امانت بهبهانی عنوان کرد: همچنین سه نفر دیگر از عوامل این حادثه تروریستی به جرم معاونت در محاربه، مشارکت در تشکیل گروه تروریستی تکفیری بر علیه امنیت کشور و پشتیبانی گروه تروریستی به حبس طولانی مدت در تبعید محکوم شدند.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۱۵۷۴ مطلب
امانت بهبهانی عنوان کرد: همچنین سه نفر دیگر از عوامل این حادثه تروریستی به جرم معاونت در محاربه، مشارکت در تشکیل گروه تروریستی تکفیری بر علیه امنیت کشور و پشتیبانی گروه تروریستی به حبس طولانی مدت در تبعید محکوم شدند.
حکم اعدام قاتل پلیس رشت امروز صبح اجرا شد. شهید پاینده قبل از شهادت در حال گشتزنی و کنترل حوزه استحفاظی، متوجه عربدهکشی و ایجاد مزاحمت تعدادی جوان برای دیگر شهروندان شده بود، اما با وجود در اختیار داشتن اسپری از آن استفاده نکرد، اما قاتل به صورت ناجوانمردانهای با چاقو به وی حمله میکند و منجر به شهادت ایشان میشود.
متهم درباره روز حادثه گفت: یکی از پسران مقتول با پدرش اختلاف داشت و این اختلاف آنقدر شدید بود که او میخواست پدرش را بکشد. من گول حرفهای او را خوردم و نتوانستم جلوی خودم را بگیرم. روز حادثه شیشه کشیدم؛ پسر مقتول هم به من تعداد زیادی قرص محرک داد. زمانی که مقتول پشت میزش نشسته بود و داشت کار میکرد، من با یک چکش سراغش رفتم و چندین ضربه به سرش زدم. او بیهوش شد و بعد هم در بیمارستان جانش را از دست داد.
اخیرا یکی از سردکردههای بزرگ قاچاق مواد مخدر که به تنهایی هزار و 62 کیلو مورفین و 4 هزار و 14 کیلو تریاک را حمل کرده، دستگر شد و به اعدام محکوم شد و پرونده برای فرجامخواهی به دیوان عالی کشور رفته است.
محمد میگوید گذشت کردن کار آسانی نیست؛ «آدم باید قلب بزرگی داشته باشد». میگوید اگر خودم در این موقعیت قرار میگرفتم شاید نمیتوانستم ببخشم، اما دستکم میرفتم ببینم طرف مقابلم چطور آدمی است؛ قصد و نیتش چه بوده؛ قصد کشتن داشته یا حادثه بوده؟ میپرسیدم اینها چطور زندگی کردهاند؛ «اما فکر میکنم آنها بخاطر اینها برادرم را نکشتند؛ بخاطر اینکه بین فامیل بگویند ما نمیترسیم، برادرم را اعدام کردند. برای اینکه خودشان را ثابت کنند این کار را کردند».
وقتی زنگ در را زدم او خیلی سریع در را باز کرد و من وارد اتاق پذیرایی شدم کسی در خانه نبود چند ثانیه ایستادم تا اینکه مرد جوان وارد اتاق شد و ناگهان بهطرف من حمله کرد و با تهدید مرا قربانی نقشه شیطانیاش کرد.
من از سالها پیش با مهسا دوست بودم و با هم رفت و آمد خانوادگی داشتیم. اما او با رفتارهایش باعث شد بین من و شوهرم اختلاف پیش بیاید. اختلافهای من و شوهرم شدت گرفته و زندگی ام در آستانه فروپاشی بود. به همین دلیل از پیام خواستم تا برایش مزاحمت ایجاد کند، ولی هرگز به او نگفته بودم تا او را آزار بدهد.
متهم در تحقیقات گفت: مهشید عمه ناتنیام بود. از آنجا که پدرم مرا در کودکی رها کرده و پدربزرگم سرپرستی مرا برعهده داشت من نیز زیرنظر عمه مهشید تربیت شدم. اما او همیشه مانع پیشرفتم بود چرا که بقیه خواهران و برادرانم همگی تحصیلکرده هستند و خارج از کشور زندگی میکنند، اما عمه مهشید به من اجازه نداد از ایران خارج شوم. از همان سالهای نوجوانی از او کینه شدیدی به دل داشتم و بهدنبال فرصتی برای انتقام بودم.
بر اثر این حادثه جعفر حقگو رستمی - مدیر اداره - و چند نفر از کارکنان دچار سوختگی شدند. پس از انتقال به بیمارستان امام رضا روند درمانی آغاز شد اما حدود دو هفته بعد مدیر اداره که دچار 40 درصد سوختگی شده بود بر اثر شدت سوختگی و مشکلات تنفسی جان باخت. بر حسب دادنامه صادره،
با شکایت وی، مرد خیاط خیلی زود بازداشت شد وبه اتهام زنای به عنف با زن متأهل در شعبه هشتم دادگاه کیفری به ریاست قاضی اصغرزاده وبا حضور قاضی توکلی مستشار شعبه هشتم دادگاه کیفری تحت محاکمه قرار گرفت.