زیباکلام: مردم به دولت سایه اعتماد نمیکنند
به گزارش خبرآنلاین، اما صادق زیباکلام، استاد دانشگاه و فعال سیاسی اصلاح طلب معتقد است تشکیل دولت در سایه با نظام سیاسی ما مطابقت ندارد و شاید در سال های بعد با توسعه سیاسی بتوان این موضوع را هم نهادینه کرد. او می گوید تشکیل دولت در سایه طغیان علیه رییس جمهور نیست اما اصولگرایان به جای تشکیل چنین چیزهایی باید به فکر جبران شکست ها و رویگردانی مردم از خودشان در انتخابات های اخیر باشند.
به نظر او مردم از دولت در سایه اگر هیچ برنامه ریزی نداشته باشد و صرفا بخواهد در مقام منتقد به دولت ظاهر شود حمایت نخواهند کرد؛ همانطور که مشاهده شد مردم از دولت رییسی آنچنان استقبال نکردند.
مشروح گفت وگو با صادق زیباکلام را در ادامه میخوانید
به نظر شما تشکیل دولت در سایه با توجه به نظام سیاسی کشور ما چقدر می تواند عملی باشد؟
بهتر است ابتدا از تعریف دولت در سایه شروع کنم؛ دولت در سایه یک ایده و اندیشه برگرفته از نظام لیبرال دموکراسی غربی است. به این معنا که وقتی در انتخابات عمومی یک دولتی سرکار می آید آن حزب و جریان سیاسی که در انتخابات شکست خورده اصطلاحا دولتی به اسم دولت در سایه تشکیل می دهند و به عبارت دیگر آنها منتقد جریانی می شوند که درانتخابات پیروز شده است.
در انتخابات اخیر حسن روحانی یا به عبارت دیگر ائتلافی از اصلاح طلبان و اعتدال گراها پیروز شدند. اصولگراهایی هم که در این انتخابات شکست خوردند به تعبیری دولت در سایه محسوب می شوند؛ کار دولت در سایه این است که از یک سو خودش را اماده می کند تا چهار سال دیگر در انتخابات شرکت کند به امید اینکه پیروز شود و در عین حال در همین چهارسال سعی می کند از سیاست های دولتی که روی کار است انتقاد کند.
درست است که در بعضی کشورهای اروپایی دولت در سایه عمومیت دارد اما سوال مشخصا این است که این دولت در سایه چه میزان با فضای انتخاباتی و جامعه ما مطابقت دارد؟
آنچه مسلم است این است که نمی شود تقلیدی کورکورانه از یک نظامی که خیلی توسعه یافته تر از سیستم سیاسی ما است؛ داشته باشیم. یعنی ما فقط بیاییم و ایده دولت در سایه را از آلمان و فرانسه تقلید کنیم، ما اگر به فرض بخواهیم الگو برداری کنیم باید جنبه های دیگرش را هم تقلید کنیم.
لذا اگر قرار است ایده دولت در سایه به وجود بیاید، مستلزم این است که کشور باید از یک مرحله توسعه سیاسی عبور کند و سایر پیش نیازها و ملزومات را داشته باشد و چون در حال حاضر این ها در کشور وجود ندارد؛ این ایده جا نمی افتد. در ایران اما مطمئنا روزی این ایده دولت در سایه جا خواهد افتاد و به مرور که توسعه سیاسی در کشور پیشرفت می کند؛ ایده دولت در سایه هم جدی تر دنبال خواهد شد.
اظهار نظرهایی از هر دو جناح شنیده می شود که ایده تشکیل دولت در سایه یک طغیان علیه ریاست جمهوری است؛ به نظر شما هم اینگونه است؟
این موضوع به هیچ وجه طغیان علیه رییس جمهور نیست. برای اینکه دولت در سایه از نظر قانونی هیچ اختیار و مسئولیتی ندارد. یعنی به عبارتی دیگر هیچ تصمیم گیری به عهده دولت در سایه نیست. اما ممکن است در مواردی که بحرانی به حالت اورژانس به وجود می اید، دولت آقای روحانی افرادی را که در اپوزوسیون و دولت در سایه هستند دعوت کند که در حیطه بحران به وجود آمده اظهار نظر کنند. اما در غیر اینصورت دولت در سایه هیچ مسئولیتی ندارد، نه مسئولیت قانونگذاری، نه مسئولیت اجرایی و نه مدنی. دولت در سایه دولتی است که اگر در انتخابات چهار سال آینده بتواند آرای مردم را کسب کند؛ آن وقت انتظار می رود که اعضای دولت در سایه، کابینه دولت جدید را تشکیل دهند.
عده ای فکر می کنند این ایده چون از طرف اصولگراها عنوان می شود به خاطر شکستی است که در انتخابات اخیر متحمل شده اند، و بهتر است به جای تشکیل دولت در سایه، ایده ها و برنامه هایشان را یه رییس جمهور ارائه دهند...
مردم از دولت در سایه ای که هیچ برنامه ریزی ای نداشته باشد و صرفا بخواهد در مقام منتقد به دولت ظاهر شود، حمایت نخواهند کرد. همانطور که مشاهده شد مردم از دولت رییسی آنچنان استقبال نکردند. چون رییسی تنها کاری که کرد، انتقاد از دولت روحانی بود! و اصلا از برنامه های خود به مردم چیزی نگفت. ما جز یک سری شعار و کلی گویی هیچ حرف جدیدی نه از قالیباف شنیدیم نه از رییسی. ینابراین مردم از انها استقبال نکردند. حزبی پیروز می شود که حداقلی از برنامه منطقی خود را به مردم ارائه دهد و گرنه صرف اینکه یک جریان فقط منتقد دولت باشد و به دولت حمله کند، قطعا به جایی نمی رسد.
به نظر شما کسانی مثل آقای رییسی و همراهانش اصلا ظرفیت این را دارند که دولت در سایه تشکیل دهند؟
عموما دولت در سایه نفوذ زیادی در مجلس دارد و با حمایت مجلسی ها قوت می گیرد. من در جریان نیستم که چه تعداد از نمایندگان در مجلس از ابراهیم رییسی حمایت می کنند. اینکه ما بیرون از پارلمان چیزی به نام دولت در سایه نداریم برای این است که دولت در سایه زمانی معنا پیدا می کند که آنها حداقل توانسته باشند وارد مجلس شده باشند. بنابراین برای سنجیدن این موضوع، رییسی باید ببیند چه میزان در مجلس نفوذ دارد.
فرض کنیم که کسانی همچون آقای رییسی بتوانند به وسیله حامیانشان در مجلس، دولت در سایه تشکیل دهند. آیا این موضوع می تواند به شکست های پی در پی اصولگرایان در انتخابات های اخیر کمک کند؟
مشکل اساسی اصولگرایان در یک جمله این است که آن ها طی دو دهه یعنی دقیقا از دوم خرداد 76 به بعد، نخواستند این حقیقت تلخ را بپذیرند که مردم و قشر قابل توجهی از رای دهندگان که شامل جوانان تحصیل کرده، هنرمندان، نویسندگان و .... هستند، از انها رو برگردانده اند. اصولگراها پذیرای این حقیقت نیستند. مردم یکبار مخالفت خود را با اصولگراها در دوم خرداد 76 نشان دادند و بار دیگر در حوادث پس از انتخابات 88 و بعد در انتخابات سال 92 مجددا این مخالفت را تکرار کردند.
بسیاری از اصولگراها تشکیل جمنا را یک حرکت رو به جلو برای تحزب گرایی اصولگرایانه می دانند. به نظر شما ادامه همین مسیر در جمنا که بالاخره توانست اصولگرایان را پس از سالها به یک اجماع و وحدت برساند؛ برایشان سودمندتر از ایده هایی همچون تشکیل دولت در سایه نخواهد بود؟
اعضای جمنا در تمام بحث هایی که با یکدیگر داشتند یک بار و حتی برای یک ثانیه به این مسئله نپرداختند که ما را چه می شود و چرا نسل جوان از ما رو برگردانده است؟ آنچه که برای جمنا مهم بود این بود که اگر رییسی بیاید؛ احتمال پیروزی چقدر است و اگر قالیباف یا جلیلی را بیاوریم چقدر. بنابراین فقط برای آنها مسئله انتخابات مهم بود و جمنا متاسفانه وارد مسائل پیچیده تر جامعه شناختی ایران نشد. مادامیکه اصولگرایان وارد این کار دشوار انتقاد، نگاه و ارزیابی خود نشوند؛ این شکست ها بارها تکرار می شود و هیچ ایده ای هم نمی تواند به آن ها کمک کند.