ترنج موبایل
کد خبر: ۸۸۹۶۰۵

چرایی بروز بحران آب در پایتخت

 چرایی بروز بحران آب در پایتخت

پژوهشگر اندیشکده آب ایران گفت: «وقتی درباره غلبه فرهنگ مصرف‌گرایی در جمعیت پایتخت صحبت می‌کنیم، مساله بسیار فراتر از هدردهی آب به هنگام شست و شوی خانگی است و آبیاری فضای سبز و پرکردن استخرها و حتی تغییر عادات غذایی را هم شامل می‌شود و نباید بدمصرفی را به مدیریت مصرف آب خانگی تقلیل بدهیم. با یک نگاه بلندمدت به چند دهه اخیر، متوجه می‌شویم که تهران، در این دهه، سبک زندگی و حتی چیدمان شهری را بر اساس توهم فراوانی آب شکل داده است.»

تبلیغات
تبلیغات

قطع آب در چند هفته اخیر در برخی شهرها، زنگ خطر «بی‌آبی» را به صدا درآورده است. اگر تا هفته‌های قبل از کاهش ذخایر سدهای بزرگ کشور صحبت می‌شد، حالا سهمیه‌بندی آب در بسیاری شهرها، مردم را به اعتراض واداشته است.

به گزارش اعتماد، قطع آب مناطق شهری در تابستان سال جاری در حالی است که پیش از امسال آبرسانی در بسیاری روستاهای کشور هم با مشکل مواجه بود و هنوز هم بسیاری از شهروندان روستایی در استان‌های خشک، ناچارند آب شرب را از طریق تانکرها تامین کنند.

این طور که مسوولان حوزه آب گفته‌اند، شهر تهران از نظر کاهش ذخایر آبی، وضعیتی به مراتب بدتر از سایر شهرها دارد در حالی که این شهر پایتخت سیاسی و اقتصادی کشور است و اختلال در تامین آب پایتخت، مخاطرات جدی‌تری به دنبال خواهد داشت اما از سوی دیگر، پرمصرف‌ترین‌های آب هم ساکن تهران هستند و این طور که محمد ارشدی، پژوهشگر حوزه مدیریت و حکمرانی آب اندیشکده آب ایران  می‌گوید، ۵۰ درصد مصارف آب در شهر تهران برخلاف سایر نقاط کشور، مربوط به شرب و مصرف خانگی است.

اما چرا شهر تهران با وجود بهره‌برداری از ذخایر ۵ سد دور و نزدیک با بحران جدی کم‌آبی مواجه شده به گونه‌ای که از آغاز تابستان امسال، صحبت از «صفر شدن ذخیره» برای پایتخت مطرح بوده؟

ارشدی  می‌گوید اگر چه بدمصرفی به دلیل تغییراتی در سبک زندگی در تهران قابل انکار نیست اما نباید از شیوه‌های غلط مدیریت منابع آبی پایتخت غافل شد.

ارشدی در این گفت‌وگو، هشدار می‌دهد که جدی شدن بحران آب در شهر تهران و در کل کشور، آغاز زوال تمدنی چند هزارساله است چرا که تمدن با آب متولد می‌شود و پایدار می‌ماند. 

ظرف چند هفته اخیر، مسوولان حوزه آبرسانی در هشدارهایی گفتند که کمبود آب در شهر تهران از مرز بحران عبور کرده چون سدهای تامین‌کننده آب شرب پایتخت، نسبت به مدت مشابه پارسال، ذخایر بسیار کمتری دارند و تقریبا خالی شده‌اند. چرا تامین آب شرب تهران به این وضع رسید؟ 

برای صورت‌بندی مساله آب در سکونتگاه‌های شهری، باید از یک سو به مسیر تاریخی و رویکرد توسعه شهری در ارتباط با ظرفیت‌های آبی این جغرافیا و از سوی دیگر به حکمرانی و مدیریت آب نگاه کنیم. با این منظر می‌توانیم بگوییم که توسعه شهر تهران، بدون در نظر گرفتن بستر جغرافیایی و خصوصیات آبی این منطقه صورت گرفته است.

تهران، دارای ظرفیت محدود آبی منشعب از کوه‌های شمال شهر است و در تمام دوره‌های تاریخی، پهنه سکنای جمعیت در تهران، به دلیل خطرات و ویژگی‌های طبیعی، محدود بوده. شهر تهران، در طول تاریخ همواره در معرض زلزله و سیل بوده و به همین دلیل، سکونتگاه‌های انسانی در این قلمروی سرزمینی، به گونه‌ای محدود بوده که از سیلاب‌های کوه دره‌های شمالی تهران در امان بماند. در دوره جدید، به دنبال توسعه ناپایدار شهری، تهران از زمینه تاریخی‌اش جدا شده. زمینه، همان ویژگی‌های جغرافیایی، تاریخ جمعی و تمدن و فرهنگ شهر است.

در دوره مدرن و به دنبال انتخاب تهران به عنوان پایتخت، این شهر کوچک، از شمال و شرق و غرب توسعه یافته و به دنبال توسعه، خود را در معرض سیلی طبیعت قرار داده است. سیلاب یکی از مصداق‌های سیلی طبیعت است. تهران، به مرور در معرض سیلاب قرار گرفته که سیلاب تجریش در نیمه دهه ۱۳۶۰ با آن تلفات بی‌شمارش، یکی از نمونه‌هاست. پتانسیل وقوع سیلاب در تهران همواره وجود دارد و روزی، سیلابی بسیار خسارت‌بار در تهران خواهیم دید. خشکسالی، از دیگر مصداق‌های سیلی طبیعت است.

با بروز خشکسالی، منابع سطحی تامین آب تهران دچار بحران می‌شود. بحرانی که تهران همواره با دلهره بروز آن مواجه است و سالی یک‌بار هم پدیدار می‌شود و هر نوبت هم، شدت و عمق شدیدتری دارد. آب شرب پایتخت، با دست‌درازی به سایر حوضه‌ها ازجمله طالقان و قزوین و فیروزکوه، تامین می‌شود که بحران را گسترده‌تر کرده و پای بحران را به مناطق مبدا انتقال باز می‌کند.

بنابراین، استمرار انتقال منابع آبی سایر نقاط به تهران، یک شیوه مدیریتی بحران‌زاست چون عامل بروز اختلافات متعدد می‌شود چنانکه از دیرباز شاهد اعتراضات کشاورزان پایین‌دست سد امیرکبیر و اهالی طالقان بابت خطوط انتقال آب به تهران هستیم. مسیر توسعه شهری تهران در رابطه با آب، هم از منظر تامین آب و هم از منظر رویدادهای حدی آبی و ازجمله سیلاب و خشکسالی، پایتخت را در معرض بحران دائمی قرار داده است.

علاوه بر این، شیوه توسعه شهری و تمرکز بار جمعیتی در یک نقطه، آن هم به دلایل سیاسی و اقتصادی، سامانی فراهم آورده که تقریبا تمام امکانات و جذابیت‌ها و فرصت‌های شغلی در تهران گرد آمده و همین جاذبه‌ها، عاملی موثر در افزایش بار جمعیتی پایتخت بوده چنان که جمعیت رسمی شهر در شب، حدود ۸ میلیون اما در روز، حدود ۱۵ میلیون نفر است. 

سال‌هاست که این اعتراض ناگفته در سراسر کشور مطرح است که تهران با این تمرکز امکانات، به ویترین کشور تبدیل شده است. 

شهر تهران شامل محدوده رسمی و محدوده سکونتگاه‌های غیررسمی است و آب شرب سکونتگاه‌های غیر رسمی اگر چه در حوزه اختیارات سازمان آب منطقه‌ای نیست، ولی باید تامین شود که کیفیت و استاندارد آب توزیع شده برای این سکونتگاه‌ها هم متفاوت از باقی مناطق پایتخت است.

با چنین صورت مساله‌ای، می‌توان گفت که تهران، همواره در التهاب و در معرض بحران است آن هم به این دلیل که مسوولان این شهر، بحران و موقعیت بحرانی ساختند و روی تخته پوسیده‌ای ایستاده‌اند که هر آن، امکان سقوط دارد. از زمان‌های دور به یاد دارم که هر سال در ماه‌های مرداد و شهریور هشدارهایی درباره بحران کم‌آبی و بی‌آبی شهر تهران مطرح بوده که البته بحران با سخاوتمندی طبیعت به صورت شکننده رد می‌شده ولی امسال، طبیعت سخاوتمند نبود و بحران، به شکل واقعی و جدی بروز کرد چنان که با یک چشم‌انداز بدبینانه، صحبت از فرارسیدن روز صفر آبی و بی‌آبی مطلق در پایتخت است که چندان غیرممکن هم به نظر نمی‌رسد.

این شرایط، در زمانی بروز می‌کند که نیاز مصرف، بیشتر از ظرفیت و توان تامین باشد. علاوه بر مدیریت شرایط حدی بروز سیلاب و خشکسالی، مدیریت آب در شهر تهران، شامل چهار رکن تامین اب آشامیدنی، آبیاری فضای سبز شهری، کیفیت آب و جمع‌آوری فاضلاب، مدیریت روان آب‌های سطحی جاری از کوه دره‌ها و مدیریت آب‌های زیرزمینی است.

در برنامه‌ریزی شهری، باید عناصر مورد نیاز برای فضای سبز و زیباسازی شهر معلوم و بر مبنای توان آبی شهر باشد. در شهری که با محدودیت منابع آبی مواجه است، باید عناصر فضای سبز مورد بازبینی قرار بگیرد که البته شاهد چنین بازبینی هم نیستیم. مدیریت کیفیت آب، جمع‌آوری فاضلاب و مدیریت آب‌های زیرزمینی هم باید در مدیریت آب و طبق شرایط خاص شهر مورد توجه قرار بگیرد.

در مورد شرایط حدی، اولویت تمهیدات مدیریت آب شهری باید بر مبنای دور کردن سیل از مردم، دور کردن مردم از سیل، مدیریت ریسک و بیمه شرایط حدی شدید و مدیریت خشکسالی به شیوه چاره‌اندیشی پیش از مواجهه با کمبود آب باشد نه اینکه بعد از وقوع بحران کم‌آبی به دنبال مدیریت بحران باشیم. در غیر این صورت، راهکارهایی از آستین صاحبان نفوذ و منافع روی میز سیاستمداران قرار می‌گیرد که چرخه بحران را تشدید می‌کند و البته اگر چه برای شهروندان تهرانی، آب نمی‌شود ولی برای عده‌ای نان می‌شود.

توجه کنیم که به موازات توسعه شهر، منابع طبیعت به صورت بی‌رویه در حال مصرف است. نتیجه چنین رفتاری، اعمال مدیریت ناصحیح و غیراصولی منابع آبی در شهر تهران است. حالا باید پرسید که امروز و در این خشکسالی که گریبان تهران را گرفته، برنامه مدیران شهری برای شرایط خاص پایتخت چیست؟ 

به تفاوت جمعیت روز و شب تهران اشاره کردید. گفته می‌شود که جمعیت بعضی شهرهای اروپا، معادل جمعیت تهران است. شما بر مدیریت منابع آبی تاکید دارید ولی از چند سال قبل، نوک پیکان اعتراض بابت کمبود منابع آبی، به سمت فرهنگ مصرف بوده و گفته می‌شود مردم تهران، پرمصرف‌ترین‌های منابع آبی در کل کشورند و بنابراین در بروز بحران آب مقصرند. آیا افزایش جمعیت، تنها عامل کمبود آب در پایتخت بوده یا مدیریت ناصحیح منابع آبی به موازات رشد خشکسالی در کشور و بی‌توجهی ۳۰ساله دولت‌ها به ضرورت آموزش فرهنگ مصرف منابع هم باید به این عوامل اضافه شود؟ 

من بروز بی‌آبی در تهران را ناشی از ترکیب تمام این عوامل می‌دانم و معتقدم که هم جامعه و هم دولت‌ها در بروز بحران سهم داشته‌اند. جمعیت یک پیشران اصلی در منابع آبی است و بنابراین همواره باید به ظرفیت جمعیت‌پذیری یک خطه توجه کرده و طراحی شهری و ظرفیت جمعیت قابل سکونت را بر مبنای توان زیستی و منابع آبی این خطه طراحی کنیم. اگر می‌خواهید از اروپا صحبت کنید، اروپا جغرافیای خاص خودش را دارد. تهران، در حالی با افزایش کلان جمعیت و تغییر سبک زندگی مردم مواجه شده که ظرفیت آبی این شهر، تناسبی با این افزایش و تغییر ندارد.

وقتی درباره غلبه فرهنگ مصرف‌گرایی در جمعیت پایتخت صحبت می‌کنیم، مساله بسیار فراتر از هدردهی آب به هنگام شست و شوی خانگی است و آبیاری فضای سبز و پرکردن استخرها و حتی تغییر عادات غذایی را هم شامل می‌شود و نباید بدمصرفی را به مدیریت مصرف آب خانگی تقلیل بدهیم. با یک نگاه بلندمدت به چند دهه اخیر، متوجه می‌شویم که تهران، در این دهه، سبک زندگی و حتی چیدمان شهری را بر اساس توهم فراوانی آب شکل داده است.

یک سوی اعتراض ممکن است متوجه سبک پرمصرف زندگی شهری تهران باشد اما در برنامه‌ریزی شهری و نوع زیباسازی شهری هم با الگوهای پرآب بر مواجهیم. ما در مدیریت منابع آب تهران با ناکارآمدی چشمگیری مواجهیم که اقدامات دهه‌های گذشته، امروز را رقم زده و همواره علم و درک این بوده که بحران آب نزدیک است و به همین دلیل، امروز، دستپاچگی مسوولان مدیریت آب تهران برای حل بحران آب پایتخت را نمی‌توان توجیه کرد چون هر سال به درجاتی با این شرایط مواجه بوده و هستیم.

شاید پارسال، بارندگی‌ها تا حدی به داد پایتخت رسید ولی طبیعت، همیشه سخاوتمند نیست. وقتی خرج شما بیشتر از دخل‌تان باشد، شاید یک بار سخاوتمندی طبیعت به داد شما برسد ولی روزی فرا می‌رسد که سخاوتمندی طبیعت هم قطع می‌شود. تهران، شهری است که همواره، دخلش کمتر از خرجش بوده و هست. 

۵ سد نیاز آبی شهر تهران را تامین می‌کنند. دخل تهران چه بوده که بیش از آن خرج می‌کند؟ 

طبق آمار مصرف آب شهر تهران حدود یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون مترمکعب است. گفته می‌شود که ۹۰ درصد آب کشور در بخش کشاورزی، ۴ درصد در بخش صنعت و حدود ۶ درصد در بخش شرب مصرف می‌شود ولی این اعداد در شهر تهران بسیار متفاوت است. در تهران، حدود ۴۵ تا ۵۰ درصد مصرف آب مربوط به بخش شرب است.

در بحث مدیریت کیفیت آب، یکی از بحران‌های آبی تهران، کشاورزی و آبیاری مزارع پایین‌دست با فاضلاب‌های پایتخت است و کافی است که سری به کوچه‌های جنوب شهر بزنید تا وضعیت فاضلاب را به چشم ببینید که البته این وضع را در مشهد هم شاهدیم و مجموع بیماری‌ها و انگل‌هایی که از این طریق وارد چرخه غذایی انسان‌ها می‌شوند، نیاز به بررسی دقیق دارد. به همین دلیل بر مدیریت کیفیت آب در شهر تهران به عنوان یک رکن اصلی تاکید دارم.

در شرایط بحرانی شبیه به آنچه امروز با آن مواجهیم، چارچوبی که کل این جنبه‌ها را با هم ببیند و بعد به دنبال راهکار برود، کنار گذاشته می‌شود و تنها با فعال شدن الیگارشی‌های آبی، پروژه‌های فنی انتقال آب از آستین بیرون می‌زند. عده‌ای تصور می‌کنند با تعریف و اجرای پروژه‌های مختلف و متعدد، مساله مدیریت آب در شهر تهران حل می‌شود. حالا اخبار جدیدی درباره پروژه خط دوم انتقال آب طالقان مطرح است و در شورای عالی امنیت ملی هم صحبت‌هایی درباره انتقال آب از رودخانه‌های دوهزار و سه‌هزار مازندران در جریان است و در کمیسیون‌های مجلس هم از انتقال آب خلیج فارس به تهران می‌گویند.

چه کسانی این پروژه‌ها را روی میز سیاستگذاران و مدیران شهری و ملی می‌گذارند؟ امروز سعی می‌شود که آب از طالقان و رودخانه دوهزار و سه‌هزار به تهران برسد ولی چون چرخه بحران‌ساز متوقف نشده، باز مجبور به انتقال آب هستیم و سوال این است که این بازی تا کجا ادامه دارد؟ 

بنابراین، رانت‌خواران آب، واقعی و حاضر هستند. 

رانت‌خواران آب، جریان‌هایی همیشه فعالند که نفع‌شان در همین پروژه‌ها و فروش لوله‌ها و سازه‌هاست و البته سیاسیون هم در این بازی نفعی دارند و به همین دلیل، وضع منابع آبی را بحرانی جلوه می‌دهند تا موفق به تصویب پروژه‌های سازه‌ای شوند. اگر امروز، صحبت از بحرانی شدن وضع منابع آبی تهران است، حدس می‌زنم هدف اصلی این صحبت‌ها، به جریان انداختن یک سری پروژه قدیمی است که پیش از این، توسط یک جمع عقلایی رد شده و حالا پشت‌پرده بحران آب، دنبال می‌شود و به مرحله اجرا و دریافت منابع مالی رسیده و البته تبعات تورمی خواهد داشت چون به هر حال، منابع این پروژه‌ها از جیب دولت و خزانه تامین می‌شود که نتیجه چنین وضعی، تورم از جیب مردم خواهد بود. 

با فرض اینکه پروژه‌های سازه‌ای، نفعی برای رانت‌خواران آب داشته باشد، تصاویری که در یک سال اخیر از ذخایر ۵ سد تامین‌کننده آب شهر تهران دیدیم، حاکی از یک وضع بحرانی است. خالی شدن ۵ سد آیا متوجه مدیریت غلط و فرهنگ نادرست مصرف در تهران است؟ 

خالی بودن ذخایر سدها نشان می‌دهد که سد و سازه‌ها، مشکل آب تهران را حل نمی‌کند. خالی بودن ذخایر سدها، نماد ارزیابی سیاست‌های ماست. من متوجهم که امروز با بحران آب مواجهیم و سدها هم خالی است ولی مسوولان در واکنش به این وضع، می‌گویند که ما وظایف خودمان را انجام داده‌ایم ولی طبیعت سخاوت نداشته و بار وضع فعلی را بر دوش طبیعت می‌اندازند در حالی که طبیعت ایران همیشه همین طور بوده است.

شما در منطقه‌ای از کره خاکی زندگی می‌کنید که ۳ هزار سال پیش، داریوش کبیر می‌گوید خدایا این سرزمین را از قحطی و دروغ و دشمن حفظ کن. بنابراین، قحطی و خشکسالی با سرنوشت این منطقه گره خورده است. در چنین شرایطی، نمی‌توانیم منابع آبی را بر پایه رویکردهای اروپایی مدیریت کنیم. ما باید بفهمیم کجا هستیم. بزرگ‌ترین بحران ایران، بحران‌عدم فهم «زمینه» تمدنی ایران است.

سیاستمداران، مدیران و تصمیم‌گیران ما نمی‌دانند در چه زمینه جغرافیایی، اجتماعی و تمدنی و فرهنگی برای مدیریت منابع آب برنامه‌ریزی می‌کنند در حالی که ایران، یک زمینه تمدنی خاص دارد و رابطه انسان ایرانی با تمدن ایرانی در این گذر تاریخی، رابطه تهاجمی بر پایه مصرف منابع هم نبوده ولی درسال‌های گذشته، ما فقط منابع‌مان را مصرف کردیم و برای نسل بعدی هم، از نفت و خاک و معدن و آب، هیچ باقی نگذاشتیم.

حالا شما می‌گویید که این مصرف‌گرایی، ضرورت دنیای مدرن است؟ تمدن غرب، شیوه‌ای با قدمت ۳۰۰ یا ۴۰۰ساله است و قرار نیست ما مقلد این شیوه باشیم بلکه مسائل امروز شهرنشینی را باید در یک نگاه تاریخی به تمدن ایران حل کنیم و البته، سازه‌ها و سدها، چاره حل این مسائل نیستند بلکه این مسائل باید با تدبیر فرهنگ حل شود.

فرهنگ به معنای آموزش و آموزش‌پذیری نیست و قرار نیست فکر کنیم که مردم، نمی‌دانند و ما به عنوان دانای کل باید اقتصاد سیاسی و سبک زندگی را به مردم آموزش بدهیم. فرهنگ، حتی به معنای ساخت کلیپ‌های آموزشی با محور اطلاع‌رسانی درباره کاهش مصرف آب هم نیست. آب، فرصت استیصال دموکراسی‌خواهی در کشور است. تامین آب، مساله جدی تمام حکومت‌ها در تمام دوران‌هاست و باید با همراهی مشترک حکومت و مردم حل شود. در تمام دوره‌های تاریخی، حکومت‌هایی پابرجا بودند که در کنار مردم قنات‌ها را احیا کرده و فضایی برای توسعه ایجاد کردند چون در همین همراهی مشترک حکومت و مردم، دموکراسی مدرن رشد می‌کند.

در بحران فعلی تامین آب، علاوه بر اینکه طبیعت، تقصیر و خساستی نداشته و کم‌بارشی، خصوصیت همیشگی طبیعت ایران بوده، معلوم شد که سازه‌ها هم فاقد کارآیی است و خالی بودن سدها نشان داد که تعریف ما از هر مقوله مرتبط با طبیعت و ازجمله، مدیریت و توسعه شهری و سبک زندگی مردم، بد بوده است. امروز هم شاهد اثر این تعریف بد هستیم ولی باز هم هیچ فکری برای مدیریت بحران نداریم.

شنیدم که شرکت آب و فاضلاب تهران به شهروندان پیشنهاد کرده که پمپ و منبع بخرند. این سیاست، نه تنها مدیریت منابع آبی نیست بلکه سیاست اشتباهی است چون باز هم احساس و درک بحران بی‌آبی را از مردم سلب می‌کند چون مردم با نصب پمپ و منبع و انباشت دائمی ظرفیت منبع، خیال‌شان بابت تامین آب همیشه آسوده است علاوه بر اینکه فقط افرادی چنین خیال آسوده‌ای خواهند داشت که پول خرید پمپ و منبع داشته باشند. 

یعنی تبعیض و بی‌عدالتی به شکلی دیگر تکرار می‌شود. 

بله؛ اما از ان طرف وقتی برق هم قطع شود، همین پمپ از کار می‌افتد و با بحران جدی‌تری مواجه خواهیم شد. 

برای مردم پیامی داشته باشید. در شهر تهران شاهد بدترین اشکال بدمصرفی آب هستیم و همچنان ماشین‌ها و پیاده‌روها و نمای بیرونی ساختمان‌ها با آب چاه یا آب تصفیه شده شسته می‌شود در حالی که آب‌های زیرزمینی، منابع حیاتی برای پایتخت است و در کنار تمام سوءمدیریت‌ها، تعداد زیادی از جمعیت شهر تهران، به مشترکان پرمصرف تبدیل شده‌اند. پیام شما برای مردم تهران چیست؟ 

انچه بسیار واضح است، این است که این بازی به خانه آخر رسیده و خانه بعدی، مهاجرت است. مردم شهر تهران باید این هشدار را جدی بگیرند. من قصد بحران‌سازی ندارم ولی اینجا، خانه آخر است. تا سال‌های آینده، با ادامه بحران آب شاهد کوچ و مهاجرت خواهیم بود که همین حالا هم مهاجرت داخل کشور را شاهدیم. حساسیت شرایط تهران باعث می‌شود آب مورد نیاز شهر از نقاط دیگری به تهران منتقل شود ولی انتقال تا کجا و تا چه زمانی؟

در شرایط فعلی، مردم دیگر با یک دشمن بیرونی یا دشمن در کنار خودشان رودررو نیستند بلکه بین فهم دقیق و حل مساله آب یا تشدید بحران، با خودشان روبه‌رو شده‌اند. یک تمدن چند هزار ساله، به دلیل بحران آب در حال پیمودن مسیر زوال است چون آب موجب پدید آمدن تمدن‌ها می‌شود. البته مساله بحران آب، صرفا به دوش مردم نیست.

نمی‌دانم که آیا پرمصرف‌هایی که استخر خانه‌شان را لبریز کرده‌اند و حسی نسبت به دیگر انسان‌ها ندارند چون فقط لذت خودشان برایشان مهم است و با سبک زندگی متوهمانه بر پایه فراوانی آب زندگی می‌کنند، این پیام‌ها را می‌پذیرند یا خیر چون این گروه شاید چمدان‌هایشان را بسته‌اند که بعد از آنکه ایران را مصرف کردند، به اروپا و کانادا بروند. بحران اصلی را انسان‌های وطن‌دوستی بر دوش خواهند کشید که ریشه در خاک دارند.

در شرایط فعلی، با موقعیت حساسی روبه‌رو هستیم که البته دولت‌ها و حکومت‌ها هم برای این موقعیت حساس، هیچ دوراندیشی نداشتند و مساله به طور کامل، رهاست. شهروندان نباید نقش خود را تنها به کنش فردی در صرفه‌جویی آب در خانه تقلیل بدهند بلکه باید کنش‌های اجتماعی را شروع کنند و شاخص‌هایی برای انتخاب نماینده‌ای که با رای خود به مجلس می‌فرستند در ارتباط با میزان دانش و فهم آن نماینده از مدیریت آب داشته باشند.

ما باید در قبال بحران آب، کنش‌های اجتماعی هم داشته باشیم که البته حکومت‌ها علاقه‌ای به کنش‌های اجتماعی مردم ندارند و به همین دلیل بر کنش‌های فردی و تقلیل دادن مدیریت آب به کاهش مصرف در هنگام مسواک زدن و کاهش مدت زمان استحمام تاکید می‌کنند ولی اجازه ورود به طرح پرسش‌های اصلی و ورود به بازی سیاستگذاری کلان را به مردم نمی‌دهند چون این ورود باید از طریق کنش‌های اجتماعی صورت بگیرد و البته، کنش‌های اجتماعی، به تغییر مدیریت بر شهرها و دموکراسی در ساحخت شهری منجر خواهد شد.

حالا وقت آن است که این سوال را بپرسیم؛ آیا تصمیم‌گیرندگان، مساله آب و محیط زیست در درون بستر تمدن ایرانی را فهمیده‌اند یا فقط به دنبال منافع خود و جریان‌های خاص هستند در حالی که چنین رویکردی، بحرانی عمیق‌تر و بغرنج‌تر رقم می‌زند.

 

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات