مبینا نعمتزاده؛ ملکه دیسلایکها

شاید استارت تنزل محبوبیت مبینا از زمانی زده شد که او بلافاصله پس از کسب مدال در المپیک، خواهان حضور در دانشگاه بدون از سر گذراندن کنکور شد. در شرایطی که شنیده میشد مشکلی برای تحصیل نعمتزاده در رشته تربیتبدنی وجود ندارد، از طرف این ورزشکار اعلام شد او مایل است در رشته پزشکی درس بخواند!
مرداد ۱۴۰۳ بود که مبینا نعمتزاده مدال برنز مسابقات تکواندو را در المپیک ۲۰۲۴ پاریس به دست آورد. آن روز بسیاری از ایرانیان از رقم خوردن این اتفاق خوشحال بودند.
اینکه یک دختر متولد ۱۳۸۴ در صحنه جهانی چنین درخششی داشته باشد و تا آن زمان به دومین بانوی مدالآور المپیکی ایران تبدیل شود، بسیار شورانگیز بود. در نتیجه استقبال بسیار گرمی از مبینا به عمل آمد و مسوولان هم که معمولا در فاز تجلیل از مدالآوران سنگ تمام میگذارند و با هم مسابقه میدهند. همه اینها یعنی نعمتزاده جوان یک شبه راه صدساله را رفت و به هم چیز رسید؛ از شهرت و ثروت تا مقبولیت و محبوبیت.
با این حال ظرف مدت کوتاهی همه چیز زیر و رو شد؛ طوری که یک سال بعد از آن صحنه، مرداد امسال شرایط به کلی فرق دارد و به جرات میتوان گفت مبینا بخش زیادی از پایگاه اجتماعیاش را از دست داده است. اگر پیگیر اخبار این ورزشکار در فضای مجازی باشید، به وضوح متوجه انبوه دیسلایکها یا واکنشهای منفی اغلب مردم نسبت به او خواهید شد. رسیدن از آن نقطه به این نقطه، حتما دلایل زیادی داشته است.
از زیادهخواهی تا اغراق
شاید استارت تنزل محبوبیت مبینا از زمانی زده شد که او بلافاصله پس از کسب مدال در المپیک، خواهان حضور در دانشگاه بدون از سر گذراندن کنکور شد. در شرایطی که شنیده میشد مشکلی برای تحصیل نعمتزاده در رشته تربیتبدنی وجود ندارد، از طرف این ورزشکار اعلام شد او مایل است در رشته پزشکی درس بخواند! حتما به یاد دارید که این تقاضای عجیب چه بلبشویی به وجود آورد و چطور تا مدتها محل بحث بود، مخصوصا که فورا تصاویری از یک دختر ۱۶ ساله چینی منتشر شد که بلافاصله پس از کسب مدال برنز المپیک، در رستوران خانوادگیشان مشغول کار بود.
این زیادهخواهی در کنار آن فروتنی، معنای جالبی نداشت. بعدتر پدر مبینا هم در ادعایی اغراقآمیز از پیشنهاد چندمیلیون دلاری قطریها برای کشاندن این ورزشکار زیر پرچم خودشان خبر داد که از طرف خانواده پذیرفته نشد؛ آنچه برخی خوانندگان به دیده تردید در آن نگریستند و این هم بازتاب خوبی برای مبینا نداشت.
حواشی یک سیلی
اخیرا هم داستانی اتفاق افتاده که بار دیگر اسم مبینا را سر زبانها انداخته و احتمالا از سیر تا پیاز آن با خبرید. خلاصهاش این است که یک پیشکسوت خوشنام تکواندو به نام یدالله پیرهادی مدعی شد مبینا را در حال تدریس در کلاس بانوان و نیز مشغول مجادله با یکی از هنرجویان دیده، به این ورزشکار تذکر داده، کار بالا گرفته، جلسهای برای تفاهم تشکیل شده و آنجا پدر مبینا به صورت این پیشکسوت سیلی زده است.
بعد از چند روز سکوت و پس از آن که افکار عمومی به شدت از این بابت متاثر شد، کمکم روایتهای متفاوتی از سوی خود مبینا و مسوولان فدراسیون تکواندو به انتشار رسید.
آنها البته اصل سیلی زدن پدر مبینا را تکذیب نکردند، اما مدعی شدند شروع داستان بهخاطر رفتار نامناسب پیرهادی بوده و سایر قضایا. تا لحظه تنظیم این مطلب، آقای پیرهادی روایت خانواده نعمتزاده را رد کرده و مدعی شده شکایتش را تا انتها پی میگیرد.
اینطوری کمکش نمیکنید
ما در جایگاهی نیستیم که صحت و سقم روایتهای طرحشده در مورد غائله اخیر را مشخص کنیم، اما به نظرمان یک چیز روشن است؛ این که اینطور دفاع چشمبسته و مطلق از خانم نعمتزاده، بعید است به رشد و تعالی او کمک کند. جایی که این ورزشکار درخواست سهمیه بدون کنکور پزشکی داشت، خانوادهاش باید جلوی او را میگرفت.
همین امروز هم این پشتیبانی مطلق فدراسیون از مبینا جالب به نظر نمیرسد. باید به این بانوی جوان و بااستعداد تلنگر زد که جایگاهش را بشناسد و پختهتر رفتار کند. اینطوری حتما او محبوبیتش را باز خواهد یافت و حتی در رشته ورزشیاش هم موفقتر خواهد شد. باور کنید با این رویه، کمکش نمیکنید.