ترنج موبایل
کد خبر: ۳۷۴۷۳

شرايط اين طور نمي ماند

پگاه آهنگراني

تبلیغات
تبلیغات


هيجان زده است، مثل خيلي هامان. دلش گرفته، اما اميدوار است. با اطمينان مي گويد شرايط بهبود مي يابد. تازه نسل خودش را دريافته و به آن مي بالد. روحيه ماجراجوي پگاه آهنگراني، اين روزها او را سخت مصمم تر کرده است؛ بماند، کار کند، ميدان را خالي نکند و تغيير دهد. او خوب شرايطش را مي شناسد. معترض است، اميدوار و خوشحال از تجربه هايي که اين روزها به دست مي آورد، اما ايده يي ندارد که چقدر زندگي خواهد کرد، گپي با پگاه آهنگراني زديم، خيلي گرم تر از آنچه روي کاغذ مي آيد. گپي درباره خودش، نه بيشتر نه کمتر، موضوعي که خودش هم آن را دوست داشت.

-چه خبر؟

خبر که معلومه چه خبر، يک عالمه خبر هست.

-خبرها خوبه؟

والله خيلي که خوب نيست، در بعضي از حوزه ها بد نيست ولي کلاً آدم خبرهاي خوبي نمي شنود.

-کجاها بد نيست خبرها؟

به هر حال آدم مي بيند در سينما کساني کار مي کنند، مهرجويي فيلم شروع مي کند، کيميايي قرار است دوباره فيلم شروع کند و بيضايي قرار است يک کارهايي بکند، اينها خبرهاي بدي نيست.

-چند وقت است که اين تغيير وضعيت را حس کرده ايد؟

والله چند وقتش که در اين چهار پنج سال اخير. اين هم جزء اتفاق هاي بدي بود که افتاد.

-اين پروسه چه تاثيري روي زندگي شما گذاشت؟

ببينيد به هر حال چيزهاي ديگري مانند اينترنت و ماهواره هست که بتواند جايگزين اين مطبوعات توقيف شده بشود، ولي لذت روزنامه خواندن را از دست مي دهي. هميشه دوست دارم روزنامه ام را از دکه بخرم و بيايم خانه بخوانم.

-روي کارتان چطور، چقدر تاثيرگذار بوده؟

اتفاقي که اين سال ها در سينما افتاده و خيلي دردناک است، اين است که در دوران هشت سال آقاي خاتمي فيلم هايي که مي فروختند و پرفروش بودند، فيلم هاي آبرومندي بودند و حرف براي گفتن داشتند ولي در دوره پنج ساله اخير رويکرد سينما عوض شده است. البته خيلي جالب است که بعد از انتخابات اين رويه دارد عوض مي شود. فيلم درباره الي فروخت، فيلم مسعود کيميايي فروخت، اينها فيلم هاي تلخي بودند.

-فکر مي کنيد مي شود روي اين دوره يي که مي گوييد بعد از انتخابات شروع شده حساب کرد؟

به نظر من سينماگران بايد کار کنند چون هيچ وقت شرايط خيلي خوبي نداشتند. به جز دوره آقاي مهاجراني و اصولاً دوره آقاي خاتمي که فرق مي کرد. ولي غالباً هميشه وضعيت چندان مطلوبي نداشتند. پس من بازيگر نبايد قهر کنم و بگويم شرايط اين طوري است پس کار نمي کنم بلکه بايد بيشتر و بيشتر هم کار کرد. اتفاقاً سينماگران الان بايد فيلم بسازند. اصغر فرهادي اخيراً حرف خيلي خوبي زده بود. گفته بود از اين به بعد فيلم ساختنش تغيير مي کند چون ديد ديگري به آدم ها پيدا کرده است. اين حرف مهمي است. پس الان موقعي است که آدم بايد فيلم بسازد.

-چه چيزي باعث مي شد افتخار نکنيد که از اين نسل هستيد؟

يک چيزهايي آدم را اذيت مي کرد. البته هميشه خوشم مي آمد اما چيز هايي مثل بي هدفي و سرخوردگي و بي انگيزگي و بيکاري و اين مسائلي که همه مان داريم اذيتم مي کرد. حالا ما چون يک موقعيتي داريم و کاري مي کنيم کمي شرايط مان متفاوت است. شايد اگر ما هم اين موقعيت را نداشتيم و پدر و مادرمان در اين کار نبودند، متفاوت تر از بقيه نبوديم. ولي اين چيزها را بچه هاي ما همه داشتند.

-با همه اينها فکر مي کنيد نسل ما بيشتر زندگي کرده يا نسل پدر و مادر هايمان؟

خب قطعاً نسل آنها بيشتر زندگي کردند چون نسل ما تجربه آنها را نداشته. آنها تجربه انقلاب را داشتند. اين خيلي تجربه بزرگي است که ببيني جوان هاي هم سن ات انقلاب مي کنند. شرايط را تغيير مي دهند و خودت هم در اين جريان سهيمي. بعد هم جنگ بوده که آن هم تجربه عجيبي است، هشت سال زندگي ات روي هوا باشد. دهه 60 و... همه اينها تجربه يي است که آنها داشتند اما ما نه. ولي در عوض الان هم ما چيزهايي تجربه مي کنيم که با تجربه هاي آنها برابري مي کند.

-زندگي کردن به مفهوم عام چطور، فکر مي کنيد کدام نسل بهتر زندگي کرده است؟

خب در اين حوزه هم معلوم است که آنها بهتر زندگي کرده اند. کساني را که آن موقع در سينما بودند، ببينيد. مثلاً جشنواره فيلم فجر فلاني را دعوت مي کردند، کساني که در تئاتر بودند پيتر بورک را دعوت مي کردند ورک شاپ برايشان مي گذاشته،

-فکر مي کني نگاه هم سن و سال هاي ما با نگاه شماي پگاه آهنگراني که پشتوانه هاي معنوي خاص خودتان را داريد در نگاهتان تاثيرگذار نبوده، يعني اين لذتي که شما برده ايد آنها هم مي برند؟

قطعاً اين طور نيست، من مي دانم اتفاق ناگواري نمي تواند برايم بيفتد. مادري دارم که زور دارد، يک خانه سينمايي هست که به زيرمجموعه هايش کمک مي کند و نگران آنهاست. اما خيلي بچه هاي ديگر اين گونه نيستند. کسي که هيچ پشتوانه يي ندارد معلوم است که از اين فضاي بي ثبات لذتي نمي برد.

-معترضيد؟

مسلماً.

-اگر فضايي باشد که بتوانيد هر طور دل تان خواست اعتراض تان را نشان دهيد اولين کاري که مي کنيد چيست؟

دلم مي خواهد فيلم بسازم.

-راجع به چي؟

من يک طرحي درباره سينماي ايران شروع کردم، دلم مي خواهد همان طور که مي خواهم فيلمش را بسازم. اين طرح را قبل از انتخابات شروع کردم که با شرايط الان معلوم نيست چه مي شود. کلاً فکر هاي ديگري مي کردم که شرايط طبق آن پيش نرفت، فکر مي کردم شرايط بازتر مي شود، مي توانم فيلمم را بسازم و مونتاژش را همان طور که مي خواهم انجام دهم ولي خب اين طور پيش نرفت. دوست دارم بتوانم بدون خودسانسوري کارم را آماده کنم. اگر اين کار را هم الان بکنم احتمالاً مثل فيلم قبلي که موضوع چندان عجيبي هم نداشت نتوانم آن را نمايش بدهم.

-وقتي يک فيلمي مي سازيد و نمي توانيد آن را به نمايش بگذاريد، چقدر در کارهاي بعدي تان اثر مي گذارد.

خب ببينيد اصلاً من خيلي اشل کوچکي هستم به نسبت خيلي از کارگردان هايي که فيلم مي سازند و نمي توانند نشانش بدهند. من از بازيگري پول درمي آورم و خيلي از اين جهت ضربه نمي خورم، اما از اين خيلي ناراحت مي شوم که فيلمم ديده نمي شود. البته اين باعث شد من فيلم بعدي ام را هر جور که دوست داشتم بسازم. در فيلم قبلي که من اين همه تلاش کردم کاري نکنم که به جايي بربخورد، وقتي اين طور مي شود، ديگر مي گويم هر چه باداباد، فيلمم را هر جور دلم خواست مي سازم. اما خب خيلي از کارگردان هاي ديگر نمي توانند اين کار را بکنند، چون تهيه کننده يي هست با يک سرمايه عظيم براي فيلم که بيچاره شان مي کند بنابراين مجبورند به شرايط تن بدهند.

-فکر مي کنيد چند سال زندگي مي کنيد؟

نمي دانم، ايده يي ندارم. اميدوارم زياد زنده باشم.

-حالا مسير پيش روي زندگي تان را با دلسردي مي رويد يا دلگرمي؟

مطمئنم شرايط اين طور نمي ماند. اين را با اطمينان مي گويم. الان مملکت خوابيده است، بنابراين اين طور نمي ماند، حالا بدتر و بهترش را نمي دانم. وقتي نمي دانيم فردا چه اتفاقي مي افتد خب نمي دانم دلسردم يا دلگرم. البته در چند ماه اخير اينقدر اتفاقات بدي افتاده است که اگر فضا يک مقدار هم باز شود زياد فرقي نمي کند، چون اتفاق ها خيلي بد شده. اين روزها دل چرکيني بين جوان ها و حتي سن هاي بالاتر خيلي زياد شده، ولي من اميدوارم.

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات