قصه "کمآبی"، قصه تازهای نیست. سالهاست با آن درگیریم. گاهی مسئله پر رنگتر شده است و گاه کم رنگتر. هرگاه در کشور باران و برف زیاد باریده است، موضوع را در پس ذهنمان به حاشیه راندهایم و کمتر به آن اندیشیده ایم و هرگاه بارشها کم شد، زنگ خطرها که به صدا درآمد، آمارها که از راه رسید و نگرانی از جیرهبندی و مشکلات دیگر که از راه رسید، رسانهها و حرفها و حدیثها پر شدند از بحرانی همیشه در تکرار؛ بحرانِ "کمآبی".