چرا سیاستگذاری ارزی با دلار ۴۲۰۰ تومانی راهگشا نبود
درسهای نرخ ارز

بهطور عمومی سیاست نرخ ارز در ساماندهی هر اقتصادی لااقل دو وظیفه مهم را بر عهده میگیرد: یکی سیستم تعیین نرخ ارز کشور و دیگری تبیین نرخ ارز به عنوان یک قیمت نسبی برای انجام معاملات ارزی. سیاست نرخ ارز بر ساختار قیمتهای نسبی بر حسب پول ملی که در سطح جهانی مبادله میشود (کالاهای قابل مبادله) و کالاهایی که برای بازار داخلی تولید میشوند (کالاهای غیرقابل مبادله) اثرگذار است.

ماجرا از کجا شروع شد
پس از اجرایی شدن سیاست عرضه ارز با نرخ ثابت که به دلار ۴۲۰۰ معروف شد، یکی از پرسشهای اصلی نحوه اتخاذ آن تصمیم بود. این سوال از این جهت مهم است که سیاست دلار ۴۲۰۰ با تمام هزینههایی که داشت، عمر زیادی نکرد؛ ولی تبعات آن در حوزههای تجاری، ارزی و کلان قابل توجه بود. در حوزه تجاری به خیل ثبتسفارش واردات منجر شد، در حوزه کلان نتوانست باعث تغییر مسیر تورم شود و در حوزه ارزی، هدف مهار نوسان ارزی را تامین نکرد. افزایش فساد و رانتجویی نیز از دیگر نتایج این تصمیم بود. این تصمیم فارغ از نتایج ناگواری که به همراه داشت، گویای امتداد سردرگمی در سیاستگذاری ارزی بود. جلسهای که به نظر میرسد اختلافات تیم اقتصادی دولت در آن زمان را عمیقتر کرد.
اولین واکنش در خصوص این جلسه را اسحاق جهانگیری معاون اول رییسجمهوری در گفتگو با روزنامه سازندگی در ۹ تیرماه طرح کرد: من از بهمن ماه که جلسات خودم را آغاز کردم، به این نتیجه رسیدم و عدهای نیز توصیه میکردند که ارز را تکنرخی کنید، اما دولت در بهمن ماه تصمیم گرفت که برای جمعآوری نقدینگی، اوراق با ۲۰ درصد بفروشد. در واقع برخی دوستان اقتصادی میگفتند که باید جهت نقدینگی را از سوی دلار به سمت اوراق ببریم و مانع افزایش قیمت دلار شویم، ولی در عمل چنین نشد، تصمیم گرفته شد که وضعیت را شفاف کنیم. وقتی این تصمیم ارز ۴۲۰۰ تومانی گرفته شد، قرار بر اعلام عمومی آن شد. بدینترتیب تعیین قیمت دلار ۴۲۰۰ تومانی تصمیم یک جمع اقتصادی بود که بنده اعلام کردم، چون میخواستند اراده دولت نیز پشت این تصمیم باشد.
حسن روحانی رییسجمهوری در ۱۳ آذر در نشست توسعه و افتتاح همزمان طرحهای زیربنایی و اقتصادی استان سمنان، گریزی به جلسه تصمیم ۴۲۰۰ تومانی زد. به گزارش ایرنا رییسجمهور در این باره گفت: «توطئه امریکا را در فروردین دیدیم و در نشست اقتصادی در سطح ملی با حضور مسوولان، معاونان و مشاوران اقتصادی کشور تصمیم به اتفاق آرا گرفتیم، در آن نشست از همه سوال شد و اگر یک نظر مخالف بود، نمیپذیرفتم.» او ادامه داد: «تمام وزیران، معاونان و مشاوران در آن نشست تاکید داشتند که ارز تکنرخی شود، در آن نشست همه به اتفاق معتقد بودند با ارز با نرخ ۴۲۰۰ تومان تمام نیازمندی کشور کامل تامین میشود.».
اما روایت حسامالدین آشنا، مشاور رییسجمهور تازهترین روایتی است که از این جلسه منتشر شده است.
آشنا در گفتگو با شماره تازه اندیشه پویا میگوید: آقای جهانگیری در آن جلسه گزارشی از جلسات قبلی خودشان با تیم اقتصادی دولت و بیرون دولت ارایه کردند که خلاصهاش این سه نکته بود: یک، ما دیگر این امکان را که دلار را روی ۳۵۰۰ تومان نگه داریم، نداریم. دو، چارهای نیست جز اینکه به سمت تکنرخی کردن ارز برویم. سه، غیر از این نرخ، هر دلاری را که هست باید قاچاق تلقی کنیم. آقای روحانی در آن جلسه، به تکتک اعضای آن جلسه نگاه کرد و پرسید: این جمع بندی همه شماست؟ گفتند: بله. ایشان در آن جلسه گفتند من با این جمع بندی صددرصد مخالف هستم؛ اما اگر همه شما موافق هستید و این را تنها راه نجات کشور میدانید، من به مثابه «اکل میته» با این پیشنهاد موافقت میکنم.»
اکنون مسعود نیلی در واکنش به اظهارات آشنا، خواستار پخش فایل صوتی آن جلسه شده است. او با اشاره به اینکه اکثر مطالبی که تاکنون از آن جلسه نقل شده نادرست بوده است، پیشنهاد داد: «چقدر خوب بود اگر فایل صوتی این جلسه با توجه به اهمیت اظهارنظرها و اینکه بعید است نکته محرمانهای داشته باشد، انتشار عمومی پیدا میکرد. این باعث میشد که برداشتهای نادرست تصحیح شود.»
انتشار فایل صوتی این جلسه میتواند با افزایش شفافیت موجب همراهی فعالان در سیاستهای اقتصادی شود.
ضرورت افزایش شفافیت
پیششرط تغییر سیاست، پذیرش وجود مساله است. به عبارت دیگر، تا زمانی که وجود تنگنا در اقتصاد کشور پذیرفته نشود، امکان تغییر نیز وجود ندارد. در نظام تصمیمگیری کلان ایران، این یک واقعیت است که نهتنها، دولت تنها بازیگر و تصمیمگیرنده آن نیست و میدان سیاستهای آن میتواند توسط دیگر نهادهای خارج از دایره قدرت تحتالشعاع قرار گیرد. البته این به مفهوم تبرئه کردن سیاستگذاریهای اشتباه دولت به ویژه در زمانی که میدان بازی فراختری در اختیار داشت، نیست بلکه بدان مفهوم است که دولت محاط در سیاستها و استراتژیهای دایره قدرت خارج از خود است.
شناخت وضع جدید
وقتی اقتصاد تنگنای شدید میشود، تخصیص منابع از طریق سازوکار بازار لزوما به تخصیص بهینه منجر نخواهد شد. از اینرو، سازوکار سیاستگذاری در بحران، متفاوت از شرایط عادی است، اما این بدان مفهوم نیست که میتوان به این بهانه، تاثیر سیاستگذاریها را نادیده گرفت. سیاستگذار باید در گام اول، عواملی که موجبات تنگنا را فراهم کرده، شناسایی کند و به میزان انحرافی که از مسیر یافتهاند، آنها را به مسیر درست بازگرداند. در عین حال، یکی از مهمترین علائم و تبعات تنگناهای اقتصادی، کاهش سطح اعتماد عمومی به دولت است. در این شرایط، حتی اگر دولتها اقدامات مثبتی را در حوزه سیاستگذاری اقتصادی انجام دهند، با واکنش مثبت و بهنگام فعالان اقتصادی روبهرو نخواهند شد چراکه بهطور معمول، کاهش سطح اعتماد عمومی به دولتها، ناشی از کاهش یا از بین رفتن شایستگی اعتبار سیاستهای دولت است.