ترنج موبایل
کد خبر: ۸۸۳۱۳۷

معمای استراتژیک؛ بازدارندگی هسته‌ای بدون آزمایش اتمی

آیا ایران به بازدارندگی هسته‌ای دست یافته است؟

آیا ایران به بازدارندگی هسته‌ای دست یافته است؟

در جریان شدیدترین حملات نظامی اسرائیل و آمریکا به زیرساخت‌های هسته‌ای ایران، برخی تحلیلگران بر نقش بازدارندگی هسته‌ای ایران بدون آزمایش یا سلاح واقعی تأکید می‌کنند؛ به‌ویژه با ترکیب پهپادهای پیشرفته و اورانیوم ۶۰ درصد که امکان حملات «کثیف» علیه اسرائیل را فراهم می‌کند. این ظرفیت، ابزاری برای معامله و تضمین امنیت تلقی می‌شود و نشان می‌دهد مطالبه «غنی‌سازی صفر» از سوی اسرائیل غیرواقع‌بینانه است و بازدارندگی هسته‌ای عملاً محقق شده است.

تبلیغات
تبلیغات

فرارو- دکتر مازن النجار استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بین الملل شبکه الجزیره. دکتر مازن النجار، استاد دانشگاه و متخصص در مدیریت صنعتی و سیستم‌های تولید است. او نویسنده، پژوهشگر و مترجمی فعال در حوزه‌های اندیشه، تاریخ و جامعه‌شناسی است

به گزارش فرارو به نقل از الجزیره نت، در جریان آخرین تقابل میان اسرائیل و ایران که با حملات متمرکز و گسترده آمریکا و اسرائیل شامل شدیدترین بمباران متعارف (غیرهسته‌ای) علیه دانشمندان هسته‌ای، زیرساخت‌های علمی و تأسیسات برنامه هسته‌ای در گستره وسیعی از خاک ایران همراه بود؛ کارشناسان و پژوهشگران از نبود یک عنصر کلیدی در معادله بازدارندگی و بازدارندگی متقابل میان دو کشور به شگفت آمدند.

نقشه پنهان تهران؛ بازدارندگی هسته ای بدون آزمایش هسته‌ای

با توجه به گزارش‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی که تأیید می‌کند ایران صدها کیلوگرم اورانیوم با غنای ۶۰ درصد در اختیار دارد؛ موضوعی که هیچ‌گاه توسط دولت یا نهادهای رسمی تکذیب نشده، کارشناسان این سؤال اساسی را مطرح کردند: چرا اسرائیل در آغاز حملات هوایی خود علیه ایران این احتمال جدی را مدنظر قرار نداد که تهران ممکن است با استفاده از همین اورانیوم غنی‌شده با درصد بالا، به تولید بمب‌های هسته‌ای «کثیف» دست بزند؛ سلاح‌هایی که در صورت اصابت به هر نقطه‌ای از سرزمین‌های اشغالی، آلودگی پرتویی شدید ایجاد کرده و آن مناطق را غیرقابل سکونت می‌سازند؟ و چرا این سناریو، نه در سطح تحلیل‌های راهبردی منطقه‌ای و نه در میان بحث‌های بین‌المللی مورد توجه و بررسی قرار نگرفت؟

این پرسش‌ها برخی تحلیلگران را به سمت ارائه فرضیه‌ای درباره بازدارندگی هسته‌ای ایران سوق داده است؛ فرضیه‌ای که شاید در نهایت بتواند راهگشای معامله‌ای شود که خاورمیانه را به منطقه‌ای عاری از سلاح‌های هسته‌ای تبدیل کند.

در همین زمینه، توماس گرین، اندیشمند ایرلندی و استاد فیزیک پیشنهادی متواضعانه مطرح کرده است: به باور او، ایران هم‌اکنون به نوعی بازدارندگی هسته‌ای دست یافته که فرمول آن چنین است: پهپادهای پیشرفته و کارآمد به‌همراه اورانیوم غنی‌شده ۶۰ درصد = بمب‌های کوچک هسته‌ای «کثیف». گرین معتقد است این ترکیب می‌تواند مبنایی برای معامله‌ای باشد که منطقه خاورمیانه را به منطقه‌ای عاری از سلاح‌های هسته‌ای تبدیل کند!

دور تازه نبردی که اسرائیل علیه جمهوری اسلامی ایران آغاز کرد، نشان داد که ایرانی‌ها توانسته‌اند تعداد قابل توجهی از پهپادهای خود را به نزدیکی تل‌آویو برسانند. علاوه بر این، گفته می‌شود ایران صدها کیلوگرم اورانیوم با غنای ۶۰ درصد در اختیار دارد و بعید است نظام ایران از «فرمول ساده بازدارندگی هسته‌ای» که این دو واقعیت به آن اشاره دارند، بی‌خبر باشد. اگر تهران ۵۰ پهپاد انتحاری را که هرکدام حامل حدود یک کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده با غنای ۶۰ درصد هستند به سوی تل‌آویو شلیک کند، به‌احتمال زیاد دست‌کم ۲۰ پهپاد به هدف برخورد خواهند کرد (و حتی ممکن است این تعداد بیشتر باشد، به شرط آنکه اسرائیل و همسایگانش آن‌ها را رهگیری نکنند).

حتی اگر این بمب‌های هوایی «کثیف» در نقاطی تصادفی منفجر شوند، سطح گسترده‌ای از شهر هدف را به شدت آلوده خواهند کرد. چنین حمله‌ای می‌تواند منطقه‌ای وسیع را برای سال‌ها غیرقابل سکونت سازد و ضربه اقتصادی و زیست‌محیطی ویرانگری به شهری مانند تل‌آویو وارد کند. البته این سناریو عوارض جانبی جدی نیز دارد؛ به طوری که اگر حتی یکی از این پهپادها سرنگون شود، ممکن است آلایندگی گسترده‌ای ایجاد کند که حتی کشورهای غیر درگیر را نیز تحت تأثیر قرار دهد. با این حال، احتمال وقوع چنین رخدادی چندان دور از ذهن نیست.

گرین معتقد است آنچه برای امنیت ایران اهمیت واقعی دارد، توان و دانش علمی هسته‌ای است؛ توانی که هم‌اکنون در اختیار است و دیگر نمی‌توان با زور آن را از ایران گرفت؛ چرا که دیگر دیر شده است. ایران امروز قادر است با بمب‌های «کثیف» اسرائیل را تهدید و حتی نابود کند. اما برخلاف اسرائیل که برنامه‌ریزی کرده در صورت وخامت اوضاع، کل سیاره را با خود به نابودی بکشاند، ایرانی‌ها برخوردار از نوعی وقار و احترام به خود هستند که مانعشان می‌شود یک منطقه کامل را به سرزمینی غیرقابل زیست تبدیل کنند.

چرا اسرائیل باید بپذیرد که غنی‌سازی صفر، یک رویای محال است؟

این توانمندی قابل معامله است و چشم‌اندازی امیدوارکننده پیش‌رو قرار دارد؛ چرا که ایران چیزی ارزشمند برای معامله در اختیار دارد: امکان صرف‌نظر از اورانیوم غنی‌شده خود، مشروط بر اینکه اسرائیل نیز سلاح‌های هسته‌ای‌اش را کنار بگذارد. در بهترین حالت، دو طرف توافق می‌کنند که غنی‌سازی تنها در سطوح غیرنظامی باقی بماند، هر دو به معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای بپیوندند و بازرسی‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را بپذیرند. چنین توافقی می‌تواند خاورمیانه‌ای عاری از سلاح هسته‌ای را رقم زده و آسودگی خاطر را برای تقریباً همه ساکنان این کره خاکی به ارمغان آورد. البته، هر دو طرف همچنان ظرفیت احیای برنامه تسلیحات هسته‌ای خود را در آینده حفظ خواهند کرد؛ به‌ویژه در شرایطی که امپراتوری غربی زیر فشار طمع و سرکوب خشونت‌آمیز فرو بپاشد و هرج‌ومرج جهانی به اوج برسد.

اما مانع اصلی، پافشاری همیشگی اسرائیل بر «صفر کردن» توان غنی‌سازی ایران است؛ مطالبه غیرمنطقی که تنها برخی از افراد همچون دونالد ترامپ و دولتش آن را باور دارند.  ایرانی‌ها نه به دنبال در اختیار داشتن سلاح هسته‌ای انفجاری هستند و نه خواهان آن، اما خواستار حفظ توان علمی و فنی ساخت این سلاح‌ها در آینده‌اند؛ در دنیایی که باید در کنار یک اسرائیل بی‌رحم و خصمانه زندگی کرد، چرا نباید چنین خواسته ای داشته باشد؟

با توجه به تمامی مطالب مطرح‌شده، گرین معتقد است که در شرایط فعلی ایران و سایر کشورها کاملاً حق دارند اورانیوم را برای مصارف غیرنظامی غنی‌سازی کنند؛ حقی که جهانی و غیرقابل انکار است و هرگونه سخن درباره «صفر کردن غنی‌سازی» بی‌معنی و توخالی است. اسرائیلی‌ها باید بالاخره این واقعیت‌های تلخ زندگی را بپذیرند. به نظر می‌رسد ایران اخیراً توانسته بخشی از این واقعیت‌ها را به زور به آن‌ها تحمیل کند؛ موضوعی که برای تل‌آویو شوک‌آور و گیج‌کننده بود و نشان‌دهنده هوشمندی راهبردی تهران در این عرصه است.

در ادبیات سیاست‌های هسته‌ای از دهه‌ها پیش روشن شده است که سلاح‌های هسته‌ای برای استفاده عملی ساخته نمی‌شوند، بلکه کارکرد اصلی آن‌ها بازدارندگی است؛ یعنی حفاظت از کشورهای دارنده این سلاح‌ها و رهبرانشان در برابر تجاوزات ژئوپلیتیک، باج‌خواهی هسته‌ای و تهدیدات وجودی.

یکی از مهم‌ترین درس‌های جنگ اوکراین این بود که سلاح‌های هسته‌ای در درگیری‌های ژئوپلیتیک متعارف کارآمد نیستند. روسیه با وجود داشتن هزاران کلاهک و بمب هسته‌ای در سطوح استراتژیک، تاکتیکی و حتی عملیاتی، نه‌تنها از آن‌ها استفاده نکرده، بلکه به نظر نمی‌رسد هیچ برنامه‌ای برای استفاده از آن‌ها داشته باشد.

در نهایت، آنچه روسیه در حوزه هسته‌ای انجام داد، محدود به افزایش تهدیدات و هشدارهای هسته‌ای علیه اروپا بود؛ تهدیداتی که تأثیر چندانی بر روند تحولات نداشت و تنها برای تأیید جدیت این پیام‌ها، طی دو سال گذشته تغییراتی در دکترین هسته‌ای خود اعمال کرد. این تجربه در مجموع نشان می‌دهد که نقش سلاح‌های هسته‌ای در مناقشات نظامی بسیار محدود است و کاربرد اصلی آن‌ها به تهدید و بازدارندگی در برابر خطرات وجودی کشورها و حفاظت از منافع حیاتی‌شان خلاصه می‌شود.

 

تبلیغات
نویسنده : دکتر مازن النجار
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات