چهار نکته تلخ درباره دولت یک ساله پزشکیان

پزشکیان وعده گوشت، طلا، زمین و مدیریت جهان نداد. چند قول محدود داد که موضوع فیلترینگ، گشت ارشاد و تلاش برای اصلاح روابط خارجی شاید شاخصترین آنها بود.
فرارو – محسن صالحیخواه؛ چند روز مانده تا آغاز به کار رسمی مسعود پزشکیان به عنوان رئیسجمهور، یک ساله شود. یک سال پرماجرا با تحولاتی روی دور تند که شاید بخشی از آنها در طول تاریخ بعضی کشورها یافت نشود. چه برسد به این که در ۳۶۵ روز اتفاق افتاده باشد.
بزرگترین آفت درباره دولت پزشکیان و اصلاحطلبان این است که فکر میکنند سال ۱۴۰۴ مانند سالهای پیش و تغییر دولتهای پیشین است. شاید گاهی در گفتار بعضی از آنها از تنگ بودن وقت و متفاوت بودن شرایط را بشنویم اما در رفتار و عملکرد بسیاری از آنها، اثری از اعتقاد به این واقعیت در وضعیت امروز ایران وجود ندارد.
نتیجه انتخابات ۱۴۰۳ باید به صورت موشکافانهای توسط متخصصان جامعهشناسی سیاسی بررسی شود. سال گذشته در یک نشست بودم که آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات ایران همراه با بهزاد نبوی حضور داشتند. خاطرم هست که این جمله را (نقل به مضمون) از منصوری شنیدم: برآورد هوش مصنوعی هم این نبود که آقای پزشکیان در این شرایط پیروز میشود. اصل جمله در گزارشهای آن نشست که خبرنگاران حضور داشتند، قابل دسترسی است. برآورد هیچ کس این نبود که در یک مشارکت اندک در تاریخ ادوار انتخابات ریاستجمهوری، یک گزینه تندرو قدرت را به دست نگیرد. حالا در آستانه یک سالگی دولت چهاردهم چند نکته را باید مرور کنیم.
اول؛ تکلیف وعدههای اندک رئیسجمهور
نگارنده یکی از نمونههای بسیاری است که در انتخابات ۱۴۰۳ بعد از چند دوره پای صندوق آمد و رای سلبی داد نه برای این که پزشکیان رئیسجمهور شود، برای این که سعید جلیلی روی این صندلی ننشیند. چون همه ما میدانستیم وضعیت ایران با قدرت گرفتن بیش از پیش سعید جلیلی، در حوزه داخلی و خارجی با بحرانهای بیشتری روبرو میشود. پزشکیان وعده گوشت، طلا، زمین و مدیریت جهان نداد. چند قول محدود داد که موضوع فیلترینگ، گشت ارشاد و تلاش برای اصلاح روابط خارجی شاید شاخصترین آنها بود.
اگر این سه وعده را مد نظر قرار بدهیم، در رفع فیلترینگ بیمنطقی که سالهاست هزینه مادی، روانی و امنیتی به جامعه ایران تحمیل کرده، گشایش خاصی اتفاق نیفتاده است. مشخص نیست ذینفعان فیلریتنگ جلوی بازگرداندن حق مردم برای بهرهمندی از اینترنت را گرفتهاند یا دستاندازهای دیگری ایجاد شده. دولت در این مورد شفاف نیست و نیاز به توضیحی هم نمیبینند.
گشتهای ارشاد جمع شدند و نشدند. گاهی ونهایشان هستند و گاهی نیستند. به چشم میآیند چون ترکیب تیمی و خودروهای ونشان متفاوت است. هنوز هم افرادی پیدا میشوند که تحت عنوان آمر به معروف آن کاری که دلشان میخواهد را انجام میدهند. اما قدرت دوران سیدابراهیم رئیسی که وزیر کشور وقت آنها را پشت تریبونهای رسمی تشجیع میکرد را تا جایی که میدانیم، در اختیار ندارند. جلوی قانون حجاب که در پستوهای مجلس تصویب شد هم با استفاده از شعام گرفتند.
در حوزه روابط خارجی، دولت پزشکیان با سنگاندازیهای عجیبی در داخل کشور مواجه است که البته دور از انتظار نبود. اما عمق آن تا این حد به نظر نمیرسید. جریان تندروی داخلی به علاوه جریان تندروی خارجی در تلاش است که مسیر دیپلماسی را مسدود کند. در این مسیر هم قدرت سنگاندازی دارند هم رسانههای رسمی کشور و در بالاتری سطح یعنی صداوسیما در اختیار آنهاست. دستگاه دیپلماسی و حتی آن بخشهایی از حاکمیت که رفتاری عقلایی از خود در این شرایط نشان میدهد، هنوز نتوانسته از این سد عبور کند.
در کنار تمام اینها، وضعیت معیشت مردم و اقتصاد کشور هر روز وخیمتر میشود و هنوز روزنه امیدی باز نشده است.
دوم؛ جاخوش کردن اصلاحطلبان
یکی از نتایج تغییر دولت، تغییر مدیران و مشغول به کار شدن مهرههای سیاسی است. از بالاترین سطح یعنی ریاست دستگاهها تا سطوح کارشناسی شامل این اصل میشود. این اتفاق همیشه میافتاد و این بار نیز افتاد. اما انگار آنهایی که از رهگذر ورود پزشکیان به پاستور صاحب شغل و جایگاه در سطوح مختلف شدند، فراموش کردند که کشور در چه شرایطی قرار دارد. از خاطرم نمیرود سال گذشته در ورزشگاه امجدیه، میتینگ انتخاباتی پزشکیان برگزار شد که سالن به ضرب و زور فراوانی پر شده بود.
میشد گوشهای از ناامیدی مردم از صندوق را در یک نمای مینیاتوری، در آن سالن و برنامههای مشابه دیگران در تهران دید. برخی از آنهایی که آنجا پشت میکروفون رفتند و رجز خواندند، مدیران دولت پزشکیان شدند و حالا در آستانه یکسالگی دولت او باید بگویند چه عملکرد مثبتی داشتند. چه روندی را توانستند اصلاح کنند، کدام مشکل را حل کردند؟ این که آقای الف اصولگرا در صدر فلان هلدینگ باشد یا آقای ب اصلاحطلب خاتمیچی تند و تیز، وقتی عملکردشان فرقی نداشته باشد، در عمل تفاوتی ایجاد نشده. به نظر نمیرسد که در این یک سال، اصلاحطلبانی که بار دیگر صاحب مقام و منصب شدند، احساس میکنند که شرایط متفاوت است.
سوم؛ پاسخگویی اصلاحات
مسعود پزشکیان رحم اجارهای و گزینه اجباری اصلاحطلبان در انتخابات نبود. گزینه رسمی و نهایی آنها بود که به هر طریقی توانست از فیلتر متغیر، سیاسی و بیقاعده شورای نگهبان عبور کند و در میان ناباوریها، رئیسجمهور شود. اتفاقی که خود او هم همچنان باور نمیکند و متاسفانه خیلی صادقانه چند وقت یکبار پشت تریبون آن را تکرار میکند.
چندی پیش یکی از روزنامهنگاران اصلاحطلب نزدیک به پزشکیان در توئیتر نوشت: «اصلاح طلبان باید پاسخگوی کارنامهی یک سالگی اعضای اصلاح طلب دولت در سطوح مختلف باشند. رئیس جمهور و دولت به اعتبار این جریان سیاسی، آن مدیران را منصوب کرده است؛ از معاون اول تا چند وزیر، چند استاندار و غیره. چه خوب است که گزارشی در این باره بدهند.»
اما اجازه بدهید این گزاره را تکمیل کنیم. اصلاحطلبان نه فقط پاسخگوی مدیران اصلاحطلب که باید پاسخگوی پیروزی و شکست دولت پزشکیان باشند. درست است که رئیسجمهور شدن پزشکیان با الگوهای پیشین متفاوت است و حمایت آنها تاثیر شگرفی در پیروزی او نداشت، اما آنها مسئول کامروایی و ناکامیهای دولت او هستند و باید پاسخگو باشند نه فقط مدیران اصلاحطلب. حتی اگر گزینه پایداری در دولت است، اصلاحات باید پاسخ نهایی را بدهد چون مدیریت ارشد و هدایت کار در دست آنهاست. وفاق در کار باشد یا نباشد.
چهارم؛ ناآشنا ماندن پزشکیان با بدیهیات جایگاهش
مسعود پزشکیان یک سال پس از پوشیدن ردای ریاستجمهوری، همچنان در بعضی بدیهیات به خصوص در حوزه پروتکلها لنگ میزند. این که پزشکیان خودش است، خاکیست و تمام این ویژگیها را دارد، در جای خود خوب و محترم. آن صندلی که مسعود پزشیکان بر آن تکیه زده، یک جایگاه حقوقی است. آنچه پزشکیان میگوید و انجام میدهد، به خاطر جایگاهش ارزش خبری دارد و منعکس میشود. رفتاری که از خود در مجامع نشان میدهد، سخنرانیهای همراه با تپق یا هر ایراد دیگری که میبینیم، بعد از یک سال حضور در جایگاه ریاستجمهوری آزاردهنده است.
سیاستمدار کهنهکار، دیپلمات باسابقه، وزیر و وکیل جوان دور و اطراف پزشکیان کم نیست. این که آنها تا کنون در حل این معضل موفق نشدند، سوالبرانگیز است.