سرمایههای فراری بورس به کدام بازارها رفتند؟

کارشناس بازار سرمایه ضمن اشاره به خروج حدود ۲۳ هزار میلیارد تومان سرمایه حقیقی از بازار، گفت: «این منابع عمدتاً به سمت سپردههای بانکی و بازار طلا و ارز هدایت شدهاند. این رفتار به دلیل تصور شکلگرفته از این بازارها به عنوان «بازارهای امن» رخ داده، بازاری که بهزعم سرمایهگذاران، از مداخلات دستوری و توقف معاملات مصون است.»
بازار سرمایه پس از آتشبس جنگ اسراییل و ایران با صفهای فروش سنگین بازگشایی شد و سازمان بورس بسته حمایتی ۱۲۰ هزار میلیارد تومانی را اعلام کرد.
به گزارش اعتماد، روز چهارشنبه هفته گذشته، دولت با تزریق ۶۰ هزار میلیارد تومان حمایت از بازار انجام داد. با وجود مثبت شدن شاخص در روز شنبه، بورس روز یکشنبه دوباره به مدار منفی بازگشت و خروج پولهای حقیقی شدت گرفت. همچنین روز شنبه، دامنه نوسان صندوقهای اهرمی توسط سازمان بورس از ۳ به ۴درصد افزایش یافت، اقدامی که هدف آن ایجاد تعادل بهتر در این صندوقها است اما تاکنون فشار فروش در آنها کاهش نیافته است.
رشد شاخص کل ناشی از ورود نقدینگی و اعمال بسته حمایتی است که عمدتا در نمادهای بزرگ و موثر در شاخص کل دیده میشود، اما سایر بخشهای بازار، به ویژه شرکتهای کوچک و بازار پایه، همچنان در صف فروش قرار دارند و این روش حمایتی به صورت یکنواخت توزیع نشده است. همچنین، وضعیت صندوقهای اهرمی پیچیده است و دامنه نوسان قبلی اجازه ایجاد تعادل نمیداد که موجب تشدید فشار فروش شده بود.
در کنار این مسائل، خروج پول حقیقی از بازار ادامه دارد، هرچند موج اصلی فروش سنگین تا حدی فروکش کرده و تعادل نسبی در رفتار معاملهگران برقرار شده است. این وضعیت، همراه با نوسانات نرخ ارز و نگرانیهای ژئوپلیتیک، به افزایش بیاعتمادی سرمایهگذاران دامن زده و بازار را در شرایط شکنندهای قرار داده است.
خروج سرمایه حقیقی ریسک و آسیبهای بازار
فردین آقابزرگی، کارشناس بازار سرمایه اعلام میکند: رشد شاخص کل ناشی از ورود نقدینگی و اعمال بسته حمایتی است که در نمادهای بزرگ و موثر در شاخص کل خود را نشان میدهد.
او تاکید میکند: یکی از ایرادات این روند آن است که سایر بخشهای بازار از این حمایت بیبهره میمانند. بسیاری از شرکتها بهویژه در بازار پایه و فرابورس همچنان در صف فروش قرار دارند و این روش جمعآوری سهام، موثر عمل نمیکند.
آقابزرگی تصریح میکند: منابع این بسته باید بهصورت متعادل و منصفانه در کل بازار توزیع شود، چراکه نمادهای کوچک دچار مشکل هستند. او وضعیت صندوقهای اهرمی را پیچیدهتر توصیف میکند و میگوید دامنه نوسان این صندوقها اجازه ایجاد تعادل نمیدهد.
به گفته وی، مدیران این صندوقها باید در سیاستهای خود بازنگری کنند، چراکه در شرایط افزایش تقاضا، اقدام به صدور واحد میکنند که موجب بر هم خوردن تعادل بازار میشود.
او تاکید میکند: عملکرد ضعیف صندوقهای اهرمی به فضای پنیک در بازار دامن زده و انتظار دارد عملکرد مدیران برای جبران این وضعیت بهبود یابد تا شاهد متعادل شدن وضعیت این صندوقها باشیم.
آقابزرگی همچنین میگوید: بخشی از پول حقیقی از بازار خارج شده، اما موج اصلی فروش که صفهای سنگین را شکل داده بود تا حد زیادی پایان یافته است.
از نظر او، در شرایط کنونی، تعادل نسبی در رفتار معاملهگران برقرار است، چراکه عمده سرمایهگذارانی که قصد خروج داشتهاند، اقدام کردهاند.
آقابزرگی خاطرنشان میکند: در صورتی که رویداد سیاسی خاصی رخ ندهد، احتمال ادامه روند بهبود وجود دارد، اما در غیر این صورت، ممکن است موج جدیدی از فروش پول حقیقی رخ بدهد.
این کارشناس بازار سرمایه وضعیت نرخ ارز را نیز تحلیل میکند و میگوید: اکنون دلار آزاد در محدوده ۸۹ تا ۹۰ هزار تومان و دلار توافقی حدود ۶۹ تا ۷۰ هزار تومان قرار دارد. او پیشنهاد میکند برای کنترل این اختلاف، دولت با افزایش نرخ دلار توافقی و کاهش نرخ دلار آزاد، گپ قیمتی میان دو نرخ را که اکنون حدود ۱۵درصد است، کاهش دهد. بهزعم او، این فاصله بهتر است به ۱۰درصد برسد تا شرایط بازار ارز نیز به تعادل برسد.
آقابزرگی در ادامه میافزاید: خروج سرمایه حقیقی از بازار پدیدهای است که براساس آمار و اطلاعات رسمی قابل ردیابی است.
او اشاره میکند: در شرایط ثبات بازار، این خروجها معمولا با ورود مجدد به صندوقهای درآمد ثابت یا طلا همراه است، اما در شرایط بحرانی مانند جنگ، این خروجها شدیدتر و عقلایی است.
او یادآور میشود: در دوره ماقبل از جنگ ۱۲ روزه، تعطیلی غیرکارشناسی و طولانی بورس، واهمهای جدید به بازار وارد کرده و ریسک دیگری را رقم زده است. به گفته آقابزرگی، در هفته منتهی به ۱۱ تیر ماه، طی پنج روز کاری، حدود ۲۳ هزار میلیارد تومان سرمایه حقیقی از بازار خارج شده که تنها در روز چهارشنبه ۱۳ هزار میلیارد تومان آن ثبت شده است.
او تاکید میکند: برخلاف گذشته، این منابع عمدتا به سمت سپردههای بانکی و بازار طلا و ارز هدایت شدهاند. آقابزرگی میگوید: این رفتار به دلیل تصور شکلگرفته از این بازارها به عنوان «بازارهای امن» رخ داده، بازاری که بهزعم سرمایهگذاران، از مداخلات دستوری و توقف معاملات مصون است.
او این وضعیت را آسیبزا میداند و هشدار میدهد که نتایج منفی آن در آینده بر اقتصاد و بازار سرمایه هویدا خواهد شد.
آقابزرگی در ادامه میافزاید که بازار مسکن نیز به دلیل ریسکهای ژئوپلیتیک و نبود امکان پیشبینی آینده دچار رکود شده است.
او میگوید: یکی از دلایلی که بورس در دوره اخیر با ذهنیت امنیتی مدیریت میشود، همین نوسانات شدید قیمتی است که در معرض دید عموم قرار دارد و ممکن است واکنشهای منفی ایجاد کند.
وی هشدار میدهد: مسدود کردن مسیر خروج سرمایه تنها به تشدید بحران میانجامد. به گفته او، در بازار مسکن نیز معاملات محدود و در مواردی با کاهش ۲۰ تا ۳۰درصدی قیمتها انجام شده، هرچند حجم آن ناچیز بوده است.
او با ابراز نگرانی از خروج کلی سرمایه از کشور میگوید: مهمترین تهدید کنونی، فرار سرمایه به بیرون از مرزهاست، نه جابهجایی میان بازارهای داخلی.
آقابزرگی خاطرنشان میکند: در سالهای اخیر، تشکیل سرمایه در کشور روندی منفی داشته و با بحرانهایی از این دست، خروج سرمایه با تبدیل ریال به ارز یا رمزارز و انتقال به خارج، بیش از پیش محتمل میشود.
آقابزرگی نتیجه میگیرد که مسوولان به جای توسل به توقف معاملات یا اقدامات دستوری، باید از ابزارهای نوین کنترل ریسک مانند آپشنها و ابزار مشتقه برای مدیریت بازار استفاده کنند. در غیر این صورت، خروج سرمایه از کشور به یک روند مخرب برای اقتصاد ملی تبدیل خواهد شد.
نگاه دوم
درباره سرنوشت سرمایههای خروجی بورس تهران در دوره پساجنگ هلن عصمتپناه، مدرس دانشگاه و تحلیلگر مالی میگوید: سرنوشت سرمایههای خارج شده از بورس تهران در دوره پساجنگ، عمدتا و در ابتدا با جذب محدود به سمت بازارهای طلا و ارز، باتوجه به افزایش قیمت دلار و طلا، حرکت میکند. باتوجه به صفهای خرید در صندوقهای طلا، بخشی از نقدینگی به سمت این صندوقها میرود که کمریسکترین گزینه سرمایهگذاری محسوب میشوند. افزایش تقاضا برای سکه فیزیکی، به ویژه در سایزهای کوچک به دلیل سطح درآمدی مردم و نیاز به نقدشوندگی سریع، چون ربع و نیمسکه، رشد چشمگیری دارد.
از طرفی، کاهش نسبی تمایل به طلای فیزیکی به دلیل ریسکهای نگهداری چون خطر سرقت، تقلبی بودن محصولات و دیگر مشکلات نگهداری فیزیکی محسوس است که بسیاری از سرمایهگذاران را در این شرایط به سمت روشهای غیرفیزیکی مانند صندوقهای طلا سوق میدهد. در کل، رفتار ترکیبی سرمایهگذاران اغلب به سمت سکههای کوچک و صندوقهای طلا برای نقدینگیهای خرد و طلای فیزیکی برای سرمایههای بلندمدت است.
از نگاه عصمتپناه ورود نقدینگی به بازار دلار نیز به دلایلی چون افت قیمت دلار و اختلال در فعالیت بنگاههای اقتصادی با کاهش مواجه میشود. دلیل جذب محدود سرمایه به سمت بازارهای طلا، سکه و دلار این است که در شرایط بحرانی، این بازارها نیز با ریسک نقدشوندگی روبهرو هستند و نمیتوانند حجم عظیم خروجی نقدینگی از بورس را کامل جذب کنند.
بخشی از این سرمایههای مردمی نیز با رفتار هیجانی، بدون مقصد مشخص، همراه با فروشهای اضطراری بدون برنامه و با هدف نگهداری نقدینگی لازم، راکد میماند، چراکه بسیاری از سرمایهگذاران ترجیح میدهند در این شرایط پول نقد نگهداری کنند و هیچ بازار جایگزینی در شرایط کنونی برای آنها کاملا امن تلقی نمیشود.
او میگوید: از طرفی، پس از جنگ به دلیل حملات هکری به سیستمهای برخی بانکها، اعتماد افراد به سپردههای بانکی نیز کاهش مییابد. بنابراین، هرچند در حال حاضر استراتژی درستی اتخاذ میکنند اما بهتر است به میزان حیاتی، نقدینگی نگه دارند.
در این میان، به وضوح مشاهده میشود که شاهدعدم جذب نقدینگی در بازارهایی چون بازار مسکن هستیم، چراکه باتوجه به رکود و نقدشوندگی پایین، جذابیتی برای سرمایههای کوتاهمدت ندارد و این رکود فعلا ادامهدار است و حداقل تا زمان افزایش بهره تسهیلات مسکن، خبری از رونق آن نخواهد بود.
بنابراین برای افرادی که تاکنون به دلیل تورم نتوانستهاند سقف بالای سر تهیه کنند، فرصت خرید خانه با متراژهای پایین در مناطق متعادل قیمتی فراهم میشود.
به گفته عصمتپناه، همچنین، بازار خودرو نیز اگرچه به عنوان بازار موازی شناخته میشود، اما محدودیتهای نقدشوندگی مشابه مسکن را دارد و در شرایط بحران جذاب نیست.
باتوجه به رکود بازار مسکن و محدودیت سایر بازارها، دو راه احتمالی دیگر برای جذب نقدینگی مطرح است: بازارهای جهانی کامودیتیها مانند نفت و فلزات اساسی که قیمتشان بر اقتصاد ایران تاثیر مستقیم دارد، اما دسترسی به آنها برای سرمایهگذاران خرد دشوار است و دیگری، سرمایهگذاری در صندوقهای درآمد ثابت، مختلط و سهامی. اگرچه این صندوقها در بحران اخیر خود با خروج نقدینگی مواجه شدهاند، اما در صورت بازگشت ثبات میتوانند گزینههایی برای سرمایههای محافظهکار باشند.
او میافزاید: حجم قابلتوجهی از سرمایهها هنوز در حالت انتظار، به صورت نقدینگی مازاد و راکد باقی میماند و به دلیل بیاعتمادی، وارد هیچ بازاری نمیشود.
هر چند در صورت بهبود فضای ژئوپلیتیک و بازگشت مشروط به ثبات، بازار بورس سهام میتواند به عنوان جذابترین بازار برای بازگشت سرمایهها مطرح شود، زیرا بسیاری از سهام در پایینترین سطوح ارزشی خود قرار دارند.
به باور او اینجاست که نقش حیاتی دولت برای بازگرداندن اعتماد سرمایهگذاران از طریق اقداماتی چون تزریق نقدینگی توسط بازارگردانها، شفافسازی سیاستهای اقتصادی و اصلاح ساختار بازار سرمایه پررنگ میشود.
این تحلیلگر بازار سرمایه میافزاید: البته سیاستهای دولتی جهت حمایت از بازار بورس سهام تهران با تزریق منابع و بسته تثبیت برای جمع کردن صفوف فروش و بازگرداندن اعتماد سرمایهگذاران اتخاذ میشود که هر چند با مهار فروشهای هیجانی از سقوط شاخص بورس جلوگیری میکند، کمی ترس را از سهامداران دور میکند، به ثبات داخلی بازار کمک میکند و از فرار سرمایهها به نوعی جلوگیری میکند، اما با توجه به فرسودگی بیاعتمادی سهامداران به بازاری که مدتهاست با تضعیف مولفههای اقتصادی وعدم حمایت از صنایع مولد تضعیف شده و اکنون ریسک سیستماتیک بلاتکلیفی از وضعیت جنگ هم به آن اضافه میشود و از طرفی حمایت دیرهنگام از بازار، اثر این سیاستها را کمرنگ میکند.
از نگاه عصمتپناه درصد بالایی از فروشها ناشی ازعدم اطمینان به ثبات سیاسی است که در صورت تثبیت آتشبس و کاهش تنشها، احتمال بازگشت سرمایه به بورس وجود دارد.
این روزها حساسیت به اخبار بالاست و هرگونه اخبار بدون پشتوانه میتواند موجب خروج بیشتر سرمایه از بازار شود؛ لذا از سرمایهگذاران درخواست میشود اخبار را از رسانههای معتبر پیگیری کنند.
رفتار سرمایهها بیش از آنکه تابع بازدهی بازارها باشد، تابع ریسکهای سیستماتیک و فضای سیاسی است. تا زمانی که این ریسک مدیریت نشود، جریان سرمایه به سمت بازارهای موازی نیز محدود و موقتی خواهد بود.