سیاست تجاری در مسیر خطا
بهزودی لایحهای از سوی دولت برای افزایش تعرفه برخی کالاها در جهت تقویت تولید ملی به مجلس ارسال خواهد شد.
سیاست تجاری در مسیر خطا
دولت تصمیم دارد بهزودی لایحهای را برای افزایش تعرفه برخی از کالاها از جمله خودرو به مجلس تقدیم کند. مقامات دولتی علت چنین تصمیمی را تقویت تولید ملی بیان میکنند. این درحالی است که تحقیقات علمی نه تنها چنین رویکردی را نسبت به ورود کالا، اشتباه محض میدانند، بلکه به این موضوع اشاره دارند که بستن دروازههای کشور، تولید ملی را روز به روز به محاق میکشاند.
چراکه فضای رقابتی با افزایش تعرفهها از بین میرود و تولیدکننده داخلی نیز با توجه به حاشیه امن ایجاد شده بهواسطه دیوار تعرفهای، تلاشی برای بهبود کیفیت یا قیمت تمامشده مناسب نمیکند. کارشناسان با مروری بر سیاستهای فکری و عملی دولت، عنوان میکنند که برخی از جریانهای فکری که در بدنه دولت فعال هستند و اتفاقا میتوانند بر سیاستگذاریها نیز تاثیرگذار باشند، بهواسطه تحقیقات علمی اعتقاد دارند افزایش تعرفه تبعاتی را بهدنبال دارد که به نفع اقتصاد نیست و نمیتواند مسیر کشور را به سوی جهانی شدن سوق دهد.
به گفته صاحبنظران، نگاه به تعرفهگذاری از سه زاویه قابل بررسی است. نخست اینکه تعرفهگذاری میتواند ابزار درآمدی دولت محسوب شود. نگاهی به لایحه بودجه سال ۹۷ نشان میدهد که پیشبینی درآمدهای دولتی از این راه، براساس تعرفه ۴۵ درصدی صورت گرفته که میزان واردات در سال آینده براساس این رقم، ۵۱ میلیارد دلار پیشبینی شده است. برخی نیز با نگاه حمایتی، نسبت به تعرفهگذاری اقدام میکنند. آنها از این ابزار به منظور محدود کردن واردات و حمایت از تولید داخلی استفاده خواهند کرد.
اما مساله تعرفهگذاری از زاویهای دیگر میتواند مورد ارزیابی قرار گیرد. زاویهای که به نظر میرسد مورد بیمهری واقع شده است. مطالبه مصرفکننده نگاهی است که باید در این خصوص مورد توجه واقع شود. حمید صافدل، رئیس اسبق سازمان توسعه تجارت بر این باور است که مصرفکننده حق دارد از کالاهای با کیفیت، ارزان و با خدمات پس از فروش مناسب استفاده کند. اما هنگامی که چنین امکانی در تولید داخلی برایش فراهم نیست، تحمیل افزایش تعرفه است که آن را به استفاده از کالاهای داخلی مجبور میکند.
به گفته برخی از تحلیلگران، هرگونه سیاستگذاری تعرفهای باید برای تولید داخلی انگیزه ایجاد کند نه اینکه برخی از صنایع را به حاشیه امن ببرد. باید دورهای را برای تعرفهگذاری کالا در نظر بگیرند و پس از آن به صنایع اعلام کنند که این تعرفهها به تدریج کاهش مییابد تا آنها نیز به تناسب مدت زمان اعلامشده نسبت به افزایش کیفیت و کاهش قیمت و ورود به فضای رقابتی، اقدامات لازم را به عمل آورند.
افزایش تعرفه؛ انفعال تولید
دکتر محمدمهدی بهکیش، اقتصاددان افزایش تعرفه را راهکاری اشتباه میداند که در تاریخ نیز ثابت شده است. او بر این باور است که مسلما کشورهایی که تعرفه را حذف کردهاند یا کاهش دادهاند، بهدنبال از بین بردن تولید داخلی خود نبودهاند.
بهکیش عنوان میکند که بهنظر میرسد این تصمیم از سوی دولت به دلیل کمبود ارز است. دولت میخواهد از طریق محدود کردن واردات، مانع از این امر شود؛ اما راه چاره این نیست.
این اقتصاددان با اشاره به ناهماهنگی موجود در بدنه دولت میگوید: من از این تصمیم که دولت درخصوص افزایش تعرفهها گرفته، تعجب میکنم؛ چراکه دکتر مسعود نیلی که در هیات دولت حضور دارند، چند روز اخیر کنفرانسی را برگزار کرد که در آن به زیانهای تعرفههای بالا اشاره شد و تحقیقات به عمل آمده نیز مهر تاییدی بر آن زد.
به گفته یوسف حسنزاده کارسالاری، کارشناس حوزه بازرگانی هر وقت چالشها در کشور برطرف نمیشود، دولت آسانترین راه یعنی افزایش تعرفهها را اعمال میکند. این درحالی است که کشورها در دنیا تنها در شرایطی تعرفهگذاری میکنند که به آنها ثابت شود در یک کالا، دامپینگ اتفاق افتاده است یا برای حمایت از صنعت نوظهور، تعرفه را در مدت زمان مشخص وضع میکنند و پس از به پایان رسیدن آن مدت زمان، آن را حذف میکنند.
تجربههای جهانی برای کمک به اقتصاد ملی
در دنیا تجربههای گوناگونی از تلاش کشورها برای کمک به اقتصاد ملی مشاهده شده است که میتوان درسهایی باارزش از آنها گرفت تا با پرهیز از شکستهایی که دیگران تاوان آن را به سختی پرداختهاند، راه درستی برای حمایت از صنایع داخلی در پیش گرفت. گروه اقتصاد بینالملل «دنیای اقتصاد» نمونههایی از این تجربیات را مورد مطالعه قرار داده است.
۱- صنایع فولاد-آمریکا
حمایت سه دههای آمریکا از صنایع فولاد داخلی تاکنون ۱۰۰ میلیارد دلار هزینه بیشتر بر مصرفکنندگان آمریکایی تحمیل کرده است. این عامل سبب شده که در طول سالها، بسیاری از صنایعی که به فولاد وابسته بودند، تولید خود را به خارج از خاک آمریکا منتقل کنند تا علاوه بر مزایای سرمایهگذاری خارجی، فولاد را نیز با قیمت مناسبتر تهیه کنند.
۲- خودروسازی هولدن- استرالیا
تجربه تلخ شرکت خودروسازی هولدن نیز نمونهای دیگر از شکست سیاستهای حمایتگرایانه است. هولدن در سال ۱۹۴۸ تاسیس شد و نماد شکوفایی صنایع پس از جنگ در استرالیا بود. با ورود خودروهای ژاپنی به بازار استرالیا، دولت به منظور حمایت از تولید داخلی تعرفههای قابلتوجهی برای ورود خودروهای خارجی وضع کرد؛ بهطوریکه در سالهای دهه ۸۰ میلادی بیش از ۸۰ درصد بازار را بهطور تضمین شده در اختیار داشت.
۳- خودروسازی-آمریکا
اعمال تعرفه بر واردات خودروهای ژاپنی در آمریکا پس از گذشت چند سال موجب شد خودروسازان آمریکایی در حاشیه امن رقابت قرار بگیرند و سود بیشتری کسب کنند. به این ترتیب برای کاستن از هزینهها و ارائه ارزش افزوده بیشتر کوششی نکردند و این عامل به مرور زمان سبب شد خودروهای ژاپنی در عین ارائه کیفیت مناسب، از مزیت قابلتوجهی در قیمتها برخوردار شوند، بهگونهای که اعمال تعرفهها هم موجب صرفنظر خریداران از خودروهای ژاپنی نشد.
۴- مواد غذایی-آمریکا
در سال ۱۹۳۰ آمریکا به منظور حمایت از صنایع کشاورزی و غذایی خود از رقابت خارجی در زمان «رکود بزرگ»، تعرفه واردات بیش از ۲۰ هزار قلم کالا را افزایش داد. تعرفهها در سال ۱۹۳۲ به نزدیک ۶۰ درصد رسید.
در سال ۲۰۰۹ آمریکا قانونی را اجرا کرد که به قانون «کول» معروف شد و براساس آن محل تولید تمام مواد غذایی باید در برچسب آنها مشخص میشد. این قانون اگرچه تعرفهای برای ورود کالاها اعمال نمیکرد، اما موجب رقابت نابرابر میان تولیدات کشورهای دیگر میشد.
۵- قطعات کامپیوتری و تایر-آمریکا
در سال ۱۹۸۶ دولت آمریکا محدودیت ورود نیمههادیها از ژاپن را تصویب کرد تا از تولیدکنندگان داخلی حمایت کند. این تصمیم دولت سبب شد تولیدکنندگان قطعات کامپیوتری کارخانههای خود را به سایر کشورها منتقل کردند.