هاراگیری سرمایه انسانی در ژاپن

با مهاجرت انبوه نیروی کار کممهارت! اگر ژاپن ۵۰ میلیون نیروی کار کممهارت خارجی را بپذیرد، این کارگران شغل ژاپنیهای فعلی در فروشگاهها یا خیابانها را نمیگیرند، بلکه تقاضا برای خدمات تخصصی را بهطور چشمگیری افزایش میدهند و ژاپنیهای شایسته و کماستفادهشده فعلی به مشاغل مناسبتر ارتقا مییابند.
در ژاپن، هرجا که نگاه میکنید، متولدان بومی آسیای شرقی را میبینید که در مشاغل خدماتی و کارگری مشغول کار هستند. از رفتگران و پاکبانها گرفته تا کارمندان فروشگاههای زنجیرهای، نگهبانهای عبور و مرور، رانندگان تاکسی و کارگران ساختمانی-بیشتر آنها با دقت، جدیت و گاه کمالطلبی مثالزدنی وظایفشان را انجام میدهند.
به گزارش دنیای اقتصاد، برای توریستهای آمریکایی، این صحنهها در وهله اول غیرعادی یا حتی عجیب بهنظر میرسد. اما در سومین سفرم به ژاپن، بالاخره توانستم دلیل این احساس عجیب را بفهمم. آنچه آمریکاییها را متعجب میکند این است که ژاپنیتبارهای مقیم آمریکا تقریباً هیچوقت در چنین مشاغلی دیده نمیشوند! در آمریکا، تنها آسیاییهایی که در مشاغل خدماتی یا کممهارت مشغولاند، مهاجران نسل اول هستند.
به محض اینکه فردی ژاپنیتبار (یا چینی، کرهای، ویتنامی) به خوبی انگلیسی صحبت کند، معمولاً در مشاغل تخصصی یا حداقل نیمهتخصصی مشغول به کار میشود.
پس قضیه چیست؟ جواب ساده است: در کشوری مانند ژاپن، که حدود ۸۰٪ از بزرگسالان هوش و انضباط لازم برای انجام کارهای تخصصی را دارند، رقابت برای به دست آوردن چنین مشاغلی بسیار شدید است. بنابراین، بسیاری از افراد بااستعداد، ناگزیر در مشاغل نیمهتخصصی مشغول میشوند و این موجب میشود کارگران نیمهماهر به سمت مشاغل کممهارت سوق پیدا کنند.
در مقابل، در کشوری مانند ایالات متحده که شاید تنها ۴۰درصد از بزرگسالان توانایی کارهای تخصصی را دارند، رقابت در این زمینه محدودتر است و ژاپنیتبارهای ساکن آمریکا بیشتر متناسب با تواناییشان به کار گرفته میشوند.
شاید بپرسید چرا ژاپن نمیتواند صنایع تخصصی را گسترش دهد یا کارهای سطح پایین را بهطور کامل مکانیزه کند؟ چون هیچکدام از این مسیرها، چه از نظر عملی و چه از نظر اقتصادی، قابل تحقق یا سودآور نیستند. امروزه بیش از ۸۰درصد اقتصاد جهانی را خدمات تشکیل میدهد و با وجود تمام هیاهوها درباره هوش مصنوعی، بیشتر خدمات هنوز نیاز به اجرای حضوری و انسانی دارند. در دنیایی پر از انیشتین، حتی انیشتینها هم باید خیابانها را جارو کنند. و در دنیای ژاپن، این ژاپنیها هستند که باید خیابانها را تمیز کنند.
و این واقعاً یک تراژدی پنهان برای بشریت است. بنیاد یونایتد نیگرو کالج درست میگوید: ذهن یک چیز وحشتناک برای تلف شدن است. تصور کنید اگر شما مجبور بودید با تمام استعدادتان، در شغلی مانند نظافتچی باقی بمانید؛ این نهتنها یک تراژدی شخصی است، بلکه یک ضرر بزرگ برای جامعهای است که میتوانست از ارزش اقتصادی و اجتماعی زیادی که شما میتوانستید تولید کنید، بهرهمند شود.
اما چگونه میتوان از این اتلاف استعداد جلوگیری کرد؟ پاسخ اقتصادی آن روشن است، هرچند از نظر سیاسی ناپذیرفتنی: با مهاجرت انبوه نیروی کار کممهارت! اگر ژاپن ۵۰ میلیون نیروی کار کممهارت خارجی را بپذیرد، این کارگران شغل ژاپنیهای فعلی در فروشگاهها یا خیابانها را نمیگیرند، بلکه تقاضا برای خدمات تخصصی را بهطور چشمگیری افزایش میدهند و ژاپنیهای شایسته و کماستفادهشده فعلی به مشاغل مناسبتر ارتقا مییابند. همانطور که در مقاله معروف «پری و اسپاربر» در مورد مهاجرت و تقسیم وظایف توضیح داده شده است.
مثالی عینی: مهاجرت انبوه تقاضا برای فروشگاههای جدید را افزایش میدهد، که در نتیجه نیاز به مدیران فروشگاهها هم بالا میرود. سادهترین راه برای پر کردن این پستهای مدیریتی، ارتقای فروشندگان ژاپنی کنونی است -کسانی که شایستگی رهبری دارند. خبر خوب این است که ژاپن به سرعت در حال حرکت در همین مسیر پیشنهادی است. تعداد نیروی کار خارجی در ژاپن در بیست سال گذشته تقریباً چهار برابر شده است.
هماکنون نیز میتوان تعداد زیادی از مهاجران را در هتلها، رستورانها و فروشگاهها دید. با این حال، سهم جمعیت مهاجر در ژاپن همچنان پایینتر از میانگین کشورهای توسعهیافته (OECD) است. در حالی که مناطق روستایی ژاپن با کاهش شدید جمعیت مواجهاند، هنوز ۹۷درصد از کشاورزان کشور بومی هستند- که اشتباهی فاحش است.
شاید بگویید: «کارگران کممهارت ژاپنی از موقعیتشان راضی هستند، چون جامعه ژاپن برای هر نقش اجتماعی مفید احترام قائل است.» این حرف تا حدی درست است: کارگران ژاپنی معمولاً با غرور و عزت بیشتری کار میکنند و احترام بیشتری از جامعه میگیرند. اما اگر دقیقتر نگاه کنیم، این حرف یک اغراق بزرگ است.
اگر چنین بود، خانوادههای ژاپنی کودکانشان را وارد سیستم آموزشی جهنمی با کلاسهای فشرده شبانهروزی نمیکردند. واقعیت این است که آنها هم در عمق وجودشان ترجیح میدهند فرزندشان روبات طراحی کند تا اینکه کف زمین را تی بکشد. شاید برخی افراد صحبتهای من را نژادپرستانه بدانند و بگویند: «یعنی باید کارگرها سیاهپوست یا آمریکای لاتینی باشند؟ ژاپنیها برای این کارها زیادی باهوشند؟!»
اما آنچه من میگویم، صرفاً واقعیت است و نه قضاوت ارزشی. ژاپن و جهان باید به این واقعیات گوش دهند، نه هیاهوی عوامگرایان. واقعیت این است که در ژاپن، تقریباً تمام مشاغل خدماتی و کارگری را ژاپنیها انجام میدهند.
ژاپنیتبارهای آمریکا تقریبا هیچگاه در این مشاغل دیده نمیشوند. هر دو گروه از نظر توانمندی، از بااستعدادترینهای جهاناند- و ریشه این استعداد حتی مهم نیست. پس تفاوت در چیست؟ ژاپنیتبارهای آمریکا از حضور گسترده نیروی کار کممهارت در ایالات متحده بهرهمند شدهاند. و ژاپن نیز میتواند از همان مزایا بهره ببرد، اگر میلیونها مهاجر کممهارت را بپذیرد. درست مثل امارات.
شاید با تمسخر بگویید: «خب، همه اینها فقط برای پول است.» اما این فقط پول نیست. مشغول بودن به کاری بسیار پایینتر از سطح توانایی، فقط درآمدتان را کم نمیکند، بلکه روح شما را هم میشکند. و با اینکه ژاپن برای گردشگران شگفتانگیز است، اما در عمق ماجرا، یکی از تلخترین نمونههای اتلاف استعداد در جهان است.