رامین با چوب به ماشین من حمله کرد و با پرتاب سنگ شیشه ماشین را شکست. بعد هم اسلحهای در آورد و به سمتم نشانه گرفت من با او درگیر شدم تا سلاح را بگیرم. اما به یکباره تیری شلیک شد و به شکم رامین خورد. من ترسیدم و فرار کردم. من شلیک نکردم دست خودش روی ماشه بود.