است ضد و نقیض به نظر میرسند. داستانی هست که اخوان در مورد نیما شعری نوشته و در آن به نیما بدگویی کرده است:
مرا نیمای... لو داد
مرا لو، پیشوای شعر نو داد
در کتاب پیر پرنیاناندیش، ابتهاج در این باب داستانی را از درگیری اخوان با سیاوش کسرایی ذکر میکند:
«ما به کسرایی میگفتیم سیا بس کن خجالت بکش این کارا چیه میکنی؟ کسرایی با عصبانیت میگفت این فلان فلان شده به نیما فحش داده. اخوان هم طفلک خودشو زده بود به مظلومیت و موش مردگی و میگفت عزیزجان من اون شعر رو نگفتم دروغه؛ عاقبت اخوان گفت من مصرع دومو گفتم.»
یدالله قرایی از دوستان نزدیک اخوان، در کتاب «چهل و چند سال با اخوان» لودادن اخوان را کار افرادی در حزب توده میداند. محمدرضا شفیعی کدکنی در کتاب «حالات و مقامات م. امید» بیتی را که اخوان در آن به نیما ناسزا گفته است، جعلی و ساختگی میداند. با وجود این، مرتضی کاخی، از شاگردان اخوان روایت دیگری را در این مورد بازگو میکند. کاخی در مصاحبهای با هفتهنامه «نگاه پنجشنبه» اذعان میکند که:
«بعد از کودتای ۲۸ مرداد نیما جملات بدی را به زبان آورد. زمانی که دستگاه وقت به نیما اتهام تودهای بودن و چپگرایی زده بود، او گفته بود: من اصلاً چپ نیستم و این آدمهای وقتگیر مثل اخوان و شاملو که دور من جمع میشوند عضو حزب توده هستند. این حرفها باعث گرفتاری اخوان شد.»
در روایتی دیگر، مسئله به جلال آل احمد بازمیگردد. محمدمهدی حسنی، پس از مصاحبهای با تقی خاوری، از قول او نقل میکند که:
«اخوان گفت وقتی مرا برای بازجویی به اتاق تیمسار تیمور بختیار بردند. او روی میز کار دفتر خود نشسته و با هفتتیرش بازی میکرد. پس از مدتی سکوت در همان وضع گفت: تو علیه اعلیحضرت همایونی شعر گفتهای؟ گفتم من چنین شعری نگفتهام. شعری را به من نشان داد که با دستخط نیما نوشته و زیرش قید شده بود که از اخوان است و گفت: ببین پیشوایتان نوشته این شعر را تو گفتهای و تو انکار میکنی؟ من وقتی خط نیما را شناختم، برای رَستنِ پیرمرد، موضوع را به گردن گرفتم. بعدها فهمیدم جلال آلاحمد به نیما گفته بود تو با این جسم نحیف اگر به زندان بروی، میمیری، بگذار جوانها فولادِ آبدیده شوند و انتخابشان من بودم.»
با توجه به شواهد موجود شاید بتوان این طور استدالال کرد که مهدی اخوانثالث از نیما دلخوری داشته. اما با وجود اینها، مشخص نیست که داستان دلخوری اخوان از نیما دقیقا در چه زمینهای بوده و اینکه آیا نیما یوشیج در واقع کسی بوده که باعث زندانیشدن اخوان شده است یا نه.