ترنج موبایل
کد خبر: ۸۹۰۷۸۰

امیر و قهرمان تاسیان، خسرو نبود!

امیر و قهرمان تاسیان، خسرو نبود!

خانم پاکروان بعنوان نویسنده فیلمنامه و کارگردان، توجه و توفیق متفاوت داشته اند در پرورش شخصیت شیرین نجات نسبت به شخصیت امیر یوسفی نیا! دختر لوس و دردانه جمشید نجات، در طول سریال رشد می کند و به بلوغ میرسد در شخصیت و اجرا، اما عشق و روزگار، به مدد هم نیز امیر داستان را پخته تر نمیکند در هیچیک!

تبلیغات
تبلیغات

مجید رحیمی؛ 1- تعریف ساده من برای خوب بودن یک فیلم یا سریال، فیلمی است که می ماند در ذهن برای مدتی، بازی میکند با عقل و احساس! یک هفته ای است درگیرم با سریال تاسیان که تمام قسمت های آن را تماشا کردم، متوالی و بی وقفه در دو روز و البته از فیلیمو! پس ساده که بگویم سریالی خوب بوده و ارزش دیدن دارد. یک دست مریزاد به تمامی عوامل ساخت این سریال.

۲- عملکرد قابل تقدیر سرکار خانم پاکروان در نویسندگی و کارگردانی سریال به کنار، عالی ترین امتیاز سریال را میگذارم در کنار نام آقای بابک اسکندری و همکاران وی، نه تنها بابت بازسازی قرین به واقعیت تصویر برخی مشاهیر سینما ( مرحوم کیارستمی، بیضایی، کیمیایی و ... )  و نیز هنرمندی در باور پذیر ساختن زمانی شخصیت های اصلی فیلم، که به سبب عملکرد بسیار درخشان در تغییر گریم بازیگران، بویژه سرکار خانم حجازی، متناسب با تغییر احساسات آنها در سکانس های مختلف.

۳- در کنار گریم، برای آنها که خاطراتی جسته و گریخته از سالهای وقوع داستان فیلم دارند، طراحی و اجرای دکور و بازسازی فضای آن زمان  نیز  واقعی و باور پذیر و در خدمت روایت داستان بوده به نحوی شایسته!

4- عالی و بدیع بوده اجرای آقای صابر ابر در نقش سعید، چه در موقعیت دوست امیر و چه بعنوان کارمند ساواک. آقای بابک حمیدیان و خانم پانته آ پناهی ها، همچون همیشه، اجراهایی فاخر و در حد انتظار بیننده از نامشان داشته اند و بازی خانم مهسا حجازی خوب و دوست داشتنی بوده است. با توجه به ایفای نقش های قبلی خانم نازنین بیاتی در فیلم های پیشین و نیز سکانس هایی بعضا درخشان در همین سریال،  توان اجرای ایشان را بیش از این میدانم که در سریال میبینیم. اما کاملا متفاوت و دور از انتظارم بود ایفای نقش بازیگر مورد علاقه و دوست داشتنی ام آقای هوتن شکیبا، به نحوی که گویی هیچ تلاشی نداشته برای از آن خود کردن شخصیت امیر ( خسرو )، تنها ایفای نقش داشته در حد ادای تکلیف و افسوس که در خاطر بیننده، ماندگار نشده امیر. ایکاش خانم پاکروان بهروز وثوقی جوانی می یافتند و میداشتند برای اجرای این رل. گوگوش یافت شده، مقبول بود!

5- خانم پاکروان بعنوان نویسنده فیلمنامه و کارگردان، توجه و توفیق متفاوت داشته اند در پرورش شخصیت شیرین نجات نسبت به شخصیت امیر یوسفی نیا! دختر لوس و دردانه جمشید نجات، در طول سریال رشد می کند و به بلوغ میرسد در شخصیت و اجرا، اما عشق و روزگار، به مدد هم نیز امیر داستان را پخته تر نمیکند در هیچیک!

6- کنجکاوی است که بدانم در طول سفر چند روزه شیرین و امیر به شمال، چه خوردند آنها و دستپخت چه کسی را؟ از البسه امیر که بگذریم، آن همه کفش و رخت و لباس و از جمله البسه شب عروسی، چگونه جای گرفته بود در  دو چمدان شیرین؟  خانه متروک بی بی، چگونه آنقدر تمیز بود و بی نیاز به رفت و روب؟ هندل در موتورهای هوندا از چه سالی جای خود را به استارت داد؟ اشتغال و استعفا در  کدام سازمان امنیتی در کدام کشور، اینچنین سهل است که در تاسیان بود؟ و در نهایت حتی اگر نخواهم بپرسم چرا شیرین که احتمالا شنا میداند، برای نجات همسر و عشقش از چنگال محسن، به داخل آب نمی پرد و با گچ دست بر فرق او نمیکوبد ( که اگر همسر و عشق من در چنین وضعیتی بود، با آنکه شناگر قابلی نیستم، چنین می کردم به یقین )، متعجبم که خود امیر نیز تلاشی جدی نداشت برای نجات! نه چنگی کشید، نه مشتی زد و نه لگدی پراند! دشنام هم نداد لااقل! حتی زمانی که محسن او را رها کرد و از استخری که عمق آب تا زیر سینه او بود، خارج شد، امیر فقط خیلی ناز! غرق شد!

7- عشق را در تعریفی، طغیان بی مهار احساس دانسته اند. طغیان عشق در تاسیان، حداقل خانه نجات را خراب کرد، اگر با یوسفی نیا ها هیچ نکرده باشد. تاسیان در مدح عشق بود یا در مذمت آن، هنوز نمیدانم، اما دنیا بدون این طغیان بی مهار احساسات، جایی یکنواخت تر و سردتر و کسالت بارتر می شود، به گمانم. نمی شود؟

8- در بستر نمایش یک قصه عاشقانه، پیام اصلی تاسیان چه بود؟ روایتی متفاوت و نو از سازمان اطلاعات و امنیت حکومت پیشین؟ نمایش  کارگرانی فریب خورده که به دست خود، آتش زدند به خانه و کارخانه خود؟ و یا هشدار به جوانان برای پرهیز از ورود به فعالیتهایی که به  سیاست آلوده است؟

تبلیغات
نویسنده : مجید رحیمی
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات