ارثیهام را به شوهر جوانم بخشیدم که طلاقم ندهد!

بهانه او این بود که چرا از پس انداز ۳۰۰ میلیون تومانی من خبر ندارد! و با همین بهانه سروصدا راه انداخت که من با او صادق نیستم!

زن ۴۸ ساله که برای بازگرداندن همسرش به زندگی مشترک در پی چاره جویی قانونی بود درحالی که بیان میکرد به هیچ وجه نمیخواهم بی خیال شوهر ۳۷ ساله ام بشوم درباره ماجراهای تاسف بار و دردناک زندگی اش به کارشناس اجتماعی کلانتری الهیه مشهد توضیحاتی داد.
به گزارش خراسان، وی گفت: دیپلم که گرفتم ازدواج کردم. آن زمان در اوج سن و سال جوانی به چیزی جز آغاز یک زندگی مستقل نمیاندیشیدم چرا که تک فرزند خانواده بودم و به قول معروف پدر و مادرم مرا لای پرقو بزرگ میکردند به همین دلیل هیچ وقت با مشکلات زندگی آشنا نبودم و راه برخورد با سختیها و پیشامدهای ناگهانی را نمیدانستم.
خلاصه زندگی مشترک من و «رهام» درحالی آغاز شد که هیچ لذتی را در گذر زمان احساس نمیکردم. هنوز چند ماه بیشتر از برگزاری مراسم عروسی نمیگذشت که نیش و کنایههای اطرافیان در گوشم پیچید «شاید اجاق کور است» این حرفها به شدت آزارم میداد به همین دلیل برای آن که باردار شوم هرکاری میکردم.
بعد از این ماجرا دیگر ازدواج نکردم و با پولهایی که پدرم در اختیارم میگذاشت زندگی توام با رفاه، اما در تنهایی را آغاز کردم پدرم کشاورز بود و زمینهای زراعتی زیادی در منطقه الهیه داشت تا این که بعد از فوت پدرم همه آن زمینها در حالی که به خاطر گسترش شهر ارزش مالی زیادی پیدا کرده بود به من ارث رسید و من با خرید خودروهای لوکس به خوش گذرانی با دوستانم میپرداختم تا این که حدود سه سال قبل با جوان ۳۴ سالهای به نام «سپهر» درگیری لفظی پیدا کردم او نیز سوار بر یک خودرو بود که پشت چراغ قرمز موجب بروز حادثه ترافیکی شد و کارمان به کلانتری کشید، اما بعد از گذشت از یکدیگر در کلانتری با هم ارتباط برقرار کردیم که در نهایت این آشنایی به ازدواج پنهانی کشید.
در همین اثنا باردار شدم، اما متاسفانه جنینم سقط شد و باز هم در آرزوی داشتن فرزند باقی ماندم. با وجود این از این که با سپهر زندگی میکردم خوشحال بودم تا این که حدود دو ماه قبل سپهر با یک بهانه واهی مرا رها کرد و گفت: دیگر قصد زندگی با مرا ندارد.