تاج زاده: هیچ کس جای خاتمی را نمی گیرد


30سال از انقلاب اسلامی میگذرد و حالا مردم میخواهند برای دهمین بار رئیسجمهور کشورشان را انتخاب کنند. در این 30 سال یک رئیسجمهور فرار کرد، یکی شهید شد و دیگری رهبر.
یک رئیسجمهور عالیجناب سرخپوش لقب گرفت و دیگری آخوندی با عبای شکلاتی. دورهای فضا آنقدر خفقان بود که مردم تاب نیاوردند و پا از سر نشناسند و چپ را به راست ترجیح دهند، دورهای هم فضا آنقدر سیاسی شد که تئوری «عبور از خاتمی» سعید حجاریان از نان شب مردم مهمتر مینمود.
دولتی آمد با شعارهای عدالتمحوری، مهرورزی و پیشرفت، آمد تا. حالا چهار سال از خواب کروبی، شکست هاشمی رفسنجانی و دیگرانی که تنها به خاطر احساس خطر به میدان آمده بودند میگذرد. نهمین دولت به پایان خود نزدیک میشود ولی باز هم در آماج حملات رقیبان قرار دارد. برای پاسخ گرفتن به یک سری سؤالات انتخاباتی به سراغ معاون سیاسی وزیر کشور سیاسیترین دولت پس از انقلاب رفتیم. هم او که خود به تنهایی موضوع بسیاری از منازعات سیاسی بود. مصطفی تاجزاده به سؤالات ما پاسخ داد.
برخی معتقدند آقای موسوی بخشی از آرای اصولگرایان را نیز با خود همراه دارد، شما این را قبول دارید؟
بله، علتش هم این است که بخش قابل توجهی از اصولگرایان از وضعیت کشور و مدیریت آقای احمدینژاد به شدت نگران هستند و فکر میکنند که تداوم این وضعیت میتواند کشور را با مشکلات جدی مواجه کند. حتی بخشهایی از اینها قبل از آن که مهندس موسوی وارد صحنه شود همان زمانی که آقای خاتمی بحث کاندیداتوریاش مطرح بود اعلام کردند که به آقای خاتمی رأی میدهند اگرچه به دلیل مشکلاتی که بعداً برایشان پیش میآمد علنی نکردند.
در مجموع به نظر من در این انتخابات بخش قابل توجهی از اصولگرایان به آقای احمدینژاد رأی نمیدهند و عمدتاً به سمت مهندس موسوی میروند عدهای هم به محسن رضایی روی میآورند.
چه شخصیتهایی از اردوگاه اصولگرایان پشت سر آقای موسوی قرار میگیرند؟
اگر بگویم و نام ببرم آنقدر به آنها فشار میآورند که برایشان مشکلساز میشود. اما کسانی هستند که جامعه با آنها آشناست، الان هنوز بخشی از جامعه روحانیت و جامعه مدرسین مجاب نشدهاند که تمام قد پشت سر آقای احمدینژاد قرار بگیرند ولی مهمتر از شخصیتهای اصولگرا بدنه این جریان است که کمتر تعلقات جناحی دارد و بیشتر ملی فکر میکند مثل بدنه تمام جناحهایی که تعلقات میهنی آنها بیشتر است بنابراین بخشی از آرای بدنه اصولگرایان برای میرحسین است و علتش هم همان طور که عرض کردم این نیست که بگوییم مواضع مهندس موسوی را قبول دارند بلکه علیرغم تمام انتقاداتشان به مهندس موسوی فکر میکنند با آمدن ایشان کشور حفظ میشود.
الان جمعیت آبادگران هم دو بخش شدهاند، کسانی که در پشت سر دکتر احمدینژاد بودهاند روبهروی او قرار گرفتهاند.
ممکن است آنها هم از میرحسین حمایت کنند البته فشارهای زیادی به این تشکلها میآید که از آقای مهندس موسوی حمایت نکنند ولی به هرحال چه حمایت کنند و چه نکنند فکر میکنم بخشی از اصولگرایان به آقای موسوی رأی میدهند.
تصور میکنید این رأیها چقدر برای آقای موسوی حائز اهمیت باشد؟
خیلی تعیینکننده نتیجه انتخابات نیست چون بالاخره اگر فرض کنیم که ما الان 50 میلیون واجد شرایط داریم! حتی اگر 50 درصد اینها در انتخابات شرکت کنند حدود حداقل 25 میلیون شرکتکننده خواهیم داشت بنابراین از این 25 میلیون آرایی که این بخش از اصولگرایان دارند آرایی نیست که بتواند در انتخابات تغییر ایجاد کند اما درعین حال بیانگر نارضایتی بسیار جدی از اداره کشور در دوره آقای احمدینژاد است.
پس تصور میکنید آقای میرحسین از حیث آرا نیازی به اصولگرایان نخواهد داشت؟
نمیدانم لغت نیاز خوب باشد یا نه ولی آقای موسوی میگوید هرکسی که از من حمایت کند از او استقبال میکنم برای همین از این جهت شهروند درجه 1 یا 2 وجود ندارد که این دسته حمایت کنند خوب است اگر حمایت نکنند بد است، به طور طبیعی فکر میکنم که آرای آقای موسوی عمدتاً از کسانی خواهد بود که اگر آقای خاتمی روی صحنه میآمد به ایشان رأی میدادند چون آرای آقای خاتمی به 3 قسمت تقسیم میشود، یک قسمت کسانی که به دلیل این که آقای خاتمی نمیآید در انتخابات شرکت نمیکنند که من امیدوارم تعداد اینها خیلی کم باشد ولی متأسفانه بخش قابل توجهی هستند، یک بخش هم به آقای مهندس موسوی رأی خواهند داد، یک بخش هم به آقای کروبی رأی خواهند داد.
بنابراین وزن اصلی آقای مهندس موسوی را من همین جریان اصلاحطلب میدانم اما معتقدم که به دلیل شرایط کشور خیلی از نیروهایی که مستقل بودند یا تصور میشد که در کمپ اصلاحطلبان نیستند از آقای موسوی حمایت خواهند کرد. من فکر میکنم آقای موسوی با این استقبال گرمی که مراجع از ایشان کردند در واقع میتواند بین مؤمنین و مقدسها آرای خوبی بیاورد در عین حالی که با حمایت آقای خاتمی میتواند در بین جوانها و قشرهای مختلف شهری هم چنین موقعیتی داشته باشد منتها آقای موسوی چون تاکنون صحنه رقابت برایش نابرابر بوده، صدا و سیما علاوه بر کمکاری چهره واقعی مهندس موسوی را هم به جامعه معرفی نکرده است. باید بیشتر فعالیت کنیم.
من سؤالم را از این حیث پرسیدم که بدانم با آمدن میرحسین وضعیت اصلاحطلبان برای پیروزی بهتر شد یا نه چون برخی از اصولگرایان با آمدن مهندس موسوی تازه احساس کردند باید برای انتخابات فعالیت کنند؟
ما میتوانیم فکر کنیم که پیروز انتخابات خواهیم بود ولی فکر میکنم هیچکس در ایران جای آقای خاتمی را نمیگیرد، نه مهندس موسوی و نه هیچ کس دیگر. اگر آقای خاتمی میآمد موج جدیتری نسبت به دوم خرداد در کشور رخ میداد، منتها آقای خاتمی چون دید که از ابتدای حضورش مخالفتها و ممانعتها و کارشکنیها زیاد است نگران شد که هزینه اینها به گردن ملت قرار گیرد و فرصتهای زیادی از دست ما برود و آن گونه که باید و شاید در کشور آرامش نباشد بنابراین ترجیح داد اگر مردی مثل مهندس موسوی بیاید از صحنه کنار برود بنابراین من فکر میکنم امروز خیلی از اصولگرایان این را قبول داشته باشند کما این که اعتراف هم میکنند اگر آقای خاتمی وارد صحنه شده بود در همان دور اول اصلاحطلبان پیروز میشدند چون اصلاحطلب دیگری هم با آقای خاتمی در صحنه باقی نمیماند، یک انتخابات دو قطبی میان خاتمی و احمدینژاد داشتیم که به نظرم با یک فاصله قابلتوجهی آقای خاتمی میتوانست پیروز شود.
آقای موسوی شانس پیروزی دارد به همین جهت هم ما تلاش زیادی میکنیم ولی این که بتوانیم تا 22 خرداد چقدر جامعه را آماده کنیم که در انتخابات شرکت کنند بخصوص آن افرادی که با کنار کشیدن آقای خاتمی دیگر در انتخابات شرکت نمیکنند بستگی به این دارد که چقدر از این جمعیت را قانع کنیم چون ما نگران تقسیم آرا بین کروبی و موسوی نیز هستیم. برای این که اگر مردم شرکت گسترده داشته باشند آقای موسوی در دور اول رأی میآورد ولی اگر مشارکت کم باشد انتخابات به مرحله دوم میرود و در مرحله دوم بین آقای احمدینژاد و یک نامزد اصلاحطلب رقابتجدیتر میشود.
کمیته صیانت از آرا که با ائتلاف آقای کروبی و مهندس موسوی شکل گرفت نشان از حضور هردو نامزد تا آخرین لحظه در انتخابات نخواهد داشت؟
نه، کمیته صیانت از آرا به این مسئله برمیگردد که هر دو نفرشان نگران هستند، علتش هم این است که ما 9هزار نفر معتمدین مردمی داریم که وزارت کشور آنها را دعوت میکند، از این 9 هزار نفر یک اصلاحطلب دعوت نکردهاند و این شک ایجاد میکند که مگر قرار است چه اتفاقی در آنجا رخ بدهد که یک نفر نامحرم نباید باشد تا انتخابات را از نزدیک بررسی کند چون اینها وظیفهشان تنها برگزاری انتخابات است.
هیأتهای اجرایی که وظیفه رسیدگی به صلاحیت نامزدها را ندارند فقط انتخابات را برگزار میکنند بنابراین هیچ کار سیاسی ندارند که نگران باشیم، من همیشه گفتهام اگر وزارت کشور و دولت آقای احمدینژاد واقعاً میخواهد انتخابات سالم برگزار کند باید درصد قابل توجهی از اینها را در اختیار منتقدین قرار دهد و بگوید ببینید ما هیچکار خلافی نمیکنیم، ما در دوران اصلاحات یک هیأت اجرایی نداشتیم که از چشم اصولگرایان پنهان باشد فقط برای اینکه تمام ناظرین شورای نگهبان در جلسات هیأتهای نظارت و جلسات هیأتهای اجرایی شرکت میکردند و گزارش میدادند و خیلی از جاها هم که هیأتهای اجرایی تشکیل میشد از افراد مستقل یا حتی اصولگرا دعوت میشد بنابراین واقعاً جای سؤال است که چرا اینقدر حساسیت منفینشان داده میشود نسبت به صیانت از آرا و اگر واقعاً آقای احمدینژاد معتقد است که آرای زیادی دارد و رقبایش رأی ندارند چرا فکری برای تضمین سلامت انتخابات نمیکند؟ عدم تلاش برای این کار و حتی کارشکنی و عصبانیت در برابر تشکیل کمیته صیانت از آرا بیانگر این است که انتخابات سالم نیست یا حداقل دولتیها قصد ندارند انتخابات سالمی را برگزار کنند.