خيلي بايد حواسمان جمع باشد كه پاي بيل كلينتون - رئيس جمهور اسبق آمريكا- به مذاكرات هستهاي ايران و غرب و كلا توافق ژنو باز نشود. ايشان يكي از مورددارترين سياستمداران جهان است و تا زماني كه چشمش كسي را نگرفته باشد خودش را قاطي بحث نميكند.
كلينتون اخيرا از كنگره آمريكا خواسته دست از تاكيد روي ادامه تحريم ها عليه ايران بردارند. اين اظهارنظر بيل همزمان شد با افشاي يكي ديگر از رسواييهاي اخلاقي پرشمار او. تام سیزمور، بازیگر هالیوودي به روزنامه ديلي ميل گفته کلینتون با الیزابت هرلی، بازیگر و مدل انگلیسی رابطه خصوصی داشته. او گفته: «در مراسمی در کاخ سفید با حضور بازیگران فیلم نجات سرباز رایان در سال 1998، بیل کلینتون مرا کنار کشید و شماره الیزابت را خواست.»
بيل كلينتون از آن مردهاي زاغ و بوري است كه از جواني خيلي از زاغ و بور بودنش سوءاستفاده كرده و اكنون در 68 سالگي كماكان دارد از اين ويژگي سوءاستفاده مي كند. در يكي از موارد حتي عاشق صندوق دار فستفودي شده بود كه تلفني به آن پيتزا سفارش ميداد. هر روز زنگ ميزد و به صندوقدار ميگفت "شماره تو بده وگرنه مالياتتون رو دو برابر ميكنم." صندوقدار هم ميگفت فقط حضوري شماره ميدهد. در نهايت يك روز بيل با قلم و كاغذ به پيتزافروشي رفت و تازه آنجا بود كه متوجه شد طرف مردي است كه از كودكي مشكل حنجره داشته.
بيل در 20 سالگي جوان علافي بود كه سر كوچه ميايستاد و زنجير ميچرخاند. از آن جوانهايي كه محال است سوار اتوبوس شوند و از يك خانم سيلي نخورند. او يك روز در حين دور دور زدن در خيابان جردن واشنگتن جنيفر لوپز را ديد و براي گرفتن شماره جلو رفت اما جنيفر گفت: «تو پسر خوشقيافهاي هستي اما من فقط به آدم معروفا شماره ميدم.» بيل آن شب تا صبح خيلي فكر كرد و تصميم گرفت رئيس جمهور آمريكا شود.
بيل در اوايل ازدواجش با هيلاري به او گفته بود كلكسيونر است و شماره تلفن جمع ميكند تا براي تازه عروس سوءتفاهم پيش نيايد. هيلاري از همه جا بيخبر هم هر شب مينشست شماره تلفن اساماسهايي كه براي شوهرش آمده را دسته بندي ميكرد. مثلا به او گزارش ميداد كه: «ده هزار و دويست نفر بيل اولي- بر مبناي نود اولي و به معني كساني كه براي اولين بار است به كلينتون پيامك ميدهند- داشتي، پنج هزار نفر هم به باشگاه كلينتونيها- بانواني كه بيش از نود بار به كلينتون پيامك دادهاند- اضافه شدند. البته هيلاري خيلي زود به اخلاق مزخرف شوهرش پي برد و كلا از او قطع اميد كرد. مثلا يك بار وقتي دستكش فروشنده سوپرماركت محل را در اتاق بيل پيدا كرد گفت:
- با اين سوپرماركتي هم رابطه داري بدبخت؟
- نه به جان هيلاري، رفته بودم خريد كنم اشتباهي دستكشاش افتاد توي كيسهام.
- خاك بر سرت. آخه اون چيه؟! يه سر به خيابون هشتم بزن. بوتيكيه فروشندش رو عوض كرده.
***
چراغ سبز كلينتون به رفع تحريمها عليه ايران يك هشدار بزرگ براي تيم مذاكرهكننده ماست. او امروز حمايت ميكند و فردا از زير مذاكره سيخونك ميزند كه: «شمارهات چنده؟» ببينيد كار چقدر خراب است كه حتي اوباما هم وقتي با بيل قرار ميگذارد جوراب مشكي كلفت ميپوشد. در پي ورود بيل كلينتون به پرونده مذاكرات هستهاي، شوهر اشتون بلافاصله واكنش نشان داد و به همسرش گفت: «پاتو گذاشتي ژنو ديگه من و بچهها رو فراموش كن.» خانم افخم، سخنگوي وزارت امور خارجه هم در مواجهه با اين سوال كه موضع ايران در قبال ورود كلينتون به پرونده چيست لبش را گاز گرفت و جايگاه را ترك كرد.