اگر شعرهای موفق شاملو ترجمه شوند، جهان او را خواهد شناخت

ادبیات مدرن اروپا نیز بر شعر شاملو تأثیر گذاشت. او با مطالعه و ترجمه آثار شاعرانی چون فدریکو گارسیا لورکا، برتولت برشت و لوئی آراگون، از ادبیات مدرن اروپا الهام گرفت.
در فضای ادبیات معاصر ایران، احمد شاملو نهفقط یک شاعر، بلکه یک جریان فکری بود. از شعر سپید تا ترجمه، از روزنامهنگاری تا نقدهای تند بر ادبیات کلاسیک، شاملو همواره در خط مقدم تغییر ایستاده بود.
به گزارش ایبنا، همزمان با دوم مرداد، سالروز درگذشت او، برای درک بهتر سیر تحولاش، به سراغ فیض شریفی رفتیم؛ کسی که سالها به پژوهش درباره شاملو، نیما، و جریانهای شعری معاصر پرداخته و نگاهی تیزبین به دستاوردهای شاملو در شعر و دیگر حوزهها دارد.
شاملو؛ پرچمدار شعر سپید
احمد شاملو (۱۲ آذر ۱۳۰۴ - ۲ مرداد ۱۳۷۹) یکی از پیشگامان شعر نو در ایران بود که با کنار گذاشتن وزن عروضی و قافیه سنتی، به یکی از پیشگامان شعر سپید بدل شد. او که در ابتدا تحت تأثیر نیما یوشیج، بنیانگذار شعر نو، بود، بهتدریج زبانی مستقل و منحصربهفرد خلق کرد که هم ساده و صمیمی بود، هم حماسی و آرکائیک و هم عمیقاً عاطفی. فیض شریفی در این گفتوگو اظهار میدارد: «احمد شاملو شعر سپید را به گونهای سازماندهی کرد که پیش از او سابقه چندانی نداشت.» این نوآوری، شعر پارسی را از قیدهای سنتی آزاد کرد و فضایی نو برای بیان اندیشههای مدرن فراهم آورد.
شاملو در مجموعههایی چون «هوای تازه»، «باغ آینه» و «آیدا در آینه»، شعرهایی خلق کرد که با وزن درونی و ریتم خاص خود، مخاطبان را مجذوب کرد. شعر معروف «در این بنبست»، از کتاب «ترانههای کوچک غربت» و با مطلع «دهانات را میبویند / مبادا که گفته باشی دوستات میدارم.» نمونهای برجسته از این سبک است. شریفی در این باره میگوید: «این شعر دارای وزن مفاعیلن مفاعیلن است، اما ناگهان در بخش «روزگارِ غریبیست، نازنین» این وزن را کنار میگذارد. » این ترکیب وزن نیمایی و آزادی از قیدهای سنتی، شاملو را به پرچمدار شعر سپید تبدیل کرد.
تأثیر نیما و فریدون رهنما بر شعر شاملو
رابطه شاملو با نیما یوشیج پیچیده بود. نیما گاه از شاملو انتقاد کرده و معتقد بوده که زبان او بیش از حد انتزاعی شده و از نگاه واقعگرایانه فاصله گرفته است. شریفی توضیح میدهد: «نیما معتقد بود که شاعر باید نگاه خود را از آسمان به واقعیتهای اطراف معطوف کند، دقیق ببیند، بخواند و به طبیعت و انسانها توجه کند.» با این حال، شاملو با اصرار بر یافتن زبان خود، راهی نو در شعر پارسی گشود.
آشنایی شاملو با فریدون رهنما، که از فرانسه بازگشته بود، دیدگاه او را نسبت به شعر تغییر داد. شریفی میگوید: «شاملو پس از آشنایی با فریدون رهنما و مطالعه ادبیات فرانسه، به این نتیجه رسید که چرا باید در چارچوب شعر نیما محدود بماند یا صرفاً از زبان او پیروی کند.» این تصمیم، نقطه عطفی در مسیر شاعری شاملو بود. شاملو در شعرهای اولیه خود، مانند «برف»، با مطلع «برفِ نو، برفِ نو، سلام، سلام! / بنشین، خوش نشستهای بر بام.» و نیز در اولین دفتر شعر خود، با عنوان «آهنگهای فراموششده»، به سبک کلاسیک نیز پرداخت. اما با آشنایی با نیما و تأثیرپذیری از «افسانه»، به سوی شعر نو حرکت کرد. شریفی اظهار میدارد: «شاملو مقدمهای بر افسانه نیما نوشت و چندین شعر نیمایی بسیار زیبا سرود.» این نشاندهنده عمق تأثیر نیما بر شاملو در مراحل اولیه شاعری اوست.
نقدهای جسورانه شاملو بر ادبیات کلاسیک فارسی
یکی از بحثبرانگیزترین جنبههای کارنامه شاملو، نقدهای او بر شاعران کلاسیک، بهویژه فردوسی و سعدی، بود. او معتقد بود که بخشهایی از «شاهنامه» مانند داستان ضحاک، نمادی از نظام فئودالی و بردهداری است. این دیدگاه، واکنشهای تندی را در جامعه ادبی برانگیخت.
شاملو همچنین سعدی را به دلیل نبود «صور خیال» در برخی غزلهایش مورد انتقاد قرار داد و او را شاعر، به معنای مدرن کلمه، نمیدانست. شریفی میگوید: «شاملو سعدی را شاعری بزرگ میدانست، اما معتقد بود که غزلهای او بیشتر بر کار زبانی متکی است و فاقد صور خیال است.» او به نمونهای از غزل سعدی اشاره میکند: «تو جفای خود بکردی و نه من نمیتوانم / که جفا کنم ولیکن نه تو لایق جفایی» و تأکید میکند: «این بیت بسیار زیباست، اما شاملو از زاویه تعریف خود از شعر به آن نگاه میکرد.» این نقدها، که ریشه در تعریف اروپایی شاملو از شعر داشتند، نشاندهنده تأثیر عمیق ادبیات غرب بر تفکر او بود.
شاملو حتی موسیقی سنتی ایران را به دلیل شناخت کم خود از آن، ضعیف دانست. شریفی توضیح میدهد: «شاملو موسیقی سمفونیک اروپا را ترجیح میداد و به دلیل اطلاعات ناکافی، موسیقی ایرانی را ضعیف میپنداشت.» با این حال، او بر ضرورت نقد قلههای ادبی تأکید داشت. شریفی نقل میکند: «شاملو معتقد بود که هیچ اشکالی ندارد که قلههای ادبی ما مورد نقد و بررسی قرار گیرند.» این روحیه انتقادی، اگرچه جنجال برانگیز بود، نشاندهنده جسارت شاملو در بازنگری سنتها بود.
شاملو اما، در عین انتقاداتش به ادبیات کلاسیک فارسی، از این ادبیات تأثیر گرفته بود. او خود به تأثیرش از «گلستان» سعدی اذعان داشت. شریفی میگوید: «اگر بسیاری از شعرهای خوب شاملو را بخوانید، تأثیرات گلستان سعدی را در کارهای او خواهید دید.» این نشان میدهد که با وجود نقدهایش، شاملو از ادبیات کلاسیک بیبهره نبود و از آن در خلق آثار خود بهره برد. او همچنین از آثاری چون تاریخ بیهقی و آثار خواجه عبدالله انصاری تأثیر گرفت. شریفی اظهار میدارد: «شاملو در شعرهایش از تاریخ بیهقی، سعدی و عبدالله انصاری استفاده کرد.»
تأثیر ادبیات جهان بر شعر شاملو
ادبیات مدرن اروپا نیز بر شعر شاملو تأثیر گذاشت. او با مطالعه و ترجمه آثار شاعرانی چون فدریکو گارسیا لورکا، برتولت برشت و لوئی آراگون، از ادبیات مدرن اروپا الهام گرفت. شریفی در این باره میگوید: «شاملو از مسیرهای ناکوبیده آمد، ادبیات اروپا را مطالعه کرد و با همان نگاه غربی به سراغ شاعرانی چون سعدی و فردوسی رفت.» این تأثیر در شعر سپید او، که از وزن عروضی فاصله گرفت و به ریتم درونی متکی بود، بهوضوح دیده میشود.
برخی شاملو را به سرقت ادبی متهم کردند و معتقد بودند که مضامین شعرهایش را از شاعران خارجی گرفته است. شریفی این اتهام را رد میکند و میگوید: «آنتولوژی به معنای منبع الهام است. مولوی از سنایی و عطار تأثیر گرفت، حافظ از سعدی. شاملو نیز از شاعران اروپایی الهام گرفت و آنها را بومی کرد.» او تأکید میکند که شاملو با بومیسازی این تأثیرات، آنها را به شعر پارسی پیوند زد. شریفی در این باره توضیح میدهد: «در شعرهای شاملو، مانند «هوای تازه»، رگههایی از تأثیر شاعران بزرگ اروپایی دیده میشود و او بهدرستی از آنها بهره برده است. »
شاملو در ابتدا از شاعرانی چون مایاکوفسکی و فدریکو گارسیا لورکا الهام گرفت، اما بهتدریج به ادبیات کلاسیک ایران بازگشت. شریفی میگوید: «شاملو در نهایت اظهار داشت که اکنون دیوان حافظ را میخواند.»
نقش شاملو در ژورنالیسم: بستری برای معرفی شاعران جوان
شاملو، بهعنوان روزنامهنگار، نقش مهمی در معرفی شاعران و نویسندگان جوان ایفا کرد. او در دوران همکاری با مجله «خوشه»، فضایی برای انتشار آثار چهرههای جوان آن زمان فراهم کرد. شریفی اظهار میدارد: «شاملو بهترین فعالیتهای ژورنالیستی را انجام داد و از روزنامهنگاری برای معرفی شعرهای خود و دیگران به جامعه بهره برد.» برخی معتقدند که شهرت شاملو مدیون فعالیتهای ژورنالیستی اوست، اما شریفی این دیدگاه را رد میکند: «اگر شهرت شاملو صرفاً به دلیل ژورنالیسم بود، چرا نام دیگر شاعران روزنامهنگار آن دوره محو شد و تنها نام شاملو و نصرت رحمانی باقی ماند؟» او میافزاید: «شاملو در چندین روزنامه فعالیت داشت، از ارتباطات خود استفاده کرد، هم شاعران دیگر را معرفی کرد و هم خود را به جامعه شناساند.» فیض شریفی همچنین میگوید: «فقط انتشار «کتاب جمعه» برای نشان دادن قدرت روزنامه نگاری او کافی است. »
شاملو؛ پلی بین ادبیات ایران و جهان
شاملو با ترجمه آثاری مانند «مرگ کسبوکار من است» اثر روبر مرل و اشعار لورکا، ادبیات جهان را به مخاطبان ایرانی معرفی کرد. او در ترجمه شعر گاهی به ترجمه آزاد روی میآورد. شریفی میگوید: «ترجمه شعر باید آزاد باشد، وگرنه ارزش خود را از دست میدهد.» این رویکرد خلاقانه، شاملو را به مترجمی برجسته تبدیل کرد. شریفی میافزاید: «شاملو در ترجمه شعر گاهی تغییراتی در متن اصلی ایجاد میکرد.» این بومیسازی، به او امکان داد تا مضامین جهانی را با فرهنگ ایرانی درآمیزد. شریفی تأکید میکند: «تاکنون مترجمی که بتواند به مانند شاملو شعر را به این زیبایی ترجمه کند، ندیدهام.»
جایگاه بیبدیل شاملو در ادبیات معاصر
شاملو به دلیل حجم بالای آثار موفقش، یکی از قلههای ادبیات معاصر ایران است. شریفی تأکید میکند: «شاملو حدود ۱۲۰ شعر موفق دارد، در حالی که اخوان ثالث شاید ۲۰ شعر موفق و سهراب سپهری شاید ۸ شعر موفق داشته باشد.» زمانی از احتمال نوبلگرفتن شاملو هم سخن میرفت اما این جایزه به او نرسید. شریفی میگوید: «ما به بزرگان خود ظلم میکنیم. اگر شعرهای موفق شاملو ترجمه شوند، جهان او را خواهد شناخت.»
از فیلمنامهنویسی تا خوانش شعرِ شاعران دیگر
شاملو در فیلمنامهنویسی نیز دستی داشت. او فیلمنامهها و دیالوگهای تعدادی از فیلمفارسیها را هم نوشته بود که این البته گویی از دغدغه معاش و بهقول خودش «غم نان» بود تا انتخابی با میل و رغبت. او همچنین خوانش اشعار شاعران کلاسیک، از جمله خیام، و نیز خوانش اشعار نیما را در کارنامه کاری خود داشت. شریفی درباره فعالیتهای مختلف و متنوع شاملو و میزان موفقیت او در عرصههای گوناگون اظهار میدارد: «شاملو در هر زمینهای که قدم گذاشت، موفق بود.» او به خوانش اشعار نیما توسط شاملو اشاره میکند و میگوید: «خدمتی که شاملو به نیما کرد، هیچکس نکرد. نحوه خوانش او از اشعار نیما بسیار عالی بود.»
پاسخ به حاشیهها در مورد احمد شاملو
زندگی شخصی شاملو در دوران پیش از ازدواج او با آیدا سرکیسیان و نیز اتهام سرقت ادبی از حاشیههای مطرح درباره شاملو هستند. شریفی در این باره میگوید: «آنتولوژی به معنای منبع الهام است. شاملو از شاعران اروپایی الهام گرفت و آنها را بومی کرد.» او همچنین حاشیههای زندگی شخصی شاملو را بیاهمیت میداند و میگوید: «برخی در فضای مجازی ادعا کردند که شاملو اموال همسرش را برده است درحالیکه او با یک کیف از خانهاش خارج شده است. چرا به زندگی خصوصی افراد تعرض میشود؟»
شریفی همچنین این اتهام به شاملو را که او به ادبیات کلاسیک وارد نبوده، رد میکند و میگوید: «برخی میگویند شاملو ادبیات کلاسیک را نمیدانست، اما «کتاب کوچه» او نشاندهنده تسلط کاملش بر ادبیات کلاسیک است. »