ترنج موبایل
کد خبر: ۸۸۹۶۸۸

میدل ایست آی گزارش می دهد؛

چرا راهبرد صلح ترامپ در خاورمیانه شکست می‌خورد؟

چرا راهبرد صلح ترامپ در خاورمیانه شکست می‌خورد؟

راهبرد دولت ترامپ در قبال خاورمیانه با محوریت ایجاد صلح از طریق اعمال زور، به دلیل نبود هیچ برنامه روشنی در مورد غزه و همچنین تشدید تنش های منطقه ای و به چالش‌کشیدن موقعیت واشینگتن، با بحران‌های جدی رو به رو شده است.

تبلیغات
تبلیغات

فرارو-   «هشام جعفر»؛ پژوهشگر اندیشه سیاسی و مطالعات خاورمیانه.

به گزارش فرارو به نقل از میدل ایست آی؛ دولت ترامپ با حمله نظامی به ایران و اتخاذ سیاست موسوم به «صلح از طریق قدرت» تلاش می‌کند نظم جدیدی را در خاورمیانه ایجاد کند. نظمی که از دید این دولت نه‌تنها منجر به مهار ایران، بلکه به تثبیت جایگاه اسرائیل به‌عنوان قدرت مسلط منطقه‌ای خواهد شد. این راهبرد بر پایه استفاده از زور کوتاه‌مدت و شدید، اجتناب از جنگ‌های فرسایشی، و واگذاری مسئولیت ثبات منطقه به بازیگران محلی استوار است.

با کاهش وابستگی آمریکا به منابع انرژی خاورمیانه، تصور می‌شد اهمیت استراتژیک منطقه کاهش یافته، اما دولت ترامپ آن را ابزاری برای نفوذ و مهار رقبا می‌بیند. در این مسیر، سه عامل کلیدی، استراتژی ایالات متحده آمریکا در قبال خاورمیانه را هدایت می کند:

 1: اتحاد ایدئولوژیک با راست‌گرایان اسرائیلی

 2: تقویت «اسرائیل بزرگ» به عنوان ضامن صلح در منطقه

3: منافع مالی شخصی ترامپ و خانواده‌اش، به‌ویژه در سفرهایشان به منطقه خلیج فارس

هدف حمله ۱۲ روزه به ایران

هدف مستقیم این عملیات، نابودی زیرساخت‌های هسته‌ای ایران و جلوگیری از آنچه دستیابی تهران به سلاح هسته‌ای ادعا می شد، بود. ترامپ موفقیت حمله را اعلام کرد، اما گزارش‌های اطلاعاتی نشان دادند که تنها یکی از سه سایت هسته‌ای هدف به‌طور کامل تخریب شده و دو سایت دیگر ظرف چند ماه دوباره فعال خواهند شد.

آمریکا از رهگذر حمله به ایران سعی داشت پیام های صریحی را به چین و روسیه و طیف قدرت های نوظهور جهان ارسال کند. پروژه ای که البته با همکاری تنگاتنگ میان تل‌آویو و واشینگتن به پیش رفت. با این حال، هدف قرار گرفتن غیرنظامیان در جریان تجاوز به ایران و واکنش‌های منفی بین‌المللی به این موضوع، مشروعیت دستورکارهای آمریکا و اسرائیل در حمله به ایران را زیر سوال برد.

اسرائیل و رؤیای سلطه بر منطقه

دولت ترامپ از سلطه اسرائیل به‌عنوان محور ثبات منطقه‌ای حمایت می‌کند. رؤیایی که مستلزم به حاشیه راندن ایران و بی‌اثر کردن مقاومت فلسطینی است. اما این چشم‌انداز با چالش‌های ساختاری روبه‌روست. اسرائیل هنوز به شدت به حمایت نظامی، مالی و دیپلماتیک آمریکا وابسته است و مسئله حل‌نشده فلسطین، مانع بزرگ دیپلماتیک باقی مانده است. مقاومت کشورهای مهم منطقه مانند عربستان، ترکیه و مصر در برابر توسعه‌طلبی اسرائیل همچنان پابرجاست. به‌ویژه عربستان سعودی بارها بر ضرورت تشکیل کشور مستقل فلسطین به‌عنوان پیش‌شرط عادی‌سازی روابط با اسرائیل تأکید کرده است.

موانع ساختاری برای سلطه اسرائیل

تداوم جنگ در غزه، تلفات انسانی و بی‌برنامگی سیاسی پس از جنگ، جایگاه اسرائیل را در جهان تضعیف کرده است. افکار عمومی عربی به شدت از اسرائیل بیزار است و رهبران خلیج فارس نگران‌اند که نزدیکی بیش از حد با تل‌آویو آن‌ها را در برابر موج مخالفت داخلی و منطقه‌ای آسیب‌پذیر کند.

عدم موفقیت اسرائیل در ارائه طرح سیاسی برای آینده غزه و شکست در تحمیل حکومت خارجی به این منطقه، همه و همه منطقه خاورمیانه را به سمت بی‌ثباتی و ظهور اشکال جدیدی از مقاومت سوق می‌دهد.

ایران تسلیم نخواهد شد

گرچه حملات نظامی آسیب‌هایی به برنامه هسته‌ای ایران وارد کرد، ولی شواهدی وجود ندارد که این حملات باعث توقف دائمی برنامه هسته‌ای این کشور شده باشند. ایران احتمالاً تأسیسات خود را به مناطق امن‌تر و زیرزمینی‌تر منتقل می‌کند.

جمهوری اسلامی ایران بعید است از موضع ضعف پای میز مذاکره بنشینند. تجربه خروج ترامپ از برجام و کارزار «فشار حداکثری»، به‌شدت بی‌اعتمادی ایران به آمریکا را افزایش داده است.

توازن منطقه‌ای شکننده

کشورهای حاشیه خلیج فارس اکنون دچار تردید در برابر سیاست‌های اسرائیل شده‌اند. برخی مانند عربستان و امارات تلاش می‌کنند با ایران در تماس باشند و از تبدیل‌شدن به جبهه ضدایرانی مورد حمایت تل‌آویو پرهیز کنند. سیاست «تضعیف هم‌زمان ایران و اسرائیل» به‌عنوان راهی برای حفظ توازن به محبوبیت بیشتری میان قدرت‌های خلیج فارس رسیده است.

ترکیه نیز با انتقاد شدید از اقدامات اسرائیل، تقویت روابط این رژیم با یونان و قبرس را تهدید تلقی می‌کند و تلاش دارد نقش میانجی فعال در تنش‌های منطقه‌ای ایفا کند. ترکیه همچنین به توسعه توان نظامی و موشکی خود ادامه داده و نفوذش در سوریه را گسترش داده است.

صلحی شکننده، آینده‌ای نامعلوم

هرچند دولت ترامپ ادعا می‌کند صلحی جدید را در منطقه نهادینه کرده، اما واقعیت این است که آن‌چه اکنون وجود دارد بیش از آن‌که صلح باشد، آتش‌بس موقت و شکننده است. برتری نظامی اسرائیل، بدون راهکار سیاسی برای حل مسئله فلسطین، نه‌تنها صلح پایدار نمی‌آورد بلکه مشروعیت منطقه‌ای و بین‌المللی اسرائیل را نیز بیشتر تضعیف می‌کند.

خاورمیانه همچنان مستعد ظهور اشکال جدیدی از مقاومت است. تا زمانی که بی‌عدالتی‌ها پابرجاست، نارضایتی و شورش دوباره سر برخواهد آورد. در نهایت، گزاره مطلوب آمریکا و اسرائیل این است که “تنها ضعیف‌ها از قوانین تبعیت می‌کنند”، چیزی که نه‌تنها امنیت جمعی را تضعیف می‌کند بلکه اجماع منطقه‌ای برای صلح واقعی را هم از بین می‌برد. صلح پایدار نه از راه سلطه، بلکه از راه عدالت، دیپلماسی و شجاعت در مواجهه با ریشه‌های اصلی درگیری به‌دست خواهد آمد.

تبلیغات
نویسنده : هشام جعفر
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات