«گفتم که باردار هستم و مدت کوتاهی بعد، او عکسی فرستاد که در بیمارستان بود و گردنبند طبی بسته بود. او به من گفت که سکته کرده است و برای آنکه حالش خوب شود، باید بچه را سقط کنم، من هم برای راضیکردن او جنین یکماهه را سقط کردم؛ اما بعدازآن دیگر از او خبری نشد...»