ترنج موبایل
کد خبر: ۸۸۷۳۸۵

بازی استراتژی در جهان بی‌رحم؛ جهان به روایت کیسینجر

بازی استراتژی در جهان بی‌رحم؛ جهان به روایت کیسینجر

چه کسانی توانسته‌اند در جهانی که از ویرانه‌های جنگ برخاسته و قواعد تازه‌ای می‌طلبید، ملت‌های خود را از اعماق سقوط به قله‌های ثبات و قدرت برسانند؟

تبلیغات
تبلیغات

هنری کیسینجر دیپلمات کهنه‌کار و ذهن استراتژیک قرن بیستم، در کتاب «رهبری: شش مطالعه در استراتژی جهانی» پاسخ این پرسش را از خلال زندگی شش رهبر تاریخ‌ساز جست‌وجو می‌کند. او به‌عنوان کسی که خود در میانه بسیاری از تحولات تاریخی بوده، روایت‌هایی ارائه می‌دهد که هم صمیمیت یک شاهد عینی را دارند و هم پیچیدگی یک نظریه‌پرداز ژئوپلیتیک را نمایندگی می‌کنند.

به گزارش ایران،  این کتاب تلاشی برای فهم ریشه‌های رهبری مؤثر در جهانی پرآشوب و رقابتی است. این اثر به نوعی یک راهنمای روشنگر در تاریخ سیاسی قرن بیستم است که در آن کیسینجر زندگی و عملکرد رهبران جهانی را تحلیل می‌کند. او با اکثر این رهبران روابط شخصی داشته که حتی پس از پایان دوره رسمی‌اش ادامه یافت. این رهبران در جهانی که «یقین‌هایش در اثر جنگ از بین رفته بود» به بازتعریف اهداف ملی پرداختند و «از شرایطی که به ارث برده بودند، فراتر رفتند.»

کتاب «رهبری: شش مطالعه در استراتژی جهانی» درحالی منتشر می‌شد که نویسنده در ۹۹ سالگی به سر می‌برد و در بسیاری از جهات قدرت ذهنی و تیزبینی او را حتی در سال‌های پایانی عمر نشان می‌دهد. او رهبرانی را انتخاب کرده است که در شرایطی بحرانی، ملت خویش را به سمت آینده‌ای متفاوت هدایت کردند. کنراد آدناور، شارل دوگل، ریچارد نیکسون، انور سادات، لی کوان یو و مارگارت تاچر، رهبرانی هستند که کیسینجر در این اثر به آنها پرداخته است. وجه مشترک آن‌ها بی‌عیب بودنشان نیست، آنان در تصمیم‌گیری‌های دشوار جسارت داشتند و ترکیبی از مهارت سیاستمدار و رهبر را عرضه می‌کردند. این افراد توانسته بودند واقعیت‌های سیاسی تازه‌ای را خلق کنند. کیسینجر این رهبران را محصول دورانی می‌داند که او آن را «جنگ سی‌ساله دوم» نامیده است؛ دوره‌ای که از ۱۹۱۴ آغاز و تا پایان جنگ جهانی دوم ادامه یافت. از نگاه او چنین بحران‌هایی رهبرانی پرورش می‌دهند که ناگزیرند از محدودیت‌های شخصی و ملی عبور کنند تا سرنوشت ملت‌شان را بازتعریف کنند. 

شش چهره و شش استراتژی

کتاب با کنراد آدناور آغاز می‌شود. سیاستمداری که پس از کابوس نازیسم، با «استراتژی تواضع» آلمان را از قعر ویرانی‌های اخلاقی و سیاسی به کشوری دموکراتیک و پایدار بدل کرد. او می‌دانست برای بازسازی مشروعیت، باید جاه‌طلبی‌های تاریخی آلمان را مهار و آن را در مدار همکاری‌های اروپایی و آتلانتیک ادغام کند. سپس نوبت دوگل است؛ مردی که کیسینجر او را نماد اراده خالص می‌خواند. دوگل در شرایطی که فرانسه عملاً از صحنه جهانی حذف شده بود، با جسارت، غرور ملی را احیا کرد و واقعیتی تازه برای کشورش ساخت. کیسینجر می‌نویسد دوگل با تکیه بر نیروی شخصیت، فرانسه را واداشت دوباره خود را به‌عنوان بازیگری مستقل در اروپا ببیند و این کار را در شرایطی انجام داد که این استقلال، متحدانش را خشمگین می‌کرد.

پرونده نیکسون شاید بحث‌برانگیزترین بخش کتاب باشد. کیسینجر که خود مشاور امنیت ملی و وزیر خارجه او بود، چهره‌ای همدلانه از نیکسون ترسیم می‌کند، رهبری که با استراتژی فرصت، روابط با چین را گشود و به جنگ ویتنام پایان داد.

اما منتقدان یادآوری می‌کنند که این تصمیم‌ها با هزینه‌های انسانی سنگینی همراه بود؛ از بمباران کامبوج تا چشم‌پوشی بر نسل‌کشی در بنگلادش همه در دوران او رخ داد. همین جاست که منتقدان می‌گویند کیسینجر با انتخاب نیکسون در میان بزرگان، در واقع به بازتعریف میراث خودش پرداخته است. چهارمین رهبری که کتاب به او پرداخته، انورسادات رئیس‌جمهوری مصر است. او در کتاب نماد «استراتژی تعالی» است.

سادات پس از تحقیر جنگ شش‌روزه، با ابتکار صلح کمپ‌دیوید، اعتمادبه‌نفس ملی مصر را بازگرداند و نشان داد حتی در خاورمیانه پرآشوب، شجاعت سیاسی می‌تواند به مصالحه‌ای تاریخی منجر شود.

لی کوان یو، معمار سنگاپور مدرن، در روایت کیسینجر مصداق «استراتژی برتری» است. او در شرایطی که کشورش هیچ سرمایه طبیعی و پیشینه‌ای نداشت، از صفر هویتی ملی را ساخت و دولتی پدید آورد که بقایش در گرو عملکردی بی‌نقص بود. کیسینجر در ترسیم چهره لی، از جزئیات دیدارش در هاروارد گرفته تا تحولات سنگاپور، به‌وضوح شیفته این ذهن عمل‌گراست که واقعیت ژئوپلیتیک را بدون توهم می‌پذیرفت.

در نهایت، مارگارت تاچر آخرین رهبری است که در کتاب ارزیابی می‌شود. او با «استراتژی اعتقاد»، بریتانیای خسته از رکود را تکان داد. کیسینجر در اینجا بیشتر بر نقش او در جنگ فالکلند و ایستادگی‌اش در جنگ سرد تأکید می‌کند، هرچند منتقدان می‌گویند او از پیامدهای اجتماعی سیاست‌های اقتصادی تاچر چشم می‌پوشد. کیسینجر در جمع‌بندی، از زوال شرایطی سخن می‌گوید که این رهبران را پرورش داد.

او معتقد است آموزش انسانی که رهبران را فراتر از تکنوکرات‌های معمول می‌ساخت، امروز جای خود را به فرهنگ سطحی و سریع فناوری داده است. از نظر او اگر تاریخ مطالعه نشود، فهم رهبری نیز از دست خواهد رفت. «رهبری: شش مطالعه در استراتژی جهانی» نه فقط کتابی درباره گذشته که هشداری درباره آینده است. کیسینجر نشان می‌دهد چگونه شخصیت‌های استثنایی می‌توانند تاریخ را به مسیری تازه ببرند اما در عین حال بی‌پرده یادآور می‌شود که این مسیرها همیشه خالی از تناقض، خطا یا هزینه‌های انسانی نبوده‌اند.

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات

نظرات بینندگان

(۱ نظر)
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات